۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[کراچکوفسکی، ایگناتی یولیانوویچ]] ( | [[کراچکوفسکی، ایگناتی یولیانوویچ]] (نویسنده) | ||
[[پاینده، ابوالقاسم]] (مترجم) | [[پاینده، ابوالقاسم]] (مترجم) | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، در مقدمه اثر با اشاره به روش خود در نگارش كتاب، مىنويسد: «با وجود آنكه در ضمن گفتوگو از آثار ادبى رابطه آنها را با علم جغرافيا و تاريخ اكتشافات جغرافيايى منظور داشتهايم و در عرضه عمومى مطالب نقش تكامل فرهنگ اسلامى را از نظر دور نداشتهايم، روش عمومى ما روش زبانشناختى است؛ يعنى بيش از هر چيز به گفتوگو درباره طبيعت پديدههاى ادبى جغرافيايى و تكامل آن توجه كردهايم». | |||
او لازم مىداند كه دليل طرح نوشتههاى جغرافيايى غير عربى را نيز توضيح دهد: «براى آنكه نقش نوشتههاى جغرافيايى اسلامى در شرق و غرب روشن شود، لازم آمد، علاوه بر بحث درباره آثار جغرافيايى عربى، دو فصل مستقل به نوشتههاى جغرافيايى فارسی و تركى اختصاص دهم و از انتقال ميراث فرهنگى در زمينه جغرافيا به اروپاى غربى سخن بگويم». پس از آن نيز به جايگاه جغرافيا نزد جغرافىدانان مسلمان پيش از پيدايش نخستين كتابهاى جغرافيايى اشاره مىكند. | او لازم مىداند كه دليل طرح نوشتههاى جغرافيايى غير عربى را نيز توضيح دهد: «براى آنكه نقش نوشتههاى جغرافيايى اسلامى در شرق و غرب روشن شود، لازم آمد، علاوه بر بحث درباره آثار جغرافيايى عربى، دو فصل مستقل به نوشتههاى جغرافيايى فارسی و تركى اختصاص دهم و از انتقال ميراث فرهنگى در زمينه جغرافيا به اروپاى غربى سخن بگويم». پس از آن نيز به جايگاه جغرافيا نزد جغرافىدانان مسلمان پيش از پيدايش نخستين كتابهاى جغرافيايى اشاره مىكند. | ||
نویسنده، در فصول مختلف كتاب، به طرحريزى تكامل نوشتههاى تاريخى پرداخته كه خلاصهاى از آن ارائه مىشود: | |||
در ابتداى كتاب، | در ابتداى كتاب، نویسنده، با اشاره به پيشينه علم جغرافيا در ميان اعراب جاهلى تأكيد مىكند كه نمىتوان انتظار داشت كه بدويان جاهليت نيروى دريافت جغرافيايى داشته باشند، ولى دقت ملاحظه آنان درباره پديدههاى طبيعى اطراف از طبيعت زندگیشان مايه مىگيرد. بدويان معمولاً مايه فراوانى از تجربيات مستقيم در مورد جغرافياى نجومى دارند. او شواهدى بر اين مطلب ارائه مىكند. | ||
مستشرقان غير مسلمان در مواجهه با قرآن كريم و روايات، همواره با مشكلاتى روبهرو بودهاند كه آنها را به برداشتهايى غير واقعى كشانده است. در صفحه 33 كتاب چنين مىخوانيم: «مسائل جغرافيايى در قرآن بهطور كلى كم است، بهعلاوه، هميشه نمودار مايه خالص عربى نيست و... و چيزى كه بهويژه تحليل مايههاى موجود را دشوار مىكند اين است كه معنى قصههاى قرآن حتى براى[حضرت] محمد[ص] هميشه روشن نبوده است، چنانكه در موارد مكرر از متن قرآن، به وضوح معلوم مىشود كه[حضرت] محمد[ص] به عبارتهاى پيچيده و سبک هاى مبهم سخن گفته است». | مستشرقان غير مسلمان در مواجهه با قرآن كريم و روايات، همواره با مشكلاتى روبهرو بودهاند كه آنها را به برداشتهايى غير واقعى كشانده است. در صفحه 33 كتاب چنين مىخوانيم: «مسائل جغرافيايى در قرآن بهطور كلى كم است، بهعلاوه، هميشه نمودار مايه خالص عربى نيست و... و چيزى كه بهويژه تحليل مايههاى موجود را دشوار مىكند اين است كه معنى قصههاى قرآن حتى براى[حضرت] محمد[ص] هميشه روشن نبوده است، چنانكه در موارد مكرر از متن قرآن، به وضوح معلوم مىشود كه[حضرت] محمد[ص] به عبارتهاى پيچيده و سبک هاى مبهم سخن گفته است». | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
مترجم كتاب، در توضيح عبارات فوق مىنويسد: «معلوم نيست مؤلف به كدام ابهام و روشن نبودن اشاره مىكند. آيات قرآن، در اين باره كاملاً روشن است. گويا اينگونه مؤلفان، چون زبان عربى زبان مادريشان نيست و آن را درست فرانمىگيرند، دچار ابهام و اشكال مىشوند.» | مترجم كتاب، در توضيح عبارات فوق مىنويسد: «معلوم نيست مؤلف به كدام ابهام و روشن نبودن اشاره مىكند. آيات قرآن، در اين باره كاملاً روشن است. گويا اينگونه مؤلفان، چون زبان عربى زبان مادريشان نيست و آن را درست فرانمىگيرند، دچار ابهام و اشكال مىشوند.» | ||
نویسنده، سپس، به تشريح تكامل علم جغرافيا در قالب عربى پرداخته و در مقام پاسخ به اين دو سؤال برمىآيد: | |||
#چرا جغرافياى علمى اسلامى فقط در دوران عباسى؛ يعنى در نيمه دوم قرن دوم هجرى به وجود آمد؟ | #چرا جغرافياى علمى اسلامى فقط در دوران عباسى؛ يعنى در نيمه دوم قرن دوم هجرى به وجود آمد؟ | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در خصوص نوشتههاى جغرافيايى فارسی كه از ديدگاه مؤلف از اهميت ويژهاى برخوردارند مىخوانيم: «مؤلفات جغرافيايى فارسی با نوشتههاى جغرافيايى عربى رابطه نزدیک دارد، در همان مسير مىرود و نقش آن را تكميل مىكند و گاهى مطالبى را محفوظ مىدارد كه اصل عربى آن به جا نمانده و احياناً منبع آثار مدون به زبان عربى است. پس از حمله مغول نوشتههاى جغرافيايى فارسی در مسير مستقل افتاد و نزدیک به پايان قرن پانزدهم سلسله آثارى كه به جهات متعدد از نظر ما اهميت دارد خاتمه يافت، البته تكامل اين نوشتهها متوقف نماند، ولى تعقيب مراحل آن، مانند نوشتههاى عربى ضرورت ندارد و اين كار محتاج به تحقيقات خاصى است كه بايد بهوسيله محافل مشغول به تحقيقات ایرانى انجام شود». | در خصوص نوشتههاى جغرافيايى فارسی كه از ديدگاه مؤلف از اهميت ويژهاى برخوردارند مىخوانيم: «مؤلفات جغرافيايى فارسی با نوشتههاى جغرافيايى عربى رابطه نزدیک دارد، در همان مسير مىرود و نقش آن را تكميل مىكند و گاهى مطالبى را محفوظ مىدارد كه اصل عربى آن به جا نمانده و احياناً منبع آثار مدون به زبان عربى است. پس از حمله مغول نوشتههاى جغرافيايى فارسی در مسير مستقل افتاد و نزدیک به پايان قرن پانزدهم سلسله آثارى كه به جهات متعدد از نظر ما اهميت دارد خاتمه يافت، البته تكامل اين نوشتهها متوقف نماند، ولى تعقيب مراحل آن، مانند نوشتههاى عربى ضرورت ندارد و اين كار محتاج به تحقيقات خاصى است كه بايد بهوسيله محافل مشغول به تحقيقات ایرانى انجام شود». | ||
تركان نيز مانند عربها از ميان همه رشتههاى جغرافيا كه پس از دوران كلاسيك به وجود آمده بود، نسبت به كيهاننگارى؛ يعنى گزارش عمومى جهان - كه جز جغرافيا، از نجوم و اقوام و حيوان و گياه و معادن و افسانهها سخن دارد - علاقه خاص نشان دادند. قزوينى، در اين زمينه مقامى خاص يافت و كتاب «عجايب المخلوقات» وى چند بار به تركى ترجمه شد و احمد بيجان، | تركان نيز مانند عربها از ميان همه رشتههاى جغرافيا كه پس از دوران كلاسيك به وجود آمده بود، نسبت به كيهاننگارى؛ يعنى گزارش عمومى جهان - كه جز جغرافيا، از نجوم و اقوام و حيوان و گياه و معادن و افسانهها سخن دارد - علاقه خاص نشان دادند. قزوينى، در اين زمينه مقامى خاص يافت و كتاب «عجايب المخلوقات» وى چند بار به تركى ترجمه شد و احمد بيجان، نویسنده ترك كه در همين فصل، بهعنوان مؤلفى مستقل به او برمىخوريم، از سال 857ق، به ترجمه آن پرداخت، ولى ترجمههاى كامل كتاب، متعلق به قرن دهم هجرى است. كتاب «خريدة العجائب» ابن الوردى اهميت بيشتر يافت و دست كم پنج بار به تركى ترجمه شد. | ||
نویسنده، لازم مىداند كه سخن از نوشتههاى تركى را تا قرن سيزدهم هجرى دنبال كند و پس از آن دوباره رشته تكامل نوشتههاى جغرافيايى را از قرن دهم پى مىگيرد و تا قرن دوازدهم ادامه مىدهد. | |||
قرن يازدهم هجرى نيز چون قرن دوازدهم نسبت به دورانهاى پيش، چيزى در زمينه نوشتههاى جغرافياى عربى به وجود نياورد و اگر فصلى را ما بدان اختصاص مىدهيم صرفاً به خاطر ملاحظات عملى است و ارتباطى با مطالب جغرافيايى ندارد. | قرن يازدهم هجرى نيز چون قرن دوازدهم نسبت به دورانهاى پيش، چيزى در زمينه نوشتههاى جغرافياى عربى به وجود نياورد و اگر فصلى را ما بدان اختصاص مىدهيم صرفاً به خاطر ملاحظات عملى است و ارتباطى با مطالب جغرافيايى ندارد. |
ویرایش