۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ابوسعيد كه خود عارفى است از اهل طريقت، با عناوین بلندى مثل افضل المتأخرين و رزقنا الله مجاورتك، از بوعلى نام برده و بعد از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پيغمبر(ص) و آل او، سؤال خود را مطرح نموده است؛ [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در جواب، بعد از حمد و صلوات، مىگوید: سعى مىكنم به قدر توان خودم و پژوهشى كه در علوم نمودهام، حقيقت دعا و تأثيرات آن را در نفوس و بدنها برای تو توضيح دهم، لكن | ابوسعيد كه خود عارفى است از اهل طريقت، با عناوین بلندى مثل افضل المتأخرين و رزقنا الله مجاورتك، از بوعلى نام برده و بعد از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پيغمبر(ص) و آل او، سؤال خود را مطرح نموده است؛ [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در جواب، بعد از حمد و صلوات، مىگوید: سعى مىكنم به قدر توان خودم و پژوهشى كه در علوم نمودهام، حقيقت دعا و تأثيرات آن را در نفوس و بدنها برای تو توضيح دهم، لكن این پاسخ، نيازمند مقدمّاتى است: ابتدا بايد بدانى كه رابطه واجبالوجود با مخلوقاتش كه ممكن الوجودند، به چه صورتى است و همينطور جواهر ثابته كه همان ملائكه مقربين مىباشند و حكما از آنها به عقول فعّاله تعبير مىكنند، چه وجودهايى هستند، سپس نفوس سماوى متصل به مواد، سپس اركان اربعه و... را بشناسى. | ||
وى، در ادامه، توضيحى راجع به واجبالوجود داده و مىگوید: تأثير مبدأ اول در عقول بوده و تأثير عقول در نفوس و تأثير نفوس در اجرام سماوى كه باعث حركت دائرهاى آنها شده و تأثير اجرام سماوى در | وى، در ادامه، توضيحى راجع به واجبالوجود داده و مىگوید: تأثير مبدأ اول در عقول بوده و تأثير عقول در نفوس و تأثير نفوس در اجرام سماوى كه باعث حركت دائرهاى آنها شده و تأثير اجرام سماوى در این عالم بوده و عقل هم كه اختصاص به فلك قمر دارد، افاضه كننده نور به نفوس انسانى مىباشد. | ||
بوعلى، مىگوید: اگر تناسبى بين نفوس سماویه و ارضيّه نباشد، خدا شناخته نمىشود. وى، در ادامه، اشارهاى نيز به شرافت علت نسبت به معلول داشته و جايگاه نفوس بعد از مفارقت از بدن را يادآورى كرده و آنگاه، به بيان حقيقت دعا و زيارت كه عبارت است از استمداد كردن نفوس زائرهى متصل به بدن، از نفوس مزورة، خير و سعادت و دفع شر و... را، مىپردازد. | بوعلى، مىگوید: اگر تناسبى بين نفوس سماویه و ارضيّه نباشد، خدا شناخته نمىشود. وى، در ادامه، اشارهاى نيز به شرافت علت نسبت به معلول داشته و جايگاه نفوس بعد از مفارقت از بدن را يادآورى كرده و آنگاه، به بيان حقيقت دعا و زيارت كه عبارت است از استمداد كردن نفوس زائرهى متصل به بدن، از نفوس مزورة، خير و سعادت و دفع شر و... را، مىپردازد. |
ویرایش