۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[حدادی، احمد بن محمد]] ( | [[حدادی، احمد بن محمد]] (نویسنده) | ||
[[داوودی، صفوان عدنان]] (محقق) | [[داوودی، صفوان عدنان]] (محقق) | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
اثر حاضر از مقدمه مصحح و | اثر حاضر از مقدمه مصحح و نویسنده و متن اصلى كتاب (شامل دهها باب)، تشكيل شده است. به نظر مىرسد مطالب اين كتاب چندان كه بايد و شايد منظم و منسجم نيست و نویسنده، روشن نكرده است كه مباحثش را چگونه و بر چه اساسى دستهبندى كرده است. البته همين مقدار مىتوان گفت كه نویسنده كتابش را بعد از مقدمه، با اين مطلب آغاز كرده است كه در سوره حمد هشت باب جمع شده است: 1. مبتدا و خبر؛ 2. آنچه بعد از قول آمده؛ 3. منصوب شدن اسم بنا بر مصدريت؛ 4. عدول از مخاطب به غايب؛ 5. عدول از غايب به مخاطب؛ 6. باب حذف مضاف و قرار دادن مضافاليه بهجاى آن؛ 7. داخل كردن «لا» بهصورت صله؛ 8. بدل و مبدلمنه.<ref>متن كتاب، ص53</ref> | ||
او بعد از اين، به بحث از اين موارد در سوره حمد و نيز در جاهاى ديگر قرآن كريم پرداخته است. مصحح در مورد تأثير دانشمندان ديگر بر | او بعد از اين، به بحث از اين موارد در سوره حمد و نيز در جاهاى ديگر قرآن كريم پرداخته است. مصحح در مورد تأثير دانشمندان ديگر بر نویسنده يادآور شده است كه ايشان در اين كتاب تحت تأثير [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، نویسنده «تأويل مشكل القرآن» و ابن فارس قرار گرفته است. زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر و همچنين مقدمه و متن اصلى كتاب، عربى و رسا و متناسب با اصطلاحات رايج در علوم ادبى است. | ||
مصحح از منابع قابل توجهى (230 كتاب عربى) از آثار مهمّ انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه | مصحح از منابع قابل توجهى (230 كتاب عربى) از آثار مهمّ انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه نویسنده در اين اثر، آموزشى - پژوهشى است و در آن كوشيده است شبهات ادبى و بلاغى مطرحشده در باب كلمات و تركيبات قرآن كريم را پاسخ دهد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
# | #نویسنده، در مقدمهاش كه زمان و مكان و مشخصات نگارشش را معين نكرده است، تأكيد كرده است كه چون از نگارش كتاب «المُوضِح لعلم القرآن» فراغت حاصل كردم، كتاب حاضر را براى فرزندم «محمد نعمتالله» نوشتم و بهعنوان هديه به او و همه مسلمانان تقديم كردم تا مقدمهاى براى ورود به دانش تفسير قرآن كريم باشد و موارد غامض آن را روشن سازد و طعن و نقدهاى ملحدان و خدشهكنندگان در كتاب خدا را ردّ كند؛ زيرا آنان از لطائف و فصاحت زبان قرآن و موارد ذيل آگاه نيستند: روشهاى حذف و اختصار، ايجاز و تكرار، تقديم و تأخير، اطاله و تقصير، ذكر تثنيه با لفظ جمع و ذكر جمع با لفظ تثنيه و مذكر با لفظ مؤنث و مؤنث با لفظ مذكر، حذف مضاف و قرار دادن مضافاليه در جاى آن، حذف جواب از شرط و قسم، قرار دادن برخى از حروف در جاى برخى ديگر و.<ref>مقدمه كتاب، ص51 - 52</ref> | ||
# | #نویسنده در مورد آوردن تثنيه به معناى جمع، چنين آورده است: اگر درباره اين آيه: ''' «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فيها...» '''.<ref>بقره / 72</ref>، سؤال شود: آيا مگر نه در تفسير آمده كه دو تا پسرعمو اقدام كردند و پسرعموى خودشان به نام عاميل را كشتند؛ پس چرا آنان را با لفظ جمع مورد خطاب قرار داده است؟! جواب اين است كه برخى از نحويان گفتهاند: دو و بالاترش جمع است... و برخى ديگر گفتهاند: اين استعاره كلام عرب است.<ref>همان، ص280</ref> | ||
# | #نویسنده، يادآور شده است كه گاهى در قرآن كريم امر آمده، ولى معنايش خبر يا شرط است مانند اين آيه: ''' «وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» '''.<ref>ملك / 13</ref>، كه به اين معناست كه اگر سخنتان را آشكار كنيد و يا پنهان سازید خدا به آن آگاه است.<ref>ر. ك.: همان، ص373</ref> | ||
# | #نویسنده در مورد «مَن» نوشته است اين كلمه به هفت صورت مىآيد: استفهام، جزاء، موصول، موصوف و... امّا استفهام، مانند: ''' «قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...» '''.<ref>يس / 52</ref>، كه آن را بهصورت استفهام آورده و معنايش تنبيه و آگاهسازى بر احوال آنهاست كه از قيامت غافل نشوند.<ref>ر. ك.: متن كتاب، ص482</ref> | ||
#متأسفانه | #متأسفانه نویسنده در مقدمه يا در پایان و يا در بين مباحث، مشخصات كامل نگارش كتاب، مانند زمان و مكان و غيره را توضيح نداده است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرستهاى فنى - شامل آيات، احاديث، امثال و اقوال عرب، اشعار و ارجاز، انصاف ابيات، استدراك بر محققین و مصححين و همچنين اعلام داراى شرححال -.<ref>متن كتاب، ص625 - 759</ref>و فهرست منابع.<ref>همان، ص760 - 770</ref>و فهرست تفصيلى مطالب.<ref>متن كتاب، ص771 - 776</ref>فراهم شده است. | براى كتاب حاضر، افزون بر فهرستهاى فنى - شامل آيات، احاديث، امثال و اقوال عرب، اشعار و ارجاز، انصاف ابيات، استدراك بر محققین و مصححين و همچنين اعلام داراى شرححال -.<ref>متن كتاب، ص625 - 759</ref>و فهرست منابع.<ref>همان، ص760 - 770</ref>و فهرست تفصيلى مطالب.<ref>متن كتاب، ص771 - 776</ref>فراهم شده است. | ||
كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پایان هر صفحه آورده است. اين پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و | كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پایان هر صفحه آورده است. اين پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و نویسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص57، پاورقى 6 و...</ref>و گاه نام و نشان سورهها و آيات مورد نظر را آورده است.<ref>بهطور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص33، پاورقى 1، 2، 3 و...</ref>و گاه مطالبى توضيحى آورده.<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص56، پاورقى 1 و...</ref>و گاه معانى لغات را شرح داده است.<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص64، پاورقى 1، 2 و...</ref> | ||
مصحح براى توضيح موضوع و روش | مصحح براى توضيح موضوع و روش نویسنده از ترسيم نمودار نيز بهره گرفته است.<ref>همان، ص37، 40 و 41</ref>همچنين تصاويرى از آغاز و انجام تنها نسخه خطى كتاب را آورده است.<ref>مقدمه كتاب، ص46 - 48</ref> | ||
در پایان متن كتاب، در داخل كروشه چنين نوشته شده است: «[هذا آخر ما وجدناه و الحمد لله ربّ العالمين]».<ref>همان، ص622</ref>از اين عبارت كه نوشته مصحح است، چنين فهميده مىشود كه وى احتمال داده كتاب پایان نيافته و يا بخشى از آن به دست او نرسيده است. | در پایان متن كتاب، در داخل كروشه چنين نوشته شده است: «[هذا آخر ما وجدناه و الحمد لله ربّ العالمين]».<ref>همان، ص622</ref>از اين عبارت كه نوشته مصحح است، چنين فهميده مىشود كه وى احتمال داده كتاب پایان نيافته و يا بخشى از آن به دست او نرسيده است. |
ویرایش