۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
ابن نفيس در دمشق رشد يافت و نزد كسانى چون ابن نحاس به تحصيل نحو و در بيمارستان نورى نزد عمران اسرائيلى به تحصيل طب پرداخت، اما برجستهترين استاد او در طب مهذبالدين دخوار است كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] نيز خود نزد وى شاگردى كرده است. با توجه به تاريخ تولد و درگذشت [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] كه همعصرى و تقريباً همسالى او را با ابن نفيس نشان مىدهد، دور نيست كه وى با ابن نفيس در مجلس | ابن نفيس در دمشق رشد يافت و نزد كسانى چون ابن نحاس به تحصيل نحو و در بيمارستان نورى نزد عمران اسرائيلى به تحصيل طب پرداخت، اما برجستهترين استاد او در طب مهذبالدين دخوار است كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] نيز خود نزد وى شاگردى كرده است. با توجه به تاريخ تولد و درگذشت [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] كه همعصرى و تقريباً همسالى او را با ابن نفيس نشان مىدهد، دور نيست كه وى با ابن نفيس در مجلس این استاد مشهور همدرس بوده باشد. | ||
==تدریس== | ==تدریس== | ||
ابن نفيس پس از تحصيل طب در دمشق، به قاهره رفت و به گفته [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] در بيمارستان منصورى به تدريس پرداخت. غليونجى حدس زده كه او احتمالاً در فاصله سالهاى 633 و 636ق، همراه با [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] به مصر رفته است، اما اگر | ابن نفيس پس از تحصيل طب در دمشق، به قاهره رفت و به گفته [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] در بيمارستان منصورى به تدريس پرداخت. غليونجى حدس زده كه او احتمالاً در فاصله سالهاى 633 و 636ق، همراه با [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] به مصر رفته است، اما اگر این همراهى درست باشد، با توجه به آنكه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] در ربيعالاول 634، به صرخد رفته و در آنجا مقام گزيده است، مىبايست آن دو پيش از آن تاريخ، به مصر رفته باشند. از سوى ديگر، از آنجا كه بيمارستان منصورى قاهره در 684ق، به دست المنصور سيفالدين قلاوون تأسيس شد، برخلاف آنچه از روايت [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] مستفاد مىشود، وقتى ابن نفيس بدانجا رسيد، هنوز بيمارستان مذكور ساخته نشده بود كه وى در آنجا مقام گزيند. در آن روزگار، سلطان بيبرس بند قدارى بر مصر فرمان مىراند و ابن نفيس مىبايست در بيمارستان ناصرى به تدريس پرداخته باشد. | ||
ابن نفيس همچنين در مدرسه مسروريه قاهره به تدريس فقه پرداخت. گفتهاند كه وى چندان به تدريس علاقه داشت كه شب و روز نمىشناخت و افزون بر مدرسه و بيمارستان، در خانه نيز مجالس درس تشكيل مىداد و برخى از علماى عصر به محضرش مىشتافتند. از جمله شاگردان او بايد از صفى ابوالفتح مسيحى، سديد دمياطى، ابوالفرج اسكندرى، ابوالفرج ابن قف و ابن ابىحليقه رئيس الاطباء نام برد. | ابن نفيس همچنين در مدرسه مسروريه قاهره به تدريس فقه پرداخت. گفتهاند كه وى چندان به تدريس علاقه داشت كه شب و روز نمىشناخت و افزون بر مدرسه و بيمارستان، در خانه نيز مجالس درس تشكيل مىداد و برخى از علماى عصر به محضرش مىشتافتند. از جمله شاگردان او بايد از صفى ابوالفتح مسيحى، سديد دمياطى، ابوالفرج اسكندرى، ابوالفرج ابن قف و ابن ابىحليقه رئيس الاطباء نام برد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
ابن نفيس، سرانجام به دنبال چند روز بيمارى در قاهره درگذشت و شاگردش صفى ابوالفتح مسيحى در رثايش شعر سرود. وى اموال بسيارى بر جاى گذارد و چون زن و فرزندى نداشت، املاك و کتابخانه خود را وقف بيمارستان منصورى كرد. | ابن نفيس، سرانجام به دنبال چند روز بيمارى در قاهره درگذشت و شاگردش صفى ابوالفتح مسيحى در رثايش شعر سرود. وى اموال بسيارى بر جاى گذارد و چون زن و فرزندى نداشت، املاك و کتابخانه خود را وقف بيمارستان منصورى كرد. | ||
ابن نفيس یکى از برجستهترين دانشمندانى است كه با پديد آوردن آثارى نام خود را در تاريخ پزشکى فرهنگ اسلامى بلندآوازه ساخت. افزون بر آن در فقه و اصول، حديث، منطق و ادب نيز فضلى تمام داشت. ابن نحاس، دانش او را در نحو ستوده؛ چنانكه در | ابن نفيس یکى از برجستهترين دانشمندانى است كه با پديد آوردن آثارى نام خود را در تاريخ پزشکى فرهنگ اسلامى بلندآوازه ساخت. افزون بر آن در فقه و اصول، حديث، منطق و ادب نيز فضلى تمام داشت. ابن نحاس، دانش او را در نحو ستوده؛ چنانكه در این فن، رواياتى از او بر جاى مانده است. ابن فضلالله كه او را علامه روزگار و پدر همه علوم خوانده، يادآور شده است كه ابن نفيس در منطق به شيوه متقدمان تمايل داشت و در طب با [[جالینوس]] مخالفت مىورزيد. | ||
با آنكه او را پيشواى پزشکان خواندهاند و از آثار او برمىآيد كه در فنون پزشکى و جراحى چيرهدست و صاحب سبک بوده است، گفتهاند كه در مداواى بيماران مهارت نداشت و به تجویز غذا بيش از دارو و از داروها به مفردات بيشتر مىپرداخت. سبکىو ابن قاضى شهبه، او را در زمره فقيهان شافعى ياد كرده و بهگونهاى مبالغهآميز، در علاج بيماران از ابن سينا ماهرترش دانستهاند. | با آنكه او را پيشواى پزشکان خواندهاند و از آثار او برمىآيد كه در فنون پزشکى و جراحى چيرهدست و صاحب سبک بوده است، گفتهاند كه در مداواى بيماران مهارت نداشت و به تجویز غذا بيش از دارو و از داروها به مفردات بيشتر مىپرداخت. سبکىو ابن قاضى شهبه، او را در زمره فقيهان شافعى ياد كرده و بهگونهاى مبالغهآميز، در علاج بيماران از ابن سينا ماهرترش دانستهاند. | ||
آنچه در سده اخير، موجب شهرت ابن نفيس و توجه دانشمندان به وى شده، آگاهى او از گردش ريوى يا گردش كوچك خون است كه نشان مىدهد بايد در انتساب | آنچه در سده اخير، موجب شهرت ابن نفيس و توجه دانشمندان به وى شده، آگاهى او از گردش ريوى يا گردش كوچك خون است كه نشان مىدهد بايد در انتساب این كشف به ميگل سروتو كه در سده 16م - سه سده پس از ابن نفيس - مىزيسته است، ترديد كرد. | ||
نخستين بار یک دانشجوى مصرى دانشكده پزشکى فرايبورگ آلمان، به نام محيىالدين تطاوى (1896 - 1945م) در کتابخانه برلين به نسخهاى از شرح تشريح القانون ابن نفيس دست يافت كه | نخستين بار یک دانشجوى مصرى دانشكده پزشکى فرايبورگ آلمان، به نام محيىالدين تطاوى (1896 - 1945م) در کتابخانه برلين به نسخهاى از شرح تشريح القانون ابن نفيس دست يافت كه این نظريه در آن مطرح شده بود. تطاوى رساله دكتراى خود را با عنوان «گردش ريوى خون از نظر [ابن نفيس] قرشى» بر اساس این کتاب تهيه كرد كه بحثهاى بسيار برانگيخت. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش