۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE05120AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
او در حدود 1010ق در لاهيجان، در محلهاى مشهور به «ميدان»، ديده به جهان گشوده و در خاندان علم، فضيلت و سيادت، رشد و نمو كرده است. | او در حدود 1010ق در لاهيجان، در محلهاى مشهور به «ميدان»، ديده به جهان گشوده و در خاندان علم، فضيلت و سيادت، رشد و نمو كرده است. | ||
پدرش، از عالمان معروف «اشكورات» رودسر است كه به خاطر داشتن موقعيت ممتاز علمى، توسط والى لاهيجان، بنا به علل ناگفته، از اشكور به لاهيجان آمده و | پدرش، از عالمان معروف «اشكورات» رودسر است كه به خاطر داشتن موقعيت ممتاز علمى، توسط والى لاهيجان، بنا به علل ناگفته، از اشكور به لاهيجان آمده و این شهر را به عنوان وطن اختيار كرده و منصب شيخالاسلامى لاهيجان را عهدهدار گرديده است. جدّش شيخ عبدالوهاب و جدّ اعلاى او، «پيله فقيه» اشكورى، همگى از عالمان بزرگ عصر خويش در آن سامان بودهاند. | ||
مادرش زنى علوى به نام فاطمه است كه همراه پدر «سيدعلى» و پدر بزرگش «سيدمحمد يمنى» از ترس پادشاه روم، برای حفظ مذهب خود، به ایران آمدند. | مادرش زنى علوى به نام فاطمه است كه همراه پدر «سيدعلى» و پدر بزرگش «سيدمحمد يمنى» از ترس پادشاه روم، برای حفظ مذهب خود، به ایران آمدند. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
قطب الدّين در دوران كودكى از نعمت وجود پدر محروم شد و زير نظر مادر فاضلهاش تربيت يافت. سال ورود وى به مركز علمى لاهيجان معلوم نيست؛ ولى قسمت عمده تحصيلاتش را در لاهيجان سپرى نموده است. وى در حدود سال 1035ق به حوزه علميه اصفهان وارد گرديد. | قطب الدّين در دوران كودكى از نعمت وجود پدر محروم شد و زير نظر مادر فاضلهاش تربيت يافت. سال ورود وى به مركز علمى لاهيجان معلوم نيست؛ ولى قسمت عمده تحصيلاتش را در لاهيجان سپرى نموده است. وى در حدود سال 1035ق به حوزه علميه اصفهان وارد گرديد. | ||
او در محضر عالمان مشهورى چون [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تلمّذ كرد و سالها از دانش بىكران آنان خوشهها چيد و به تكميل معلومات خود پرداخت. وى بعد از رحلت استادانش، به لاهيجان رفت و در | او در محضر عالمان مشهورى چون [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تلمّذ كرد و سالها از دانش بىكران آنان خوشهها چيد و به تكميل معلومات خود پرداخت. وى بعد از رحلت استادانش، به لاهيجان رفت و در این شهر رحل اقامت افكند. او در این ايام، با مرگ برادرش جلالالدّين محمد كه مقام «شيخالاسلامى» لاهيجان را به عهده داشت مواجه شد و پس از برادرش، عهدهدار منصب «شيخالاسلامى» لاهيجان گرديد و همين امر باعث اقامت دائمى وى در لاهيجان شد. وى به تأليف، تصنيف و مشاغل و مناصب دينى مىپرداخته است. | ||
وى در سال 1058ق، مشغول تأليف کتاب «محبوب القلوب» در لاهيجان بوده است. او ضمن گلايه از روزگار و عالمان غيرعامل، خود عالمى عامل و فقيه بارعى بود. | وى در سال 1058ق، مشغول تأليف کتاب «محبوب القلوب» در لاهيجان بوده است. او ضمن گلايه از روزگار و عالمان غيرعامل، خود عالمى عامل و فقيه بارعى بود. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
او در سال 1086ق به هندوستان سفر كرد و کتاب تفسير شرف را در شهر «پتنه» به اتمام رسانيد. علت سفر وى به هندوستان معلوم نيست؛ ولى مسلم است كه زن و فرزندان وى در لاهيجان ساكن بودهاند. | او در سال 1086ق به هندوستان سفر كرد و کتاب تفسير شرف را در شهر «پتنه» به اتمام رسانيد. علت سفر وى به هندوستان معلوم نيست؛ ولى مسلم است كه زن و فرزندان وى در لاهيجان ساكن بودهاند. | ||
معلوم نيست كه وى چند سال در هند اقامت داشته است. او از طريق دريا به ایران بازگشت و در سال 1088ق به اصفهان رسيد و در | معلوم نيست كه وى چند سال در هند اقامت داشته است. او از طريق دريا به ایران بازگشت و در سال 1088ق به اصفهان رسيد و در این شهر اقامت گزيد. وى در اصفهان به امور علمى مىپرداخته كه خبر حادثه عظيم زلزله در لاهيجان و گيلان به وى مىرسد و وى را به سختى ناراحت و نگران مىنمايد. | ||
او داراى قريحه شعرى نيز بوده است. با ملاحظه آثار وى، | او داراى قريحه شعرى نيز بوده است. با ملاحظه آثار وى، این مطلب صريحاً آشكار مىشود؛ زيرا مؤلف مقدار زيادى از اشعار را به صراحت به خود اسناد مىهد. از ملاحظه این اشعار پرمغز و پخته، قدرت طبع و قريحه سرشار و توانايى وى در شعر به دست مىآيد. | ||
از سال رحلت وى اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از آنجا كه خود در محبوب القلوب تصريح كرده، از زلزله هولناك لاهيجان كه در سال 1088ق رخ داده است، جان سالم بدر برده و از طرفى ديگر فرزندش، شيخ محمد جعفر، در سال 1095ق از آمادهسازى فهرست محبوب القلوب فراغت يافته و در آنجا، هنگامى كه از پدر خويش ياد مىكند، عبارت «رحمةاللهعليه» را به كار برده كه حاكى از درگذشت اشكورى است. از ضميمه | از سال رحلت وى اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از آنجا كه خود در محبوب القلوب تصريح كرده، از زلزله هولناك لاهيجان كه در سال 1088ق رخ داده است، جان سالم بدر برده و از طرفى ديگر فرزندش، شيخ محمد جعفر، در سال 1095ق از آمادهسازى فهرست محبوب القلوب فراغت يافته و در آنجا، هنگامى كه از پدر خويش ياد مىكند، عبارت «رحمةاللهعليه» را به كار برده كه حاكى از درگذشت اشكورى است. از ضميمه این دو مطلب مىشود نتيجه گرفت كه او در فاصله زمانى 1088- 1095ق چشم از جهان فرو بسته است. پیکر وى را به قم منتقل و در آنجا به خاک سپردند. | ||
== آثار== | == آثار== |
ویرایش