۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
'''اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمالالدين عبدالله بن يوسف انصارى'''، نحوى عصر ممالیک مصر مىباشد. اطلاعات ما از زندگى او، به اندازه شهرت و بلندى آوازه وى نيست. نخستين و عمدهترين منبعى كه شرح حال او را آورده، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] است كه حدود یک سده پس از وى مىزيسته است و منابع كهن پس از او چيزى بر اطلاعات اندك وى نيفزودهاند. | '''اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمالالدين عبدالله بن يوسف انصارى'''، نحوى عصر ممالیک مصر مىباشد. اطلاعات ما از زندگى او، به اندازه شهرت و بلندى آوازه وى نيست. نخستين و عمدهترين منبعى كه شرح حال او را آورده، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] است كه حدود یک سده پس از وى مىزيسته است و منابع كهن پس از او چيزى بر اطلاعات اندك وى نيفزودهاند. | ||
سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مىرسد و نسبت انصارى وى از همين جاست. وى در قاهره زاده شد و همانجا پرورش يافت. در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مىراند و با پایان يافتن آشوبها و كشمكشها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگترين پايگاههاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمسالدين محمد بن سراج، تاج الدين تبريزى و تاج الدين فاكهانى به تكميل | سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مىرسد و نسبت انصارى وى از همين جاست. وى در قاهره زاده شد و همانجا پرورش يافت. در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مىراند و با پایان يافتن آشوبها و كشمكشها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگترين پايگاههاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمسالدين محمد بن سراج، تاج الدين تبريزى و تاج الدين فاكهانى به تكميل این علوم پرداخت. همچنين از فراگيرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدر الدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقى الدين سبکىخواند. ابن هشام از ميان همه استادانش به ابن مرحّل علاقهاى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت. | ||
از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اينكه، مىدانيم وى دوبار حج گزارده است. وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مىكرد. از شاگردان معروف او مىتوان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهيم بن محمد بن عنان و فرزندش محب الدين ابن هشام را نام برد. | از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اينكه، مىدانيم وى دوبار حج گزارده است. وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مىكرد. از شاگردان معروف او مىتوان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهيم بن محمد بن عنان و فرزندش محب الدين ابن هشام را نام برد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] نيز برتر خواند. | وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] نيز برتر خواند. | ||
وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايستهاى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبلیان به مقام استادى دست يابد؛ از همينرو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در | وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايستهاى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبلیان به مقام استادى دست يابد؛ از همينرو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در این مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدينسان به مقصود خود نايل آمد. بدينسان ملاحظه مىشود كه وى نيز همانند سلف خود [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]]، در راه رسيدن به مقاصد خویش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است. | ||
ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى | ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى این دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مىدانند. به گفته [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چون ابوحيان بزرگترين نحوى روزگار خود به شمار مىرفت، ابن هشام مىخواست از راه رقابت و در افتادن با او، برای خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگيزه ديگرى نيز داشته است و آن اينكه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمىتوانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] تحمل كند و از اينرو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد. | ||
بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحویان همروزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنانكه مىدانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحویان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحویان معروفى چون [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مىآوردند. ابن هشام نيز از | بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحویان همروزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنانكه مىدانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحویان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحویان معروفى چون [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مىآوردند. ابن هشام نيز از این قاعده مستثنى نبود، با اينهمه، به درستى نمىدانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرنها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد. | ||
وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتبهاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحویان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همينرو وى در آثار خود به آراء نحویان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مىشود. | وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتبهاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحویان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همينرو وى در آثار خود به آراء نحویان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مىشود. |
ویرایش