۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در ابتدا، مفهوم تربيت بررسى شده است. نویسنده تربيت را فراهم آوردن زمينه برای پرورش استعدادهاى درونى هر موجود و به ظهور و فعليت رسانيدن امكانات بالقوه موجود در درون او رادانسته است. | در ابتدا، مفهوم تربيت بررسى شده است. نویسنده تربيت را فراهم آوردن زمينه برای پرورش استعدادهاى درونى هر موجود و به ظهور و فعليت رسانيدن امكانات بالقوه موجود در درون او رادانسته است. | ||
وى ضمن شرح رابطه بين اخلاق و تربيت، اخلاق را مجموعه ملكات نفسانى و صفات و خصائص روحى دانسته و معتقد است كه اخلاق در | وى ضمن شرح رابطه بين اخلاق و تربيت، اخلاق را مجموعه ملكات نفسانى و صفات و خصائص روحى دانسته و معتقد است كه اخلاق در این معنا، یکى از ثمرات تربيت و بلكه مهمترين ثمره آن مىباشد. | ||
برخى از مطالب | برخى از مطالب این فصل عبارت است از: تعليم، تربيت و اخلاق؛ ضرورت فراگيرى علم اخلاق؛ اهميت اخلاق در مراكز علمى و دانشگاهى؛ برداشت نادرست از علم اخلاق؛ حساس بودن تربيت اخلاقى؛ اهميت سازندگى فردى در اسلام. | ||
فصل دوم پيرامون كمال انسان است. مؤلف، در شروع | فصل دوم پيرامون كمال انسان است. مؤلف، در شروع این فصل، كمال حقيقى و كمال نهايى انسان را بيان نموده است. | ||
به باور نویسنده، كمال انسان، یک امر واقعى و یک صفت وجودى است كه انسان در صورت طى مراحل لازم، در واقع و در حقيقت، واجد آن صفت و مرتبه مىشود. | به باور نویسنده، كمال انسان، یک امر واقعى و یک صفت وجودى است كه انسان در صورت طى مراحل لازم، در واقع و در حقيقت، واجد آن صفت و مرتبه مىشود. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
به نظر وى در ضمينه شناخت كمال نهايى انسان از كمالات غير نهايى او، ترديدى نيست كه كمال نهايى انسان، مربوط به روح او بوده و جنبه جسمانى ندارد؛ بنابراین كمال نهايى انسان، مقولهاى نيست كه بتوان از راه تجربه آن را شناخت. | به نظر وى در ضمينه شناخت كمال نهايى انسان از كمالات غير نهايى او، ترديدى نيست كه كمال نهايى انسان، مربوط به روح او بوده و جنبه جسمانى ندارد؛ بنابراین كمال نهايى انسان، مقولهاى نيست كه بتوان از راه تجربه آن را شناخت. | ||
نویسنده عقل را به تنهايى و بدون كمك وحى، قادر به شناخت | نویسنده عقل را به تنهايى و بدون كمك وحى، قادر به شناخت این امر نمىداند. و بيان مىكند كه برای شناخت كمال حقيقى و نهايى انسان، بايد گوش به نداى وحى داد و با خالق هستى مرتبط شد. | ||
برای روشن شدن | برای روشن شدن این مطلب، مباحث ديگرى پيرامون مفهوم تقرب به خدا، مراتب قرب به خدا، بندگى خدا، مراتب بندگى و انگيزههاى عبادت توضيح داده شده است. | ||
فصل سوم، پيرامون انس با خداست. یکى از مطالب | فصل سوم، پيرامون انس با خداست. یکى از مطالب این فصل، در مورد «مفهوم ذكر» مىباشد. نویسنده معتقد است ذكر گاهى در برابر غفلت و گاهى در برابر نسيان به كار مىرود؛ غفلت، به معناى توجه نداشتن به علم و نسيان، به معناى زائل شدن معنى از ذهن است. | ||
به اعتقاد وى، ذكر، عبارت است از حضور معنى در نفس و برای | به اعتقاد وى، ذكر، عبارت است از حضور معنى در نفس و برای این حضور، مراتبى وجود دارد ولذا خداوند در قرآن مىفرمايد: '''«فاذكروا الله كذكركم آبائكم او اشد ذكرا»'''. | ||
در | در این فصل، همچنين پيرامون تفكر و تذكر، موانع ذكر و آثار ياد خدا، مطالبى بيان شده است. | ||
عنوان فصل چهارم «اسارت در خود» است. در مقدمه | عنوان فصل چهارم «اسارت در خود» است. در مقدمه این فصل، به این نكته اشاره شده كه انسان، به اعتبارى داراى دو گونه «خود» است كه یکى خود حقيقى و ملكوتى اوست و ديگر «خود» پندارى و خيالى كه از آن، تعبير به ناخود شده است. نویسنده در این زمينه، احاديثى را نقل كرده است. | ||
فصل پنجم در مورد عواطف انسانى و محبت بوده و مؤلف ضمن بررسى ابعاد گوناگون | فصل پنجم در مورد عواطف انسانى و محبت بوده و مؤلف ضمن بررسى ابعاد گوناگون این مسأله، مصاديق مختلف آن و نتايج مثبت محبت را توضيح داده است. | ||
از جمله مباحث | از جمله مباحث این فصل، ارزش محبت در تعاليم اسلامى است. نویسنده در مورد ايجاد الفت بين مومنين و پيدايش پيوند قلبى بر اساس مهر و محبت، احاديث فراوانى از اهلبيت(ع) ذكر نموده است. | ||
مطالب و مباحث فصل ششم، شبيه به فصل چهارم است و عنوان آن «خودشناسى اسلامى» مىباشد. برخى از مطالب مهم | مطالب و مباحث فصل ششم، شبيه به فصل چهارم است و عنوان آن «خودشناسى اسلامى» مىباشد. برخى از مطالب مهم این فصل، عبارت است از: | ||
موانع خودشناسى؛ روش عملى برای خویشتنشناسى اخلاقى؛ انواع صفات و استعدادها؛ روش مبارزه با صفات منفى. | موانع خودشناسى؛ روش عملى برای خویشتنشناسى اخلاقى؛ انواع صفات و استعدادها؛ روش مبارزه با صفات منفى. | ||
آخرين فصل، پيرامون آثار معاصى و نقش توبه بوده و مؤلف، پس از بيان ابعاد مختلف گناه، آثار مخرب گناهان را برای انسان ذكر كرده است. همچنين در | آخرين فصل، پيرامون آثار معاصى و نقش توبه بوده و مؤلف، پس از بيان ابعاد مختلف گناه، آثار مخرب گناهان را برای انسان ذكر كرده است. همچنين در این بخش، پيرامون توبه و حقيقت و شرايط آن، مباحثى ذكر شده است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش