۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''الأربعين في أصولالدين'''، یکى از با ارزشترين كتب در علم كلام به حساب مىآيد، چنانكه افراد متعددى به | '''الأربعين في أصولالدين'''، یکى از با ارزشترين كتب در علم كلام به حساب مىآيد، چنانكه افراد متعددى به این كتاب مراجعه كرده و از مطالب این كتاب استفاده نموده و يا گاه بر بعضى از مطالب آن ايراداتى نوشتهاند. | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
مباحث | مباحث این كتاب در 40 مساله بيان شده است كه مؤلف هر موضوع كلامى را در مسألهاى بيان كرده و گاه یک مسأله از چندين فصل تشكيل مىشود. | ||
المسألة الاولى: حدوث عالم. مؤلف در | المسألة الاولى: حدوث عالم. مؤلف در این مسأله طى 3 مقدمه از حقيقت عالم و محدث بحث نموده و حدوث عالم را اثبات مىكند. | ||
المسألة الثانية: در عدم شيئيت معدوم مىباشد. | المسألة الثانية: در عدم شيئيت معدوم مىباشد. | ||
المسألة الثالثة: در | المسألة الثالثة: در این مسأله مؤلف علم به صانع را اثبات مىكند. | ||
المسألة الرابعة: در | المسألة الرابعة: در این مسأله بحث مىشود، از قدم، بقاء، ازلى و سرمدى بودن حضرت حق. | ||
المسألة الخامسة: مسأله پنجم در مورد حقيقت حضرت حق مىباشد. | المسألة الخامسة: مسأله پنجم در مورد حقيقت حضرت حق مىباشد. | ||
المسألة السادسة: در | المسألة السادسة: در این مسأله بحث شده است، از این كه آيا وجود خداوند و حقيقت او یکى است يا نه؟ | ||
المسألة السابعة: مؤلف در | المسألة السابعة: مؤلف در این مسأله از متخير نبودن حضرت حق بحث نموده است. | ||
المسألة الثامنه: | المسألة الثامنه: این مسأله اختصاص دارد، به نفى مكان از وجود خداوند. | ||
المسألة التاسعة: در | المسألة التاسعة: در این مسأله از نفى حلول خداوند در موجودى بحث شده است. | ||
المسألة العاشرة: مؤلف در | المسألة العاشرة: مؤلف در این مسأله نفى نموده است، محل بودن حضرت حق را بر موجودات. | ||
المسألة الحادية عشرة: در | المسألة الحادية عشرة: در این مسأله كه از دو فصل تشكيل يافته، مؤلف ابتداء حقيقت قدرت را بيان كرده، سپس صفت قدرت را برای خداوند اثبات مىنمايد. | ||
المسألة الثانية عشرة: در | المسألة الثانية عشرة: در این مسأله نيز طى دو فصل مؤلف اولا اثبات مىكند، علم را برای خداوند و سپس اثبات مىكند، علم حضرت حق را به تمام موجودات. | ||
المسألة الثالثة عشرة: در | المسألة الثالثة عشرة: در این مسأله مؤلف طى 3 فصل بحث مىكند از حقيقت اراده و مريد بودن خداوند و آراء و مذاهب مختلف را در مورد اراده بيان مىكند. | ||
المسألة الرابعة عشرة: در | المسألة الرابعة عشرة: در این مسأله از حيات خداوند بحث شده است. | ||
المسألة الخامسة عشرة: | المسألة الخامسة عشرة: این مسأله در مورد زيادت صفات بر ذات مىباشد. | ||
المسألة السادسة عشرة: در | المسألة السادسة عشرة: در این مسأله طى دو فصل از حقيقت ابصار و اسماع بحث شده و صفت بصر و سمع را در حضرت حق اثبات مىكند. | ||
المسألة السابعة عشرة: در | المسألة السابعة عشرة: در این مسأله از حقيقت تكلم بحث شده و صفت تكلم برای حضرت حق تبارك و تعالى اثبات شده است. | ||
المسألة الثامنة عشرة: در | المسألة الثامنة عشرة: در این مسأله طى دو فصل بحث شده است، از حقيقت بقاء و اثبات شده است بقاء حضرت حق تعالى. | ||
المسألة التاسعة عشرة: در | المسألة التاسعة عشرة: در این مسأله طى 6 فصل مؤلف بحث مىكند، از این كه خداوند مرئى است و به شبهات معتزله در عدم امكان رؤيت حضرت حق جواب مىدهد. | ||
المسألة العشرون: در | المسألة العشرون: در این مسأله كه از دو فصل تشكيل يافته، بحث شده از استحالۀ اكتناه حضرت حق تبارك و تعالى. | ||
المسألة الحادية و العشرون: در | المسألة الحادية و العشرون: در این مسأله از وحدت صانع بحث شده است. | ||
المسألة الثانية و العشرون: | المسألة الثانية و العشرون: این مسأله اختصاص يافته است، به خلق افعال بندگان. | ||
المسألة الثالثة و العشرون: | المسألة الثالثة و العشرون: این مسأله در مورد عمومیت قدرت حضرت حق مىباشد. | ||
المسألة الرابعة و العشرون: | المسألة الرابعة و العشرون: این مسأله در مورد عمومیت ارادۀ حضرت حق مىباشد. | ||
المسألة الخامسة و العشرون: در | المسألة الخامسة و العشرون: در این مسأله بحث شده است كه حسن و قبح تنها به شرع ثابت مىشود. | ||
المسألة السادسة و العشرون: | المسألة السادسة و العشرون: این مسأله اثبات مىكند كه افعال الهى معلل به علتى نمىباشند. | ||
المسألة السابعة و العشرون: در اثبات جوهر فرد و بحث از جزء لا يتجزئ مىباشد. | المسألة السابعة و العشرون: در اثبات جوهر فرد و بحث از جزء لا يتجزئ مىباشد. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
المسألة الثامنة و العشرون: در بيان حقيقت نفس مىباشد. | المسألة الثامنة و العشرون: در بيان حقيقت نفس مىباشد. | ||
المسألة التاسعة و العشرون: در | المسألة التاسعة و العشرون: در این مسأله بحث شده است از اثبات خلاء. | ||
المسألة الثلاثون: در | المسألة الثلاثون: در این مسأله كه از 7 فصل تشكيل يافته، بحث شده از اثبات معاد جسمانى و روحانى و دفع شبهات آن. | ||
المسألة الحادية و الثلاثون: در | المسألة الحادية و الثلاثون: در این مسأله نبوت حضرت خاتم(ص) اثبات شده است. | ||
المسألة الثانية و الثلاثون: در اثبات عصمت انبياء(ع) مىباشد. | المسألة الثانية و الثلاثون: در اثبات عصمت انبياء(ع) مىباشد. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
المسألة الثالثة و الثلاثون: در بيان افضليت ملائكه بر پيامبران و يا برعكس آن مىباشد. | المسألة الثالثة و الثلاثون: در بيان افضليت ملائكه بر پيامبران و يا برعكس آن مىباشد. | ||
المسألة الرابعة و الثلاثون: در | المسألة الرابعة و الثلاثون: در این مسأله از كرامات اولياء بحث شده است. | ||
المسألة الخامسة و الثلاثون: در | المسألة الخامسة و الثلاثون: در این مسأله طى 4 فصل بحث شده است، از ثواب و عقاب، انقطاع عذاب و خلود و به شبهات معتزله و مرجئه پاسخ داده شده است. | ||
المسألة السادسة و الثلاثون: | المسألة السادسة و الثلاثون: این مسأله اختصاص يافته به انقطاع عذاب فساق. | ||
المسألة السابعة و الثلاثون: در | المسألة السابعة و الثلاثون: در این مسأله بحث شده است از شفاعت. | ||
المسألة الثامنة و الثلاثون: در | المسألة الثامنة و الثلاثون: در این مسأله در مورد يقينى بودن ادلۀ لفظى بحث شده است. | ||
المسألة التاسعة و الثلاثون: در | المسألة التاسعة و الثلاثون: در این مسأله طى 5 فصل بحث شده است از امامت، ادلۀ آن و امام بعد از پيامبر(ص). | ||
المسأله الاربعون: در | المسأله الاربعون: در این مسأله بحث شده است از مقدماتى كه مىشود در مطالب عقلى به آنها رجوع نمود. | ||
اگر كتب كلامى اهل سنت به ويژه اشاعره كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته شده است ملاحظه شود، در موارد متعددى به | اگر كتب كلامى اهل سنت به ويژه اشاعره كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته شده است ملاحظه شود، در موارد متعددى به این كتاب استناد شده است. بلكه از بعضى نقلها چنين استفاده مىشود كه اربعين كتاب درسى بوده و در حوزههاى علميۀ اهل سنت تدريس مىشده است. [[ابن رجب، عبدالرحمن بن احمد|ابن رجب]] در كتاب العقود الدرية مىگويد: «و لازم الشيخ تقىالدين بن تيمية مدة و قرأ عليه قطعة من الاربعين في اصولالدين للرازى». | ||
در نقلهاى ديگران نيز از سيرۀ [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] چنين برمىآيد كه او | در نقلهاى ديگران نيز از سيرۀ [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] چنين برمىآيد كه او این كتاب را برای طلاب علم تدريس مىكرده است و در بعضى از كتابهايش به عباراتى از این كتاب استشهاد و يا عباراتى از آن را نقد مىكند. | ||
مؤلف در | مؤلف در این كتاب بيشتر به مباحث اختلافى بين اهل سنت، خوارج، معتزله، مرجئه، شيعه و سائر مذاهب اسلامى مىپردازد و كتاب در بيان مباحث بيشتر سبقۀ فلسفى دارد تا نقلى و روايى. | ||
از ويژگىهاى | از ويژگىهاى این كتاب مىتوان بهموارد زير اشاره كرد: | ||
#مسألۀ ولايت در كتاب اربعين: [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] گر چه در بحث از امامت ادلۀ شيعه را رد مىكند و به آنها جواب مىدهد؛ ولى در مسأله آخر امامت از افضل صحابه بعد از نبى(ص) بحث كرده و مىگويد: در نزد اصحاب ما ابوبكر افضل است و برای افضليت او یک آيه و یک روايت از پيامبر ذكر مىكند. | #مسألۀ ولايت در كتاب اربعين: [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] گر چه در بحث از امامت ادلۀ شيعه را رد مىكند و به آنها جواب مىدهد؛ ولى در مسأله آخر امامت از افضل صحابه بعد از نبى(ص) بحث كرده و مىگويد: در نزد اصحاب ما ابوبكر افضل است و برای افضليت او یک آيه و یک روايت از پيامبر ذكر مىكند. | ||
#:سپس مىگويد، در نزد شيعه افضل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] مىباشد. او ابتداء ادلۀ شيعه را به صورت اجمال در سه حجت بيان مىكند، بعد هر یک از | #:سپس مىگويد، در نزد شيعه افضل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] مىباشد. او ابتداء ادلۀ شيعه را به صورت اجمال در سه حجت بيان مىكند، بعد هر یک از این 3 حجت را به تفصيل مورد بحث و بررسى قرار مىدهد كه در مجموع بيش از 30 دليل بر افضليت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] ذكر مىكند و به هيچ یک از این ادله نقدى وارد نمىكند، بلكه در مواردى هم كه شبهاتى حول بعضى از ادله ذكر شده است، جواب مىدهد؛ مثلاًیکى از ادلۀ افضليت حضرت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] قول آن حضرت است كه مىگويد: و الله لو كسرت لى الوسادة... لقضيت بين اهل التوراة بتوارتهم و بين اهل الانجيل بانجيلهم و...». ابوهاشم به این قول حضرت ايراد كرده كه این كتب از كتب منسوخه است و طبق آن نمىشود حكم كرد، پس این كلام دلالت بر فضل نمىكند. | ||
#: مؤلف در جواب ابوهاشم چهار دليل مىآورد كه | #: مؤلف در جواب ابوهاشم چهار دليل مىآورد كه این كلام بر فضيلت حضرت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] دلالت دارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در آخر این ادله مىگويد: «و اما بقية الوجوه فهى اخبار ضعيفة و امثالها موجودة في جانب ابىبكر على ما تشتمل عليه الكتب المصنفة في هذا الجنس فهذا تمام الكلام في هذا الباب و الله اعلم». | ||
#معنى «مولى» در «من كنت مولاه فعلى مولاه»: در مورد | #معنى «مولى» در «من كنت مولاه فعلى مولاه»: در مورد این كه معناى مولى در حديث غدير كه به تواتر از شيعه و سنى نقل شده، چه چيزى مقصود، در بين مسلمانان اختلاف در این باره و در این زمينه كتب و رسائل متعددى نوشته شده است. [[شيخ مفيد]] دو رساله در این زمينه نوشته كه نقد كلام بعضى از اهل تسنن مىباشد كه قائلند مولى به معناى دوست و ولايت به معناى دوست داشتن است. | ||
مؤلف یکى از ادلۀ افضليت حضرت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را روايت پيامبر؛ «من كنت مولاه فعلى مولاه» مىداند. او در ترجمۀ روايت مىگويد: «لفظ المولى في حق محمد(ص) لا شك انه يفيد انه كان مخدوما للكل و صاحب الامر فيهم و اذا كان الامر كذلك وجب ان يقال في على انه ايضا مخدوم لكل الامة و نافذ الحكم فيهم و هذا يوجب كونه افضل الخلق». بلكه مؤلف در تأييد | مؤلف یکى از ادلۀ افضليت حضرت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را روايت پيامبر؛ «من كنت مولاه فعلى مولاه» مىداند. او در ترجمۀ روايت مىگويد: «لفظ المولى في حق محمد(ص) لا شك انه يفيد انه كان مخدوما للكل و صاحب الامر فيهم و اذا كان الامر كذلك وجب ان يقال في على انه ايضا مخدوم لكل الامة و نافذ الحكم فيهم و هذا يوجب كونه افضل الخلق». بلكه مؤلف در تأييد این كه این كلام دلالت بر افضليت آن حضرت مىكند، مىگويد عمر بعد از این واقعه پيش [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] آمده و گفت «بخبخ يا على، اصبحت مولى كل مومن و مومنة الى يوم القيامة». | ||
==نسخه شناسى== | ==نسخه شناسى== | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
اين كتاب برای اولين بار در سال 1353ق در حيدرآباد توسط مطبعة مجلس دائرةالمعارف العثمانية، به صورت سنگى در 49 صفحه به چاپ رسيده است. | اين كتاب برای اولين بار در سال 1353ق در حيدرآباد توسط مطبعة مجلس دائرةالمعارف العثمانية، به صورت سنگى در 49 صفحه به چاپ رسيده است. | ||
نسخۀ موجود در برنامه: | نسخۀ موجود در برنامه: این نسخه در سال 1406ق در قاهره توسط مكتبة الكليات الازهرية، با تحقيق و تعليق آقاى احمد حجازى السقا به چاپ رسيده است. این نسخه در دو جلد و یک مجلد(354 و 342 صفحه) به طبع رسيده است. | ||
كتاب حاضر؛ مشتمل است بر فهرست منابع تحقيق و فهرست موضوعات كتاب. | كتاب حاضر؛ مشتمل است بر فهرست منابع تحقيق و فهرست موضوعات كتاب. |
ویرایش