۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در مقدمه، به علت ارزشمندى و مورد توجه قرار گرفتن آثار آيتالله دستغيب از سوى مردم اشاره شده است. | در مقدمه، به علت ارزشمندى و مورد توجه قرار گرفتن آثار آيتالله دستغيب از سوى مردم اشاره شده است. | ||
در جلسه اول، اهميت استعاذه در قرآن و اخبار مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. از جمله چيزهايى كه در قرآن و روايات عنايت زيادى به آن شده، پناهنده شدن به خداوند از شر شيطان مىباشد كه از آن به «استعاذه» تعبير شده است. برای اثبات اهميت | در جلسه اول، اهميت استعاذه در قرآن و اخبار مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. از جمله چيزهايى كه در قرآن و روايات عنايت زيادى به آن شده، پناهنده شدن به خداوند از شر شيطان مىباشد كه از آن به «استعاذه» تعبير شده است. برای اثبات اهميت این موضوع، در قرآن چنين آمده است كه: «هنگامى كه مىخواهى قرآن بخوانى، نخست به خدا پناه ببر از شر شيطان راندهشده». (نحل، 98). | ||
از جمله جاهايى كه استعاذه در آن اهميت زيادى دارد، هنگام شروع عبادت است. آيتالله دستغيب، معتقد است هر عبادتى كه انسان مىخواهد انجام دهد، بايد ابتدا از شر شيطان به خدا پناه ببرد، زيراكه او در كمين هر فرد از افراد بشر بوده و مىكوشد نگذارد خيرى از انسان سرزند و اگر سرزد، سعى او | از جمله جاهايى كه استعاذه در آن اهميت زيادى دارد، هنگام شروع عبادت است. آيتالله دستغيب، معتقد است هر عبادتى كه انسان مىخواهد انجام دهد، بايد ابتدا از شر شيطان به خدا پناه ببرد، زيراكه او در كمين هر فرد از افراد بشر بوده و مىكوشد نگذارد خيرى از انسان سرزند و اگر سرزد، سعى او این است كه آن را خراب كرده و به آخر نرساند تا بهره نبرد و لااقل این است كه او را به عجب و ريا وادارد. | ||
ايشان غرض اصلى استعاذه را در امور عبادى دانسته و معتقد است كه برای بهره بردن از عبادت، بايد به خدا پناه برد. در تأييد | ايشان غرض اصلى استعاذه را در امور عبادى دانسته و معتقد است كه برای بهره بردن از عبادت، بايد به خدا پناه برد. در تأييد این فرمايش، ايشان به داستان فردى اشاره مىفرمايند كه در عالم مكاشفه ديد شيطان بر در مسجدى ايستاده و به او گفت: اينجا چه مىكنى؟ شيطان پاسخ داد: رفقا فرار كردهاند و منتظرشان هستم. آن فرد با خود مىگوید: معلوم مىشود كه این افراد، مردان رشيدى بودهاند كه شيطان همراهشان به مسجد نرفته است. | ||
علاوه بر اين، ايشان استعاذه را در مواردى لازم و نیکو دانسته و به بيان آن موارد پرداخته است كه عبارتند از: | علاوه بر اين، ايشان استعاذه را در مواردى لازم و نیکو دانسته و به بيان آن موارد پرداخته است كه عبارتند از: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در جلسه دوم، دام شيطان در سه مورد ديگر بيان شده است كه عبارتند از: عهد، نذر و صدقه. | در جلسه دوم، دام شيطان در سه مورد ديگر بيان شده است كه عبارتند از: عهد، نذر و صدقه. | ||
در | در این جلسه، بهطور اجمال، دو سؤال زير پاسخ داده شده است: | ||
1. شيطان كيست و چيست؟؛ | 1. شيطان كيست و چيست؟؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
2. حكمت خلقت او چيست و برای چه آفريده شده است؟. | 2. حكمت خلقت او چيست و برای چه آفريده شده است؟. | ||
باطل شدن صدقه با منت و اذيت كردن، فرار شيطان از دل مؤمن، از جنس آتش و لطيف بودن شيطان، رؤيت انسان توسط وى، ارتباط آفرينش شيطان با سعادت بشر، آزمايش انسانها توسط شياطين، وعده خدا و وعده شيطان، نداى رحمانى و صداى شيطانى و عدم اجبار انسان توسط شيطان، از جمله عناوینى است كه در | باطل شدن صدقه با منت و اذيت كردن، فرار شيطان از دل مؤمن، از جنس آتش و لطيف بودن شيطان، رؤيت انسان توسط وى، ارتباط آفرينش شيطان با سعادت بشر، آزمايش انسانها توسط شياطين، وعده خدا و وعده شيطان، نداى رحمانى و صداى شيطانى و عدم اجبار انسان توسط شيطان، از جمله عناوینى است كه در این جلسه، مورد بحث قرار گرفته شده است. | ||
در جلسه سوم، حسدورزى ابليس مورد بحث قرار گرفته است. شيطان چون خودش راندهشده درگاه الهى بوده و نمىتواند ببيند بشر به مقام قرب مىرسد، لذا به بشر حسادت مىكند. | در جلسه سوم، حسدورزى ابليس مورد بحث قرار گرفته است. شيطان چون خودش راندهشده درگاه الهى بوده و نمىتواند ببيند بشر به مقام قرب مىرسد، لذا به بشر حسادت مىكند. | ||
بشر مىخواهد از طريق بندگى، به مقام قرب برسد، لذا شيطان با تمام قوا سعى مىكند او را از راه بازداشته تا حس حسادتش را تسكين بخشد و در | بشر مىخواهد از طريق بندگى، به مقام قرب برسد، لذا شيطان با تمام قوا سعى مىكند او را از راه بازداشته تا حس حسادتش را تسكين بخشد و در این راه به همه چيز هم قانع است؛ اگر توانست كفر و شرك، نتوانست حرام و مكروه تا برسد به كمى درجه و مقام. | ||
وساوس شيطان و آزارى كه بشر از شياطين مىبيند، بر كسى پنهان نبوده و همه مىدانند كه شيطان، دشمن سرسخت انسان است و تا نفس آخر دستبردار نيست و تمام هدفش | وساوس شيطان و آزارى كه بشر از شياطين مىبيند، بر كسى پنهان نبوده و همه مىدانند كه شيطان، دشمن سرسخت انسان است و تا نفس آخر دستبردار نيست و تمام هدفش این است كه بشر، مؤمن به خدا و آخرت نشود و در مرتبه دوم، خيرى از او سرنزند، بلكه به هر شرى روى آورد. چيزى كه در جلسه چهارم مهم دانسته شده، دانستن راه نجات از دست شياطين است. در این جلسه، تنها راه علاج و فرار از شيطان، پناه بردن به خدا دانسته شده است. | ||
در جلسه پنجم، اركان اساسى استعاذه بررسى شده است. | در جلسه پنجم، اركان اساسى استعاذه بررسى شده است. این اركان، عبارتند از: تقوا، توكل، اخلاص و تضرع. آيتالله دستغيب در این جلسه بيان فرمودهاند كه پس از حاصل شدن مجموع این حالات، حقيقت استعاذه پيدا مىشود و درحالىكه مؤمن این پنج ركن را داراست، فرسنگها از شيطان دور مىشود؛ چه به زبان بگوید: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» يا نگوید. | ||
ايشان معتقد است اگر انسان چنين شد، شيطان به او نزدیک نمىشود و اگر نزدیک گردد، به اصطلاح «آدمزده» مىشود، مانند انسان وقتى كه جن او را مس كند كه «جنزده» مىشود؛ به عبارت ديگر، اصلا ابليس جرئت نزدیک شدن به او را نخواهد داشت. | ايشان معتقد است اگر انسان چنين شد، شيطان به او نزدیک نمىشود و اگر نزدیک گردد، به اصطلاح «آدمزده» مىشود، مانند انسان وقتى كه جن او را مس كند كه «جنزده» مىشود؛ به عبارت ديگر، اصلا ابليس جرئت نزدیک شدن به او را نخواهد داشت. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در جلسه ششم، تقوا، لازمه استعاذه دانسته شده است؛ يعنى انسان سعى كند واجبى از او فوت نشده و حرامى از او سرنزند. | در جلسه ششم، تقوا، لازمه استعاذه دانسته شده است؛ يعنى انسان سعى كند واجبى از او فوت نشده و حرامى از او سرنزند. | ||
در جلسه هفتم، لزوم دشمنى با شيطان مورد بحث قرار گرفته است. در | در جلسه هفتم، لزوم دشمنى با شيطان مورد بحث قرار گرفته است. در این جلسه، با این مطلب آشنا مىشویم كه اگر انسان از اطاعت شيطان دورى نكند، حقيقت استعاذه در او پيدا نمىشود و كسى كه مرتكب گناه مىگردد، در حال خضوع به شيطان است. | ||
در جلسه هشتم، مجددا پيرامون تقوا بحث شده است. آيتالله دستغيب معتقد است برای رسيدن به ملكه تقوا، بايد مكروهات را ترك كند تا ترك حرام برایش آسان شود و با تكرار و استمرار، ملكه و عادتش شود. اگر مكروه را كه انجام دادنش عقاب ندارد، ترك كرد، ديگر ترك حرام برایش آسان مىگردد و بهتدريج به آن عادت مىكند. | در جلسه هشتم، مجددا پيرامون تقوا بحث شده است. آيتالله دستغيب معتقد است برای رسيدن به ملكه تقوا، بايد مكروهات را ترك كند تا ترك حرام برایش آسان شود و با تكرار و استمرار، ملكه و عادتش شود. اگر مكروه را كه انجام دادنش عقاب ندارد، ترك كرد، ديگر ترك حرام برایش آسان مىگردد و بهتدريج به آن عادت مىكند. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
در جلسه نهم، دلى كه تقوا ندارد، آشيانه شيطان دانسته شده است. دل بىتقوا؛ يعنى دلى كه در او ياد خدا نيست، بلكه مكان شهوات، آمال و آرزوها، هوا و هوسها، خودخواهىها و خودبينىهاست. | در جلسه نهم، دلى كه تقوا ندارد، آشيانه شيطان دانسته شده است. دل بىتقوا؛ يعنى دلى كه در او ياد خدا نيست، بلكه مكان شهوات، آمال و آرزوها، هوا و هوسها، خودخواهىها و خودبينىهاست. | ||
در | در این جلسه، پرسش حضرت يحيى(ع) از شيطان پيرامون رفتارش با بنى آدم مطرح شده است. شيطان در پاسخ گفته است: بشر در برابر ما سه دستهاند: | ||
1. كسانى هستند كه ما را به ايشان دستبردى نيست و آنها انبيا و معصومينند؛ | 1. كسانى هستند كه ما را به ايشان دستبردى نيست و آنها انبيا و معصومينند؛ | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
3. كسانى كه دلشان آشيانه ماست و اكثر خلق، چنينند. | 3. كسانى كه دلشان آشيانه ماست و اكثر خلق، چنينند. | ||
در جلسه دهم، | در جلسه دهم، این پرسش پاسخ داده شده است كه اگر انسان، تقوا داشته باشد، استعاذه ديگر برای چيست؟ این شخص كه گناهى نكرده و خطايى از او سر نمىزند، ديگر استعاذه به خدا از شر شيطان معنايى ندارد. | ||
آيتالله دستغيب در پاسخ فرمودهاند كه اتفاقا امر، برعكس بوده و استعاذه برای اهل تقواست؛ آنكسىكه ملكه تقوا دارد، دائما به خدا پناه مىبرد كه مبادا شيطان به دل او راه پيدا كند. | آيتالله دستغيب در پاسخ فرمودهاند كه اتفاقا امر، برعكس بوده و استعاذه برای اهل تقواست؛ آنكسىكه ملكه تقوا دارد، دائما به خدا پناه مىبرد كه مبادا شيطان به دل او راه پيدا كند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در جلسه يازدهم، جريان ملاقات شيطان با حضرت عيسى(ع) و ابراهيم(ع) و گفتوگوى ميان ايشان تعريف شده و چنين نتيجهگيرى شده است كه ابليس در كمين مردم و انبيا است. | در جلسه يازدهم، جريان ملاقات شيطان با حضرت عيسى(ع) و ابراهيم(ع) و گفتوگوى ميان ايشان تعريف شده و چنين نتيجهگيرى شده است كه ابليس در كمين مردم و انبيا است. | ||
در جلسه دوازدهم، به | در جلسه دوازدهم، به این نكته اشاره شده است كه حقيقت استعاذه در آيه 201 سوره اعراف بيان شده است. آيتالله دستغيب معتقد مىباشند كه اگر كسى در این آيه شريفه دقت كرده و در دقايقى كه در آن ذكر شده است، غور نمايد، خواهد فهميد كه حقيقت استعاذه در همين آيه شريفه بيان شده است. در این آيه آمده است: «كسانى كه هواپرستى را كنار گذاشته و خداپرست شدند، از دام شيطان فرار كرده و به دار رحمان رفتهاند». | ||
عناوین ديگرجلسات، عبارتند از: ملكه تقوا، حاصل تمرين و مداومت است؛ تذكر، دومين ركن استعاذه؛ اقسام سهگانه امور؛ توكل، سومين ركن استعاذه؛ توكل، حاصل علم؛ حال و عمل؛ توحيد در توكل؛ همه چيز به دست خداوند است؛ سخن محقق اردبيلى درباره توكل؛ جايگاه توكل؛ توكل از لوازم ايمان؛ توكل در امور اخروى؛ ارزش عمل به نيت و خلوص؛ اخلاص نيت، اساس دين؛ اخلاص، كمال دين؛ خلوص چيست و عمل خالص كدام است؟؛ اخلاص، مقوم عمل؛ باطل بودن عبادت معاوضهاى و تضرع، پنجمين ركن استعاذه. | عناوین ديگرجلسات، عبارتند از: ملكه تقوا، حاصل تمرين و مداومت است؛ تذكر، دومين ركن استعاذه؛ اقسام سهگانه امور؛ توكل، سومين ركن استعاذه؛ توكل، حاصل علم؛ حال و عمل؛ توحيد در توكل؛ همه چيز به دست خداوند است؛ سخن محقق اردبيلى درباره توكل؛ جايگاه توكل؛ توكل از لوازم ايمان؛ توكل در امور اخروى؛ ارزش عمل به نيت و خلوص؛ اخلاص نيت، اساس دين؛ اخلاص، كمال دين؛ خلوص چيست و عمل خالص كدام است؟؛ اخلاص، مقوم عمل؛ باطل بودن عبادت معاوضهاى و تضرع، پنجمين ركن استعاذه. |
ویرایش