پرش به محتوا

إيقاظ الهمم في شرح الحكم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - ' اين ' به ' این '
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
خط ۳۲: خط ۳۲:
شارح، در آغاز هر باب، قسمتى از كلام مصنف را ذكر مى‌كند و در ذيل آن، به شرح و تفصيل مى‌پردازد.
شارح، در آغاز هر باب، قسمتى از كلام مصنف را ذكر مى‌كند و در ذيل آن، به شرح و تفصيل مى‌پردازد.


شارح، علم تصوف را بدان جهت كه مغز شريعت و كانون تابش انوار حقيقت است، ارزنده‌ترين و بزرگ‌ترين علم مى‌داند و بزرگ‌ترين کتابى را كه در اين علم تصنيف شده است، کتاب «الحكم العطائية» مى‌خواند و آن را دربردارنده مواهب لدنى و أسرار ربانى معرفى مى‌نمايد و از بزرگى نقل مى‌كند كه گفته است: کتاب «الحكم» ابن عطاء، به وحى الهى بودن، نزدیک است و اگر نماز بدون قرآن روا بود، مى‌شد آن را با كلام «الحكم» خواند.
شارح، علم تصوف را بدان جهت كه مغز شريعت و كانون تابش انوار حقيقت است، ارزنده‌ترين و بزرگ‌ترين علم مى‌داند و بزرگ‌ترين کتابى را كه در این علم تصنيف شده است، کتاب «الحكم العطائية» مى‌خواند و آن را دربردارنده مواهب لدنى و أسرار ربانى معرفى مى‌نمايد و از بزرگى نقل مى‌كند كه گفته است: کتاب «الحكم» ابن عطاء، به وحى الهى بودن، نزدیک است و اگر نماز بدون قرآن روا بود، مى‌شد آن را با كلام «الحكم» خواند.


شارح، در ادامه، انگيزه خود را از نگارش اين شرح، اجابت درخواست استاد عارف واصل و محقق كامل خویش، جناب محمد بوزيدى حسنى كه از وى خواسته كه شرحى متوسط بر کتاب مزبور بنگارد، معرفى مى‌كند.
شارح، در ادامه، انگيزه خود را از نگارش این شرح، اجابت درخواست استاد عارف واصل و محقق كامل خویش، جناب محمد بوزيدى حسنى كه از وى خواسته كه شرحى متوسط بر کتاب مزبور بنگارد، معرفى مى‌كند.


وى، آن‌گاه، دو مقدمه را ذكر مى‌كند كه در یکى، به تعريف تصوف، موضوع آن، واضع آن، اسم آن، استمداد آن، حكم شارع درباره آن، تصور مسائل آن، فضيلت آن، نسبت آن و ثمره آن مى‌پردازد و در ديگرى، به ترجمه شيخ و ذكر محاسن وى همت مى‌گمارد. او، در مقدمه اول، موارد مزبور را چنين بيان مى‌كند:
وى، آن‌گاه، دو مقدمه را ذكر مى‌كند كه در یکى، به تعريف تصوف، موضوع آن، واضع آن، اسم آن، استمداد آن، حكم شارع درباره آن، تصور مسائل آن، فضيلت آن، نسبت آن و ثمره آن مى‌پردازد و در ديگرى، به ترجمه شيخ و ذكر محاسن وى همت مى‌گمارد. او، در مقدمه اول، موارد مزبور را چنين بيان مى‌كند:
خط ۵۰: خط ۵۰:
#از صفة(صفت) گرفته شده، چون خلاصه آن، اتصاف به صفات پسنديده و ترك اوصاف ناپسند است.
#از صفة(صفت) گرفته شده، چون خلاصه آن، اتصاف به صفات پسنديده و ترك اوصاف ناپسند است.
#از صفاء، به معناى پاك و باصفا شدن، گرفته شده است.
#از صفاء، به معناى پاك و باصفا شدن، گرفته شده است.
#منقول است از صفه مسجد نبوى كه جايگاه «اهل صفه» بود، چون صوفى در صفاتى كه خدا در اين آيه: '''«وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداة وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ»'''(الكهف: 28)، برای آنان ثابت كرده، تابع آنهاست.
#منقول است از صفه مسجد نبوى كه جايگاه «اهل صفه» بود، چون صوفى در صفاتى كه خدا در این آيه: '''«وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداة وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ»'''(الكهف: 28)، برای آنان ثابت كرده، تابع آنهاست.


استمداد تصوف: استمداد آن، از کتاب و سنت و الهامات صالحين و فتوحات عارفين است.
استمداد تصوف: استمداد آن، از کتاب و سنت و الهامات صالحين و فتوحات عارفين است.


حكم شارع درباره آن: به قول [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، اين علم فرض عينى است، چون احدى از عيب و مرض خالى نمى‌باشد؛ مگر انبياء(ع).
حكم شارع درباره آن: به قول [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، این علم فرض عينى است، چون احدى از عيب و مرض خالى نمى‌باشد؛ مگر انبياء(ع).


تصور مسائل تصوف: مسائل آن، معرفت اصطلاحات و كلماتى است كه ميان صوفيه متداول است، مانند اخلاص، صدق، توكل، زهد، ورع، رضا، تسليم، محبت، فناء، بقاء و...
تصور مسائل تصوف: مسائل آن، معرفت اصطلاحات و كلماتى است كه ميان صوفيه متداول است، مانند اخلاص، صدق، توكل، زهد، ورع، رضا، تسليم، محبت، فناء، بقاء و...
خط ۶۰: خط ۶۰:
(التحقيق في مسائل هذا العلم أنها القضايا التى يبحث عنها السالك في حال سيره، ليعمل بمقتضاها ككون الإخلاص شرطا في العمل و كون الزهد ركنا في طريق السير و إسقاط الحال شرطا في تحقيق ذروة كمال الإخلاص و الإعراض عن الكونين شرطا في كمال الشهود و...
(التحقيق في مسائل هذا العلم أنها القضايا التى يبحث عنها السالك في حال سيره، ليعمل بمقتضاها ككون الإخلاص شرطا في العمل و كون الزهد ركنا في طريق السير و إسقاط الحال شرطا في تحقيق ذروة كمال الإخلاص و الإعراض عن الكونين شرطا في كمال الشهود و...


فضيلت تصوف: چون كه موضوع اين علم، ذات بلندمرتبه خداست و او افضل على الاطلاق است، پس علمى هم كه به آن مربوط است افضل على الاطلاق مى‌باشد.
فضيلت تصوف: چون كه موضوع این علم، ذات بلندمرتبه خداست و او افضل على الاطلاق است، پس علمى هم كه به آن مربوط است افضل على الاطلاق مى‌باشد.


نسبت تصوف با ساير علوم: نسبتش به همه علوم، همچون نسبت جان به كالبد است.
نسبت تصوف با ساير علوم: نسبتش به همه علوم، همچون نسبت جان به كالبد است.
خط ۷۴: خط ۷۴:
علم يادآورى و اندرز كه درخور عوام است؛
علم يادآورى و اندرز كه درخور عوام است؛


علم پاك كردن اعمال و درست نمودن احوال به سبب آراستن درون به خوهاى پسنديده و پيراستن آن از خوهاى ناپسند كه اين شايسته راستان و رهروان تازه‌كار است؛
علم پاك كردن اعمال و درست نمودن احوال به سبب آراستن درون به خوهاى پسنديده و پيراستن آن از خوهاى ناپسند كه این شايسته راستان و رهروان تازه‌كار است؛


تحقيق درباره‌ى احوال و مقامات و اذواق و منازلات است كه بهره اهل اشراق از مريدين و عارفان تازه‌كار است؛
تحقيق درباره‌ى احوال و مقامات و اذواق و منازلات است كه بهره اهل اشراق از مريدين و عارفان تازه‌كار است؛


معارف و علوم الهامى است كه مطالب اين کتاب، مشحون از آنهاست.
معارف و علوم الهامى است كه مطالب این کتاب، مشحون از آنهاست.


نمونه‌اى از كار شارح:
نمونه‌اى از كار شارح:
خط ۸۸: خط ۸۸:
الاعتماد على الشىء هو الاستناد عليه و الركون إليه و العمل حركة الجسم أو القلب، فإن تحرك بما يوافق الشريعة سمى طاعة و إن تحرك بما يخالف الشريعة سمى معصية و الأعمال عند أهل الفن على ثلاثة أقسام: عمل الشريعة و عمل الطريقة و عمل الحقيقة أو تقول: عمل الإسلام و عمل الإيمان و عمل الإحسان أو تقول: عمل العبادة و عمل العبودية و عمل العبودة؛ أى الحرية أو تقول: عمل أهل البداية و عمل أهل التوسط و عمل أهل النهاية؛ فالشريعة أن تعبده و الطريقة أن تقصده و الحقيقة أن تشهده أو تقول: الشريعة لإصلاح الظواهر و الطريقة لإصلاح الضمائر و الحقيقة لإصلاح السرائر أو تقول: الشريعة لتطهير الجوارح من لوث الهفوات و الطريقة تطهير القلوب من الغفلات و الحقيقة تطهير الأسرار من الفترات و إصلاح الجوارح بثلاثة أمور: بالتوبة و التقوى و الاستقامة و إصلاح القلوب بثلاثة أمور: بالإخلاص و الصدق و الطمأنينة و إصلاح السرائر بثلاثة أمور: بالمراقبة و المشاهدة و المعرفة.
الاعتماد على الشىء هو الاستناد عليه و الركون إليه و العمل حركة الجسم أو القلب، فإن تحرك بما يوافق الشريعة سمى طاعة و إن تحرك بما يخالف الشريعة سمى معصية و الأعمال عند أهل الفن على ثلاثة أقسام: عمل الشريعة و عمل الطريقة و عمل الحقيقة أو تقول: عمل الإسلام و عمل الإيمان و عمل الإحسان أو تقول: عمل العبادة و عمل العبودية و عمل العبودة؛ أى الحرية أو تقول: عمل أهل البداية و عمل أهل التوسط و عمل أهل النهاية؛ فالشريعة أن تعبده و الطريقة أن تقصده و الحقيقة أن تشهده أو تقول: الشريعة لإصلاح الظواهر و الطريقة لإصلاح الضمائر و الحقيقة لإصلاح السرائر أو تقول: الشريعة لتطهير الجوارح من لوث الهفوات و الطريقة تطهير القلوب من الغفلات و الحقيقة تطهير الأسرار من الفترات و إصلاح الجوارح بثلاثة أمور: بالتوبة و التقوى و الاستقامة و إصلاح القلوب بثلاثة أمور: بالإخلاص و الصدق و الطمأنينة و إصلاح السرائر بثلاثة أمور: بالمراقبة و المشاهدة و المعرفة.


کتاب، توسط محمد عبدالقادر نصار، تحقيق و تصحيح شده است. وى، در مقدمه خویش، به معرفى مصنف و شارح و روش تحقيق خویش در مورد اين کتاب و نسخه‌هاى خطى آن پرداخته است.
کتاب، توسط محمد عبدالقادر نصار، تحقيق و تصحيح شده است. وى، در مقدمه خویش، به معرفى مصنف و شارح و روش تحقيق خویش در مورد این کتاب و نسخه‌هاى خطى آن پرداخته است.


فهرست محتویات در آخر کتاب ذكر شده است.
فهرست محتویات در آخر کتاب ذكر شده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش