۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
نویسنده در پى آن است تا ديدگاه اسلام را در زمينه اخلاق عرضه كرده و نظر آن را در زمينه معاشرتهاى انسانى دريابد. | نویسنده در پى آن است تا ديدگاه اسلام را در زمينه اخلاق عرضه كرده و نظر آن را در زمينه معاشرتهاى انسانى دريابد. | ||
محتواى | محتواى این اثر، حاصل گردهمايى و تدوین يادداشتهايى است كه از حدود سالهاى 1353ش برای تأليف چهار جلد کتاب، تحت عنوان «ضوابطى برای روابط» جمعآورى شده است. نظر نویسنده در انتخاب این عنوان، این بوده كه انسان، داراى چهارگونه رابطه است: رابطه با خود، با آفريدگار، با ديگر انسانها و با ديگر پديدهها و طبعا در نظام حيات اسلامى، برای هریک از این روابط، ضوابطى در نظر گرفته شده كه یک فرد مؤمن و پايبند به مكتب اسلام، سعى دارد آنها را مورد توجه و رعايت قرار دهد. این کتاب، بهحقيقت، ضوابط انسان را با ديگر انسانها مورد نظر قرار داده و اصولى را در این زمينه ارائه خواهد كرد و بر این اساس، از لحاظ رديف مباحث عرضهشده در فوق، در سومين رديف قرار مىگيرد. | ||
نویسنده در راه تدوین | نویسنده در راه تدوین این اثر، سعى نموده است با مراجعه به منابع اصيل اسلامى كه فهرستى از آنها در کتاب آمده است، مطالبى را استخراج كرده و به رشته تحرير درآورد. | ||
شيوه نگارش وى، بسيار ساده و به زبانى قابل فهم برای اكثريت خوانندگان مىباشد و در | شيوه نگارش وى، بسيار ساده و به زبانى قابل فهم برای اكثريت خوانندگان مىباشد و در این اقدام، مراقبت داشته كه این اثر، حتى نوسوادان و دارندگان سواد مكتبى را نيز سودمند افتد. سعى وى بر این است كه مباحث، مبتنى بر آيات و روايات و با رعايت اصل اختصار باشد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه، به بيان نقطهنظرهاى خود درباره امور مرتبط با مسئله مورد بحث در کتاب پرداخته است. | نویسنده در مقدمه، به بيان نقطهنظرهاى خود درباره امور مرتبط با مسئله مورد بحث در کتاب پرداخته است. | ||
در بخش اول، پيرامون حيات اجتماعى انسان بحث شده است. | در بخش اول، پيرامون حيات اجتماعى انسان بحث شده است. این بخش، در حقيقت، مقدمهاى برای ورود در بحث اخلاق و معاشرت بوده و در دو فصل، گردآورى شده است: | ||
فصل اول، در مورد اجتماعى بودن انسان است كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، بحث از | فصل اول، در مورد اجتماعى بودن انسان است كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، بحث از این است كه ما به ديگران وابستهايم و حيات جمعى به دليل فطرت، تأمين نياز و شكوفايى انسان امرى ضرورى بوده و این ضرورت، حتى از ديدى به جبر كشانده مىشود، آنگاه از جنبه عقلانى، حيات جمعى كه مابهالتفاوتى بر حيات حيوانى است، سخن گفته شده و تأثير اجتماع بر فرد، در جنبههاى رفتار و تشكيل آن، انتقال ارزشها و آموزش مقررات و تعديل تمنيات مطرح گرديده و با ذكر خطر تنهايى و حاصل حيات اجتماعى، بحث به پایان رسيده است. | ||
نویسنده در فصل دوم، از لزوم ضابطه و اخلاق برای حيات جمعى بحث كرده و مسئله تصادم انسانها در حيات جمعى و ضرورت وجود ضوابط را برای او مطرح نموده است. در | نویسنده در فصل دوم، از لزوم ضابطه و اخلاق برای حيات جمعى بحث كرده و مسئله تصادم انسانها در حيات جمعى و ضرورت وجود ضوابط را برای او مطرح نموده است. در این طرح، امكان حيات مسالمتآميز، حفظ آزادىهاى طبيعى، كيفر متجاوزان، تأمين و بقاى مدنيت و حفظ صلاح كلى، مورد بررسى قرار گرفته و تحليل جامعهشناسان در این مورد عرضه شده است، سپس به بيان مبانى و منابع این ضوابط پرداخته شده و از اخلاق و فوايد وجودى بحث به ميان آمده و با بيان ضرورت گسترش آن، فصل، خاتمه پذيرفته است. | ||
بخش دوم كه معرفى اخلاق و اهميت آن را بر عهده دارد، در سه فصل عرضه شده است. فصلى از آن، تحت عنوان تعاريف و بررسىهاست كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، به تعاريف اخلاق و بررسى آنها پرداخته و آنگاه، فرق بين اخلاق و آداب، وظيفه، واقعيت و مذهب مطرح گرديده و ارزش و اصالت اخلاق و ريشه و زيربناى آن بيان شده است. | بخش دوم كه معرفى اخلاق و اهميت آن را بر عهده دارد، در سه فصل عرضه شده است. فصلى از آن، تحت عنوان تعاريف و بررسىهاست كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، به تعاريف اخلاق و بررسى آنها پرداخته و آنگاه، فرق بين اخلاق و آداب، وظيفه، واقعيت و مذهب مطرح گرديده و ارزش و اصالت اخلاق و ريشه و زيربناى آن بيان شده است. | ||
فصلى ديگر، در مورد ملاكها در حسن و قبح اخلاقى بوده و نظراتى كه در | فصلى ديگر، در مورد ملاكها در حسن و قبح اخلاقى بوده و نظراتى كه در این رابطه وجود دارند از لذت، ميل طبيعى، جنبه انتفاعى، ملاك جمع، تشخيص عالمان، نظر دولت، ديد اسلامى و... در آن مطرح و به تحليل آنها پرداخته شده و بحث با تحليل ديگرى از نظريهها، خاتمه يافته است. | ||
فصل آخر، در مورد فوايد و اهميت اخلاق بوده و در آن كوشيده شده تا مواردى كه در | فصل آخر، در مورد فوايد و اهميت اخلاق بوده و در آن كوشيده شده تا مواردى كه در این جنبه قابل ذكرند، بيان شود و با ذكر حاصل اخلاق و اهميت امروزى آن، فصل، به پایان رسيده است. | ||
در بخش سوم، رابطه اسلام و اخلاق، در چهار فصل زير مطرح شده است: | در بخش سوم، رابطه اسلام و اخلاق، در چهار فصل زير مطرح شده است: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
فصلى از آن، در زمينه اهميت اخلاق از نظر اسلام است كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، نشان داده شده كه اتمام مكرمتهاى اخلاقى، راز بعثت انبياء و نيز پيامبر ماست(ص)، آنگاه به دستهبندى مسائل اخلاقى بر اساس روايات پرداخته و فوايد و آثار آنها برشمرده شده و سرانجام، با ذكر تعبيرهايى از حسن خلق و آثار آن در جامعه و توصيههاى اسلام به رعايت اخلاق، فصل، به پایان رسيده است. | فصلى از آن، در زمينه اهميت اخلاق از نظر اسلام است كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، نشان داده شده كه اتمام مكرمتهاى اخلاقى، راز بعثت انبياء و نيز پيامبر ماست(ص)، آنگاه به دستهبندى مسائل اخلاقى بر اساس روايات پرداخته و فوايد و آثار آنها برشمرده شده و سرانجام، با ذكر تعبيرهايى از حسن خلق و آثار آن در جامعه و توصيههاى اسلام به رعايت اخلاق، فصل، به پایان رسيده است. | ||
دومين فصل، تحت عنوان مقاصد و منابع اخلاق اسلامى است كه در آن پس از بيان مقاصد كلى و اساسى اخلاق در اسلام، جزئيات مقاصد و اهداف آن از دو جنبه فردى و اجتماعى مطرح شده و با ذكر منابع، اهداف | دومين فصل، تحت عنوان مقاصد و منابع اخلاق اسلامى است كه در آن پس از بيان مقاصد كلى و اساسى اخلاق در اسلام، جزئيات مقاصد و اهداف آن از دو جنبه فردى و اجتماعى مطرح شده و با ذكر منابع، اهداف این فصل به خاتمه رسيده است. | ||
در سومين فصل، تحت عنوان اصول و ضوابط اخلاقى، پس از ذكر مقدمهاى، كوشش شده است تا نقاط اشتراك انسانها در عرصه حيات برشمرده شده و لااقل 20 اصل در زمينه اخلاق اسلامى ذكر و ميزان و معيارى كه در رفتار اخلاقى از نظر اسلام مطرح است، معرفى شود. | در سومين فصل، تحت عنوان اصول و ضوابط اخلاقى، پس از ذكر مقدمهاى، كوشش شده است تا نقاط اشتراك انسانها در عرصه حيات برشمرده شده و لااقل 20 اصل در زمينه اخلاق اسلامى ذكر و ميزان و معيارى كه در رفتار اخلاقى از نظر اسلام مطرح است، معرفى شود. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در بخش چهارم، ویژگىهاى اخلاقى یک مسلمان، در ضمن چهار فصل زير، مورد بررسى قرار گرفته است: | در بخش چهارم، ویژگىهاى اخلاقى یک مسلمان، در ضمن چهار فصل زير، مورد بررسى قرار گرفته است: | ||
فصل اول، در مورد طبيعت و خوى یک مسلمان است و در آن از سجاياى اخلاقى، خواستارى او، زبان و كلامش، موضع او در برابر امور، رابطه او با انسانها و اسرار او، رسيدگى به كار مردم و پرهيز او در | فصل اول، در مورد طبيعت و خوى یک مسلمان است و در آن از سجاياى اخلاقى، خواستارى او، زبان و كلامش، موضع او در برابر امور، رابطه او با انسانها و اسرار او، رسيدگى به كار مردم و پرهيز او در این رابطه، بحث و اظهار نظر شده است. | ||
در فصل دوم، بحث در رابطه با مشى و رفتار یک مسلمان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمهاى، ویژگىهاى رفتارى او، مشى او در برخورد و معاشرت با مردم و موضعگيرى او در حين اختلافات برشمرده شده است. | در فصل دوم، بحث در رابطه با مشى و رفتار یک مسلمان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمهاى، ویژگىهاى رفتارى او، مشى او در برخورد و معاشرت با مردم و موضعگيرى او در حين اختلافات برشمرده شده است. | ||
فصل سوم، در مورد نوع معاشرتها و برخوردهاى اوست و نویسنده در آن نشان داده است كه در زمينه تكاليف، برخوردها، روابط با مردم، معاملات و لغزشها، یک مسلمان چه شيوهاى دارد و از چه امور و مسائلى خوددارى مىكند و بالاخره آخرين فصل، در مورد مواضع اوست و در آن نشان داده شده است كه در زمينههاى گوناگون، چه مواضعى را اتخاذ خواهد نمود. در | فصل سوم، در مورد نوع معاشرتها و برخوردهاى اوست و نویسنده در آن نشان داده است كه در زمينه تكاليف، برخوردها، روابط با مردم، معاملات و لغزشها، یک مسلمان چه شيوهاى دارد و از چه امور و مسائلى خوددارى مىكند و بالاخره آخرين فصل، در مورد مواضع اوست و در آن نشان داده شده است كه در زمينههاى گوناگون، چه مواضعى را اتخاذ خواهد نمود. در این قسمت، شيوه رفتارش در نشستوبرخاستها، حضور او در مجالس، تصميمگيرى در برابر امور لغو، حضورش در برابر ظالم و مظلوم و در برابر آيات الهى، مورد بحث قرار گرفته است. | ||
در بخش پنجم، معاشرت در خانواده، در سه فصل بيان شده است: | در بخش پنجم، معاشرت در خانواده، در سه فصل بيان شده است: | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
وى در فصل بعدى، پس از بيان ضرورت تربيت، از اساس معاشرت با كودكان بحث كرده و در آن از پذيرش و احترام، نیکى به كودك، محبت به او، شادى و خوشرفتارى، رعايت اعتدال، وفاى به عهد و ايجاد جرأت و قدرت در او بحث كرده و آنگاه از توجه خاص اسلام به دختر سخن رانده است. | وى در فصل بعدى، پس از بيان ضرورت تربيت، از اساس معاشرت با كودكان بحث كرده و در آن از پذيرش و احترام، نیکى به كودك، محبت به او، شادى و خوشرفتارى، رعايت اعتدال، وفاى به عهد و ايجاد جرأت و قدرت در او بحث كرده و آنگاه از توجه خاص اسلام به دختر سخن رانده است. | ||
فصل سوم، در مورد وظيفه معاشرتى فرزندان با و الدين است كه اساس آن مبتنى بر احترام و تواضع، اطاعت در نیکى، همدلى و بذل، شكر و رعايت بوده و در ادامه، از وظيفه معاشرتى با مادر سخن گفته شده و خوددارىهاى اخلاقى در | فصل سوم، در مورد وظيفه معاشرتى فرزندان با و الدين است كه اساس آن مبتنى بر احترام و تواضع، اطاعت در نیکى، همدلى و بذل، شكر و رعايت بوده و در ادامه، از وظيفه معاشرتى با مادر سخن گفته شده و خوددارىهاى اخلاقى در این جنبه و عاق و الدين نيز بررسى گرديده است. | ||
بخش ششم، در سه فصل زير خلاصه شده است: | بخش ششم، در سه فصل زير خلاصه شده است: | ||
فصل اول، در مورد معاشرت با ارحام و مسئله خویشاوندى در اسلام، درجات و مراتب آن، نوع حقوق معاشرتى، فوايد صله رحم و زيان قطع آن، شيوههايى كه در صله رحم مطرح است، پرهيزها در | فصل اول، در مورد معاشرت با ارحام و مسئله خویشاوندى در اسلام، درجات و مراتب آن، نوع حقوق معاشرتى، فوايد صله رحم و زيان قطع آن، شيوههايى كه در صله رحم مطرح است، پرهيزها در این راه و هشدارهايى برای مسلمانان است. | ||
فصل دوم، پيرامون معاشرت با همسايه و اهميت آن و نقشى است كه همسايه در زندگى افراد دارد، سپس توصيههايى كه درباره همسايه از حضرات معصومين(ع) مطرح است ذكر و وظايفى كه از نظر اسلامى درباره آنها داريم، برشمرده شده است، آنگاه از همسايه بد و نوع موضعگيرى در قبال آنها، سخن رفته است. | فصل دوم، پيرامون معاشرت با همسايه و اهميت آن و نقشى است كه همسايه در زندگى افراد دارد، سپس توصيههايى كه درباره همسايه از حضرات معصومين(ع) مطرح است ذكر و وظايفى كه از نظر اسلامى درباره آنها داريم، برشمرده شده است، آنگاه از همسايه بد و نوع موضعگيرى در قبال آنها، سخن رفته است. | ||
فصل آخر، درباره معاشرت با دوستان مؤمن بود و نویسنده سعى دارد به مناسبت اهميت | فصل آخر، درباره معاشرت با دوستان مؤمن بود و نویسنده سعى دارد به مناسبت اهميت این مبحث، كمى بيشتر درباره آن بحث كند. توصيهها به انتخاب دوست، اثر دوست درباره انسان، انواع دوست، كسانى كه حق نداريم با آنان دوست شویم، وظايف ما درباره دوست و پرهيزها در معاشرت و مراقبتها، از ديگر مباحث این فصل است. | ||
بخش هفتم، داراى چهار فصل به ترتيب زير مىباشد: | بخش هفتم، داراى چهار فصل به ترتيب زير مىباشد: | ||
فصل اول، پيرامون روابط مؤمنان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمه، از اهميت مسئله روابط و اينكه | فصل اول، پيرامون روابط مؤمنان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمه، از اهميت مسئله روابط و اينكه این روابط با چه كسانى بايد باشد بحث شده است. | ||
در فصل دوم، از شيوههاى اسلامى برخوردها بحث شده و در آن ذكر گرديده كه برخورد دو برادر مسلمان با چه شرايط و خصوصياتى بايد باشد. | در فصل دوم، از شيوههاى اسلامى برخوردها بحث شده و در آن ذكر گرديده كه برخورد دو برادر مسلمان با چه شرايط و خصوصياتى بايد باشد. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
در بخش هشتم، در ضمن چهار فصل زير، معاشرت با خانه و افراد اجتماع مورد بررسى قرار گرفته است: | در بخش هشتم، در ضمن چهار فصل زير، معاشرت با خانه و افراد اجتماع مورد بررسى قرار گرفته است: | ||
در فصل اول، معاشرت و اصول آن در | در فصل اول، معاشرت و اصول آن در این رابطه مورد بررسى قرار گرفته است. این اصول، عبارتند از: طلاقت وجه، افشاى سلام، رعايت احترام، اهتمام به امور مسلمين، اصلاح بين مردم، ارشاد آنها و... | ||
فصل دوم، در مورد خوددارىها در معاشرت است و در آن از دامنه خوددارىها شامل خوارى و طرد، عيبجویى و تمسخر، سخنچينى و غيبت، بددهنى و ناسزاگویى و... بحث شده است. | فصل دوم، در مورد خوددارىها در معاشرت است و در آن از دامنه خوددارىها شامل خوارى و طرد، عيبجویى و تمسخر، سخنچينى و غيبت، بددهنى و ناسزاگویى و... بحث شده است. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
در فصل اول، معاشرت با زيردست و زبردست بررسى شده و در آن، نحوه معاشرت با عالم، معلم، فرماندار، حاكم، مهمان، كارگر و مستخدم، مورد بررسى قرار گرفته است. | در فصل اول، معاشرت با زيردست و زبردست بررسى شده و در آن، نحوه معاشرت با عالم، معلم، فرماندار، حاكم، مهمان، كارگر و مستخدم، مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
در فصل دوم، از معاشرت با محرومان و افتادگان جامعه بحث شده و در آن، از وظايفى كه در | در فصل دوم، از معاشرت با محرومان و افتادگان جامعه بحث شده و در آن، از وظايفى كه در این رابطه با ضعيفان، بيماران، مظلومان، اسراء و بردگان، نارسايان، بدهكاران و افرادى از این قبيل وجود دارد، سخن رفته است. | ||
در فصل سوم، از كفار و تبهكاران بحث به ميان آمده است. | در فصل سوم، از كفار و تبهكاران بحث به ميان آمده است. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
آخرين بخش، سه فصل زير را در خود جاى داده است: | آخرين بخش، سه فصل زير را در خود جاى داده است: | ||
فصل اول، در مورد سازندگى در خود بوده كه در آن، ضمن بيان مقدمهاى در ضرورت خودشناسى و خودسازى، نكات و شرايطى كه در | فصل اول، در مورد سازندگى در خود بوده كه در آن، ضمن بيان مقدمهاى در ضرورت خودشناسى و خودسازى، نكات و شرايطى كه در این رابطه قابل ذكرند، مطرح شده است. | ||
فصل دوم، در زمينه مراقبتهايى است كه آدمى در رابطه با خود بايد مورد نظر داشته باشد و در آن، از دامنه مراقبتها در حيات فردى و جمعى و در رابطه با دنيا بحث شده است و آخرين فصل، در زمينه نوع برخوردها و روابطى است كه فرد بايد با ديگران داشته باشد و در آن، از مسئله همنشينىها، خيرخواهىها، حفظ آبرو و نيز از پرهيزهايى كه در | فصل دوم، در زمينه مراقبتهايى است كه آدمى در رابطه با خود بايد مورد نظر داشته باشد و در آن، از دامنه مراقبتها در حيات فردى و جمعى و در رابطه با دنيا بحث شده است و آخرين فصل، در زمينه نوع برخوردها و روابطى است كه فرد بايد با ديگران داشته باشد و در آن، از مسئله همنشينىها، خيرخواهىها، حفظ آبرو و نيز از پرهيزهايى كه در این رابطه قابل ذكرند، بحث شده است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش