۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
از تاريخ و محل ولادت وى اطلاعى در دست نيست. تنها مىدانيم كه در بغداد مىزيسته و نحو را نزد دو قطب مكتب كوفه و بصره، ثعلب و [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، آموخته است؛ ازاينرو، بيشتر شرححالنویسان، وى را بصرى - كوفى خواندهاند. گویا وى با هوشمندى بسيار توانست با | از تاريخ و محل ولادت وى اطلاعى در دست نيست. تنها مىدانيم كه در بغداد مىزيسته و نحو را نزد دو قطب مكتب كوفه و بصره، ثعلب و [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، آموخته است؛ ازاينرو، بيشتر شرححالنویسان، وى را بصرى - كوفى خواندهاند. گویا وى با هوشمندى بسيار توانست با این دو استاد كه در زمينه زبان و نحو با یکديگر سخت در معارضه بودند، پيوندى تنگاتنگ برقرار كند. | ||
در روايت جالب توجه يغمورى مىبينيم كه ابن كيسان چگونه از مجلس | در روايت جالب توجه يغمورى مىبينيم كه ابن كيسان چگونه از مجلس این استاد به مجلس آن استاد مىرفته و هجویههايى را كه آن دو رقيب بر ضد یکديگر مىسرودند، برایشان نقل مىكرده، اما او خود جانب هيچیک را نمىگرفته است. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
بااينهمه بعيد نيست كه وى نحو را نخست نزد ثعلب آموخته باشد؛ زيرا چنانكه از «إيضاح» زجاجى برمىآيد، وى و ابن خياط و ابن شُقَير نخست بر مكتب كوفيان استناد مىكردند و سپس چون «علم بصريان را آموختند، آن علم را با علم كوفى به هم آميختند». شايد بتوان از | بااينهمه بعيد نيست كه وى نحو را نخست نزد ثعلب آموخته باشد؛ زيرا چنانكه از «إيضاح» زجاجى برمىآيد، وى و ابن خياط و ابن شُقَير نخست بر مكتب كوفيان استناد مىكردند و سپس چون «علم بصريان را آموختند، آن علم را با علم كوفى به هم آميختند». شايد بتوان از این روايت چنين نتيجه گرفت كه وى پيش از رسيدن به خدمت مبرّد بصرى، در خدمت ثعلب كوفى بوده است. | ||
==ابن کیسان در نگاه دیگران== | ==ابن کیسان در نگاه دیگران== | ||
نویسندگان كهن در گرايش نحوى وى نظر واحدى ابراز نداشتهاند. سيرافى وى را از اصحاب [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]] (يعنى پيرو مكتب بصره) معرفى كرده و پس از [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، او و زجاج را از بزرگترين نحوشناسان دانسته است. زبيدى نيز او را به مكتب بصره، متمايلتر مىداند؛ حالآنكه زجاجى او را كوفى خوانده و زبيدى وى را در دستهبندى علما، در شمار اصحاب ثعلب و در طبقه ششم نهاده است، اما اغلب منابع، او را از جمله نحویانى مىدانند كه دو مكتب را به هم آميختند. شايد به همين دليل، محققان معاصر، وى را پايهگذار مكتب بغداد دانسته و از او بهعنوان نماينده آن مكتب التقاطى ياد كردهاند. از سوى ديگر، بسيارى از معاصران معتقدند كه مكتب بغداد آنچنانكه پنداشتهاند، «مكتبى» نبوده است و شايد | نویسندگان كهن در گرايش نحوى وى نظر واحدى ابراز نداشتهاند. سيرافى وى را از اصحاب [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]] (يعنى پيرو مكتب بصره) معرفى كرده و پس از [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، او و زجاج را از بزرگترين نحوشناسان دانسته است. زبيدى نيز او را به مكتب بصره، متمايلتر مىداند؛ حالآنكه زجاجى او را كوفى خوانده و زبيدى وى را در دستهبندى علما، در شمار اصحاب ثعلب و در طبقه ششم نهاده است، اما اغلب منابع، او را از جمله نحویانى مىدانند كه دو مكتب را به هم آميختند. شايد به همين دليل، محققان معاصر، وى را پايهگذار مكتب بغداد دانسته و از او بهعنوان نماينده آن مكتب التقاطى ياد كردهاند. از سوى ديگر، بسيارى از معاصران معتقدند كه مكتب بغداد آنچنانكه پنداشتهاند، «مكتبى» نبوده است و شايد این عنوان خود، ساخته ذهن نحویان سدههاى بعد از ابن كيسان بوده است. | ||
بههرحال وى با هوشمندى و زيركى بسيار توانست در طريق دو مكتب گام زند و هيچیک را از سر تعصب نسبت به ديگرى، فرونگذارد و چنان شهرتى كسب كند كه ابن مجاهد، شيخ قرّاءِ بغداد، وى را از [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]] و ثعلب نيز در نحو داناتر داند. غور و بررسى در آراءِ دو گروه كوفى و بصرى، وى را چنان به اختلاف ميان آنان آگاه كرد كه توانست کتاب «المسائل على مذهب النحویين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون» را بنویسد. پيش از او ثعلب نيز کتابى با عنوان «اختلاف النحویين» نوشته بوده و اينك مقايسه ميان عناوین دو کتاب، | بههرحال وى با هوشمندى و زيركى بسيار توانست در طريق دو مكتب گام زند و هيچیک را از سر تعصب نسبت به ديگرى، فرونگذارد و چنان شهرتى كسب كند كه ابن مجاهد، شيخ قرّاءِ بغداد، وى را از [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]] و ثعلب نيز در نحو داناتر داند. غور و بررسى در آراءِ دو گروه كوفى و بصرى، وى را چنان به اختلاف ميان آنان آگاه كرد كه توانست کتاب «المسائل على مذهب النحویين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون» را بنویسد. پيش از او ثعلب نيز کتابى با عنوان «اختلاف النحویين» نوشته بوده و اينك مقايسه ميان عناوین دو کتاب، این امر را آشكار مىسازد كه ثعلب، از اختلاف ميان نحویان سخن مىگوید، اما به «مكتبى» اشاره ندارد؛ حالآنكه در عنوان کتاب ابن كيسان، اختلاف ميان دو مكتب كوفه و بصره تجزيه شده و ظاهراً این نخستين بار است كه لفظ «كوفى» در این باب به كار رفته است. پيش از او، [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]] نيز كه شارح بزرگ «الکتاب» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] است، مكرر از بصريان نام برده، اما به كوفيان اشاره نكرده است. | ||
اطلاعات ما از زندگى و شيوه كار ابن كيسان سخت ناقص است. ياقوت در قطعهاى دلنشين از قول ابوحيان توحيدى، رواياتى آورده است كه جوانبى چند از زندگى وى را بر ما آشكار مىسازد؛ وى با صراحت مىگوید كه مجلسى همانند مجلس درس ابن كيسان كه گونههاى مختلف علوم در آن جلوهگر است و فايدههاى بسيار دارد، نديده است. سپس گوید: ابن كيسان ابتدا مجلس درس خود را با قرآن آغاز مىكرد، آنگاه به ذكر احاديث نبوى مىپرداخت و هنگامى كه خبرى غريب يا لفظى شاذ بر او خوانده مىشد، آن را تبيين مىكرد. در آغاز و انجام روز نيز «مجالسات» ثعلب را نزد وى مىخواندند. از مجالس درس وى آنچنان استقبال مىشد كه گفتهاند بر درِ مسجد وى، حدود 100 مركب بسته مىشد كه بيشتر، از آنِ بزرگان، كاتبان، اشراف و اعيان بود. بااينهمه وى ثروتمندان نیکوجامه را كه با خدمه خویش به مجلس مىآمدند با آن ژندهپوشان بينوا، به یک چشم مىنگريست. | اطلاعات ما از زندگى و شيوه كار ابن كيسان سخت ناقص است. ياقوت در قطعهاى دلنشين از قول ابوحيان توحيدى، رواياتى آورده است كه جوانبى چند از زندگى وى را بر ما آشكار مىسازد؛ وى با صراحت مىگوید كه مجلسى همانند مجلس درس ابن كيسان كه گونههاى مختلف علوم در آن جلوهگر است و فايدههاى بسيار دارد، نديده است. سپس گوید: ابن كيسان ابتدا مجلس درس خود را با قرآن آغاز مىكرد، آنگاه به ذكر احاديث نبوى مىپرداخت و هنگامى كه خبرى غريب يا لفظى شاذ بر او خوانده مىشد، آن را تبيين مىكرد. در آغاز و انجام روز نيز «مجالسات» ثعلب را نزد وى مىخواندند. از مجالس درس وى آنچنان استقبال مىشد كه گفتهاند بر درِ مسجد وى، حدود 100 مركب بسته مىشد كه بيشتر، از آنِ بزرگان، كاتبان، اشراف و اعيان بود. بااينهمه وى ثروتمندان نیکوجامه را كه با خدمه خویش به مجلس مىآمدند با آن ژندهپوشان بينوا، به یک چشم مىنگريست. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
در تاريخ مرگ وى اختلاف است. زبيدى و [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] مرگ وى را 8 ذىقعده 299 و در زمان خلافت «المقتدربالله» دانستهاند؛ بااينكه قفطى آن را تأييد مىكند، اما مىگوید: زبيدى | در تاريخ مرگ وى اختلاف است. زبيدى و [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] مرگ وى را 8 ذىقعده 299 و در زمان خلافت «المقتدربالله» دانستهاند؛ بااينكه قفطى آن را تأييد مىكند، اما مىگوید: زبيدى این تاريخ را غلط مىداند. سالى كه ياقوت پيشنهاد كرده، با سنوات بالا تفاوت فاحش دارد؛ وى به نقل از تاريخ ابوغالب مغربى، وفات ابن كيسان را در 320ق، دانسته است. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش