۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
وقایع سالهای ۹۰۵ - ۹۳۰ هجری | وقایع سالهای ۹۰۵ - ۹۳۰ هجری | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[اسپناقچی پاشازاده، محمد عارف بن محمد شریف]] ( | [[اسپناقچی پاشازاده، محمد عارف بن محمد شریف]] (نویسنده) | ||
[[جعفریان، رسول]] (به کوشش) | [[جعفریان، رسول]] (به کوشش) | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مؤلف كتاب را در سال 1309ق، به زبان تركى نوشته و سپس آن را به فارسی ترجمه كرده است. | مؤلف كتاب را در سال 1309ق، به زبان تركى نوشته و سپس آن را به فارسی ترجمه كرده است. | ||
علل نگارش كتاب، علاقه ناصرالدين شاه، به مطالعه كتب تاريخى، عدم وجود كتابى درباره تاريخ پيدايش دولت صفوى، تاريخ زندگانى شاه اسماعيل و سلطان سليم عثمانى و دستور اعتمادالسلطنه جهت رفع اين نقصان مىباشد؛ هر چند | علل نگارش كتاب، علاقه ناصرالدين شاه، به مطالعه كتب تاريخى، عدم وجود كتابى درباره تاريخ پيدايش دولت صفوى، تاريخ زندگانى شاه اسماعيل و سلطان سليم عثمانى و دستور اعتمادالسلطنه جهت رفع اين نقصان مىباشد؛ هر چند نویسنده در پايان كتاب، عبرتگيرى آيندگان از حركت و سياستهاى گذشتگان را مقصود اصلى خود در تأليف دانسته است. | ||
نام ديگر كتاب «انقلاب في السلام بين الخواص و العوام» مىباشد. | نام ديگر كتاب «انقلاب في السلام بين الخواص و العوام» مىباشد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بخش اعظم مباحث، برگرفته از منابع تركى و مابقى از متون فارسی مىباشد. | بخش اعظم مباحث، برگرفته از منابع تركى و مابقى از متون فارسی مىباشد. | ||
مهمترين منبعى كه | مهمترين منبعى كه نویسنده از آنها استفاده و در واقع آن را ترجمه كرده، «منشآت» فريدون بيگ است كه بسيارى از نامههاى مهم را عينا از آن جا نقل و برخى را به فارسی ترجمه كرده و به علاوه گزارش روزانه شخصى با نام حيدر چلبى را كه در منشآت بوده، در اين كتاب آورده است؛ به طورى كه مىتوان گفت، بيشتر مطالب، ترجمه همان متن است؛ با اين حال، مطالبى كه نویسنده از خود در لابهلاى آن آورده، چندان اندك نيست، به همين دليل مىتوان اثر حاضر را ترجمه تأليف ناميد. | ||
پس از آن، مىتوان گفت كه از «حقيقة التواريخ»، اسماعيل بيگ توقيعى و «احسن التواريخ» روملو نيز مطالب فراوانى نقل كرده است. وى به رغم آن كه نامى از كتاب اخير نياورده، اما به جز يكى دو مورد، آن چه از كتاب «روضه الصفويه» نقل كرده، دقيقا از همين كتاب گرفته شده است. | پس از آن، مىتوان گفت كه از «حقيقة التواريخ»، اسماعيل بيگ توقيعى و «احسن التواريخ» روملو نيز مطالب فراوانى نقل كرده است. وى به رغم آن كه نامى از كتاب اخير نياورده، اما به جز يكى دو مورد، آن چه از كتاب «روضه الصفويه» نقل كرده، دقيقا از همين كتاب گرفته شده است. | ||
نویسنده، بخشى از مطالب را با مدخل: مختصر، استطراد، ايضاح و يا توضيح آورده و در پايان با تعبير «برويم سر مطلب»، ترجمه و يا نقل از آثار ديگر را ادامه داده است. | |||
وى مطالبى نيز از كتابهاى جغرافيا درباره برخى از شهرهاى مهم آورده كه مىبايست، از يك اثر جغرافيايى عينا گرفته شده باشد. مصحح اين توضيحات جغرافيايى و يا مطالبى كه احيانا درباره برخى از اشخاص يا مفاهيم داشته است را با نام «عارف» به پاورقى منتقل كرده است تا نظم تاريخى كتاب پايدار بماند. | وى مطالبى نيز از كتابهاى جغرافيا درباره برخى از شهرهاى مهم آورده كه مىبايست، از يك اثر جغرافيايى عينا گرفته شده باشد. مصحح اين توضيحات جغرافيايى و يا مطالبى كه احيانا درباره برخى از اشخاص يا مفاهيم داشته است را با نام «عارف» به پاورقى منتقل كرده است تا نظم تاريخى كتاب پايدار بماند. | ||
هر چند | هر چند نویسنده اشاره دارد كه براى نگارش اين اثر، «التقاط و تلفيق و انتقاد و تنميق» كرده است؛ ولى در فواصل مختلف، ديدگاههاى شخصى خود را درباره شاه اسماعيل و اصولا صفويه و نيز سلطان سليم و عثمانيان بيان كرده كه برخى از كنايات او حاكى از علاقمندى او به كشور اجدادى و سلاطين عثمانى است. | ||
كتاب براى تحقيق و مطالعات صفويهشناسى داراى ارزشهاى فراوانى است؛ از آن جمله: نگاه منابع و نويسندگان عثمانى به حكومت صفويه كه مؤلف، اساس نگارش خود را بر آن قرار داده است، همچنين در اين اثر، خواننده بيشتر در جريان وقايع درونى امپراطورى عثمانى، طى سالهاى 905ق تا 930ق قرار گرفته، به ويژه از روابط شاه اسماعيل با سلطان مصر و حركت سلطان سليم به سوى مصر و فتح اين كشور خبردار خواهد شد. | كتاب براى تحقيق و مطالعات صفويهشناسى داراى ارزشهاى فراوانى است؛ از آن جمله: نگاه منابع و نويسندگان عثمانى به حكومت صفويه كه مؤلف، اساس نگارش خود را بر آن قرار داده است، همچنين در اين اثر، خواننده بيشتر در جريان وقايع درونى امپراطورى عثمانى، طى سالهاى 905ق تا 930ق قرار گرفته، به ويژه از روابط شاه اسماعيل با سلطان مصر و حركت سلطان سليم به سوى مصر و فتح اين كشور خبردار خواهد شد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه، بعد از اشاره به انگيزه تأليف، مآخذ خود در تأليف كتاب را نام برده است؛ از جمله: روضه الصفويه ميرزا بيگ جنابذى، [[تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر|حبيبالسير]]، منتظم ناصرى اعتمادالسلطنه، تاريخ خسروان جلالالدين ميرزا، تارجالتواريخ خواجه سعدالدين و.... | |||
مؤلف مباحث را با نسبشناسى شاه اسماعيل صفوى آغاز كرده و بعد از ذكر خصوصيات و احوالات شيخ صفى اردبيلى، به اقدامات شيخ جنيد و آغاز فعاليت سياسى خانقاه شيخ صفى اشاره كرده است. | مؤلف مباحث را با نسبشناسى شاه اسماعيل صفوى آغاز كرده و بعد از ذكر خصوصيات و احوالات شيخ صفى اردبيلى، به اقدامات شيخ جنيد و آغاز فعاليت سياسى خانقاه شيخ صفى اشاره كرده است. | ||
نویسنده، پس از نقل متن كامل نامه يعقوب بيگ بايندرى به سلطان بايزيد و پاسخ به آن، سرنوشت فرزندان سلطان حيدر و وضعيت شاهزادگان بايندريه را به خوبى تشريح كرده است. | |||
در ادامه، به نحوه خروج شاه اسماعيل و علل سقوط دولت بايندريه اشاره كرده و طريقه رسمیكردن مذهب تشيع در ایران توسط وى را توضيح داده است. | در ادامه، به نحوه خروج شاه اسماعيل و علل سقوط دولت بايندريه اشاره كرده و طريقه رسمیكردن مذهب تشيع در ایران توسط وى را توضيح داده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در پايان، روز شمار جنگ چالدران به روايت حيدر چلبى آورده شده است. | در پايان، روز شمار جنگ چالدران به روايت حيدر چلبى آورده شده است. | ||
نویسنده، به رغم آن كه از مذهب اماميه به عنوان مذهب حق ياد مىكند؛ اما آثارى از تقيه و پنهان كردن مذهب در نوشته او، به چشم مىخورد و با انتخاب مطالب خاص، به تعريف و تمجيد از شاه سليم و تقبيه اعمال شاه اسماعيل بر اساس منابع عثمانى پرداخته است؛ به طور مثال او در حين معرفى شاه اسماعيل و برخى كارهاى حرام و خشن، او را مروج شيعه دانسته و به زيركى در مقدمه خود جهت بروز برخى تعبيرات، به جهت نقل از ديگران عذر خواسته است. | |||
او همچنين، به معضل دولت عثمانى و فتور اين امپراتورى و اهداف اروپايىها براى تصرف و انحلال آن تحت عنوان مسأله شرقيه اشاره كرده و ضمن مرور از دسترفتههاى ارضى و مالى دو حكومت اسلامى، به آن چه كه به عالم اسلامیت رسيده اشاره كرده است. | او همچنين، به معضل دولت عثمانى و فتور اين امپراتورى و اهداف اروپايىها براى تصرف و انحلال آن تحت عنوان مسأله شرقيه اشاره كرده و ضمن مرور از دسترفتههاى ارضى و مالى دو حكومت اسلامى، به آن چه كه به عالم اسلامیت رسيده اشاره كرده است. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
در ادامه، سليم كوشيد تا فتواى تازهاى از علماى سنى درباره كشتن شیعیان بگيرد كه متن آن در كتاب آمده و از رهگذر شناخت انگيزههاى سياسى - دينى شاه سليم براى توجيه نبردش در ایران، قابل توجه است. | در ادامه، سليم كوشيد تا فتواى تازهاى از علماى سنى درباره كشتن شیعیان بگيرد كه متن آن در كتاب آمده و از رهگذر شناخت انگيزههاى سياسى - دينى شاه سليم براى توجيه نبردش در ایران، قابل توجه است. | ||
هدف | هدف نویسنده آن است كه نشان دهد با پيدايش صفويه و جنگهاى عثمانى - صفوى يك دگرگونى از نوع منفى آن، در دنياى اسلام پديد آمد. وى در آخر كتاب، در شرحى كه از جنگهاى عثمانى - صفوى به دست داده، چنين خاطر نشان كرده است كه حركات مستبدّانه و خيالات جهانگيرانه اين دو پادشاه، باعث گرفتارى، مذلت و حقارت عالم اسلام گشته است. | ||
اين مطالب در اوج بحران ايجاد شده، در دولت عثمانى و پيدايش «مسأله شرقيه» مطرح شده كه در نهايت به نابودى كامل دولت عثمانى انجاميد و مؤلف كاملا به آن توجه داشته و كتابش را با همين مسأله پايان داده است. | اين مطالب در اوج بحران ايجاد شده، در دولت عثمانى و پيدايش «مسأله شرقيه» مطرح شده كه در نهايت به نابودى كامل دولت عثمانى انجاميد و مؤلف كاملا به آن توجه داشته و كتابش را با همين مسأله پايان داده است. |
ویرایش