۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] مىنویسد: | [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] مىنویسد: | ||
منظور از أمالى | منظور از أمالى این است كه عالمى بنشيند و شاگردان وى با قلم و كاغذ در اطراف او قرار بگيرند، آن گاه، عالم - با استفاده از علمى كه خداوند در اختيار او نهاده است - شروع به سخن گفتن كند و شاگردان، آن مطالب را بنویسند. در نتيجه، کتابى حاصل مىشود كه آن را املا و أمالى مىنامند. | ||
در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] مىخوانيم: | در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] مىخوانيم: | ||
أمالى عنوانى است كه غالباً برای بعضى از كتب حديث استفاده مىشود و آن کتابى است كه شامل احاديث شنيده شده از املاى شيخ حديث است. او(املاء كننده) يا آنها را از محفوظات خویش مىگوید يا | أمالى عنوانى است كه غالباً برای بعضى از كتب حديث استفاده مىشود و آن کتابى است كه شامل احاديث شنيده شده از املاى شيخ حديث است. او(املاء كننده) يا آنها را از محفوظات خویش مىگوید يا این كه از روى نوشته مىخواند. ترتيب مطالب أمالى اكثراً به ترتيب نوبت شنيدن آنها است و به همين خاطر، به این کتابها، مجالس يا عرض المجالس نيز اطلاق مىشود. | ||
اين روش، كه استاد بنشيند و شاگردان هم دور او حلقه زده و مسموعات خود را از او بنویسند، روش فقيهان و محدثان و نيز اهل ادب و علوم ديگر بوده است و در بعضى كتب، از أمالى گوناگون علماى بزرگ و نيز غير معروف نام برده شده است. در [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] از أمالى ابن دريد، أمالى ابن حاجب، أمالى ابن الشجرى، أمالى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و... سخن به ميان آمده است. همچنين در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] قريب 30 کتاب أمالى از تصانيف شيعه ذكر شده است. | اين روش، كه استاد بنشيند و شاگردان هم دور او حلقه زده و مسموعات خود را از او بنویسند، روش فقيهان و محدثان و نيز اهل ادب و علوم ديگر بوده است و در بعضى كتب، از أمالى گوناگون علماى بزرگ و نيز غير معروف نام برده شده است. در [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] از أمالى ابن دريد، أمالى ابن حاجب، أمالى ابن الشجرى، أمالى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و... سخن به ميان آمده است. همچنين در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] قريب 30 کتاب أمالى از تصانيف شيعه ذكر شده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
کتابى است در باب محاضرات، ادب، تفسير و تأویل آيات و همچنين شرح و توضيح احاديث كه در باب و موضوع خود کتابى گران قدر است و متعلّق به سيّد اجلّ شريف مرتضى، علمالهدى است. در آن کتاب، مجالس متعدّدى وجود دارد كه سيّد، آنها را در املاءات خود در آن مجالس بيان كرده است. موضوعات آنها عبارتند از: احوال بعضى از گذشتگان شعرا، معمّران و نيز تفسير آيات مشكل و احاديث معضل. | کتابى است در باب محاضرات، ادب، تفسير و تأویل آيات و همچنين شرح و توضيح احاديث كه در باب و موضوع خود کتابى گران قدر است و متعلّق به سيّد اجلّ شريف مرتضى، علمالهدى است. در آن کتاب، مجالس متعدّدى وجود دارد كه سيّد، آنها را در املاءات خود در آن مجالس بيان كرده است. موضوعات آنها عبارتند از: احوال بعضى از گذشتگان شعرا، معمّران و نيز تفسير آيات مشكل و احاديث معضل. | ||
محمد ابوالفضل ابراهيم در مقدّمهاى كه بر أمالى المرتضى نوشته است، آن را | محمد ابوالفضل ابراهيم در مقدّمهاى كه بر أمالى المرتضى نوشته است، آن را این گونه توصيف مىكند: | ||
أمالى، مجالس مختلفى است كه سيّد، آنها را در زمانهاى پى در پى املا كرده و در آنها از موضوعى به موضوع ديگر و از هدفى به هدف ديگر منتقل شده است. بعضى از آيات قرآن كريم را كه تأویل آنها بر عامّه و خواصّ پوشيده است و سؤالاتى در مورد آنها شده و اشكالاتى متوجّه آنها است، انتخاب كرده و تأویل و توجيهش را به طريق و مذهب اصحابش كه معتزله يا اصحاب عدلاند - چنان كه او را مىنامد-، علاج و درمان كرده است. او كوشش خود را مصروف بر | أمالى، مجالس مختلفى است كه سيّد، آنها را در زمانهاى پى در پى املا كرده و در آنها از موضوعى به موضوع ديگر و از هدفى به هدف ديگر منتقل شده است. بعضى از آيات قرآن كريم را كه تأویل آنها بر عامّه و خواصّ پوشيده است و سؤالاتى در مورد آنها شده و اشكالاتى متوجّه آنها است، انتخاب كرده و تأویل و توجيهش را به طريق و مذهب اصحابش كه معتزله يا اصحاب عدلاند - چنان كه او را مىنامد-، علاج و درمان كرده است. او كوشش خود را مصروف بر این داشته كه در تأویل آيات متشابه و اشعار عربزبانان، توفيق حاصل كند كه الحقّ، در این كار، تسلّط عجيبى از خودش بروز داده و ذهن لطيف و نكتهپرداز و هوش سرشار خود را نشان داده است. وى را در تفسير و تأویل، كثرت محفوظاتش از شعر، لغت و حديث ياريش نموده و فصلالخطاب وجوه مختلف و آراى متفاوتى بوده كه بر او عرضه مىشده است. البته، گاهى نيز اخذ همه آرا و جمع آنها را جايز و صحيح دانسته است. | ||
آياتى را كه سيّد مرتضى انتخاب كرده و بر تفسير آنها همّت گماشته است، اكثراً از مواردى است كه در كتب ديگر به دست ما نرسيده است. | آياتى را كه سيّد مرتضى انتخاب كرده و بر تفسير آنها همّت گماشته است، اكثراً از مواردى است كه در كتب ديگر به دست ما نرسيده است. | ||
او علاوه بر آيات، احاديثى را انتخاب كرده است كه آنها نيز چنيناند و معمولاً علما در تأویل آنها با هم اختلاف دارند. وى تعارضها را آشكار كرده و تفسير و تأویل آنها را - همان گونه كه در تفسير آيات عمل مىكرد - بيان نموده و در | او علاوه بر آيات، احاديثى را انتخاب كرده است كه آنها نيز چنيناند و معمولاً علما در تأویل آنها با هم اختلاف دارند. وى تعارضها را آشكار كرده و تفسير و تأویل آنها را - همان گونه كه در تفسير آيات عمل مىكرد - بيان نموده و در این كار، از شواهد شعر و لغت كمك گرفته است. البتّه در این ميان، مذهب اصحاب خود، يعنى اصحاب عدل را آشكار ساخته و دليل آنها را برتر دانسته است. در این موارد، على الخصوص با [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] و ابوعبيد قاسم بن سلاّم و [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، مناقشات فراوانْ كرده است. | ||
علاوه بر اينها در علم كلام هم مسائلى را طرح كرده كه در آنها مشاجره وجود دارد و مناظرات بسيار رخ داده است؛ مطالبى مانند مسئله رؤيت خدا، خلق، افعال بندگان، اراده خدا بر زشتىها... كه در آنها بر ردّ دشمنان دليلْ آورده است. او در | علاوه بر اينها در علم كلام هم مسائلى را طرح كرده كه در آنها مشاجره وجود دارد و مناظرات بسيار رخ داده است؛ مطالبى مانند مسئله رؤيت خدا، خلق، افعال بندگان، اراده خدا بر زشتىها... كه در آنها بر ردّ دشمنان دليلْ آورده است. او در این مناقشات، مهربان و در گفتارش عفيف است. | ||
به جز مسائل گفته شده در کتاب، مختاراتى از اشعار و سخنان برگزيده نيز وجود دارد كه آنها را با شرح، نقد و ارزيابى همراه ساخته است. در آغاز آنها شرح حالى از شعرا آورده و همچنين گروهى از اشعار، أقوال و نوادر آنها را ذكر كرده است. در ادامه، نكات ظريفى از آنها و جوابهاى قانعكننده و نيز مطالب فكاهى آورده كه بسيارى از آنها بر پايه كتب [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، مبرّد، أبى حاتم، آمدى و ديگران است. | به جز مسائل گفته شده در کتاب، مختاراتى از اشعار و سخنان برگزيده نيز وجود دارد كه آنها را با شرح، نقد و ارزيابى همراه ساخته است. در آغاز آنها شرح حالى از شعرا آورده و همچنين گروهى از اشعار، أقوال و نوادر آنها را ذكر كرده است. در ادامه، نكات ظريفى از آنها و جوابهاى قانعكننده و نيز مطالب فكاهى آورده كه بسيارى از آنها بر پايه كتب [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، مبرّد، أبى حاتم، آمدى و ديگران است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
همچنين، برخى از مقاصد شعراى عرب در جاهليّت و صدر اسلام را در مدايح و مراثى و هجویّات و... ذكر كرده كه بعضاً مورد نقد قرار گرفته است. | همچنين، برخى از مقاصد شعراى عرب در جاهليّت و صدر اسلام را در مدايح و مراثى و هجویّات و... ذكر كرده كه بعضاً مورد نقد قرار گرفته است. | ||
به خاطر وجود متون متنوّع، فصول مختلف و مباحث گران قدر، برای | به خاطر وجود متون متنوّع، فصول مختلف و مباحث گران قدر، برای این کتاب امتياز ویژه بين كتب عربى حاصل شده است و مرجعى برای علما به شمار مىرود. ادبا به آن نيازمندند و علاقهمندان در اعصار مختلف به آن ارجاع داده مىشوند. | ||
همه اينها كه گفته شد، مطالب موجود در متن اصلى کتاب است. علاوه بر اينها زياداتى در انتهاى کتاب موجود است كه با عنوان مساله تنظيم شده و با نام "تكملة الغرر" به کتاب افزوده شده است. با | همه اينها كه گفته شد، مطالب موجود در متن اصلى کتاب است. علاوه بر اينها زياداتى در انتهاى کتاب موجود است كه با عنوان مساله تنظيم شده و با نام "تكملة الغرر" به کتاب افزوده شده است. با این تكمله، کتاب أمالى المرتضى به پایان مىرسد. | ||
بجاست كه در | بجاست كه در این جا اظهار نظرهاى تعدادى از بزرگان و علما را نسبت به این کتاب ارزشمند ذكر كنيم. | ||
صاحب روضات الجنّات مىنویسد: | صاحب روضات الجنّات مىنویسد: | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
تنوع و گونهگونى بحثهايى كه در | تنوع و گونهگونى بحثهايى كه در این کتاب وجود دارد، این کتاب را همانند دايرةالمعارفى مىنمايد كه نه تنها خواننده را خسته نمىكند، بلكه بر توان و ذوق و شوقش نيز مىافزايد. | ||
نسبت کتاب به [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]] | نسبت کتاب به [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]] | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
عبدالرزاق محىالدين در کتاب "ادب المرتضى من سيرته و آثاره" آمده است: | عبدالرزاق محىالدين در کتاب "ادب المرتضى من سيرته و آثاره" آمده است: | ||
چيزى كه هنوز در مورد | چيزى كه هنوز در مورد این کتاب معلوم نشده، این است كه آيا أمالى تأليف و تدوین خود سيّد بوده است يا این كه سيّد فقط آن را املا كرده و یکى از شاگردانش آن را جمعآورى كرده است؟ در حالت دوم، آن شاگرد چه كسى بوده است؟ | ||
دكتر عبدالرزاق محىالدين به | دكتر عبدالرزاق محىالدين به این سؤال این گونه پاسخ مىدهد: | ||
آنچه از اسلوب کتاب برمىآيد، آن است كه کتاب تأليف و جمع خود سيّد است و شاگردان او فقط توفيق روايت و قرائت کتاب را بر او داشتهاند. در غير | آنچه از اسلوب کتاب برمىآيد، آن است كه کتاب تأليف و جمع خود سيّد است و شاگردان او فقط توفيق روايت و قرائت کتاب را بر او داشتهاند. در غير این صورت، اسلوب تأليف در جاهاى مختلف کتاب به واسطه تعدّد افراد، اختلاف پيدا مىكرد، در حالى كه ما طرق روايات را مختلف مىيابيم؛ امّا اسلوب کتاب یکسان و واحد است. | ||
امّا نكتهاى وجود دارد و آن مدح و تمجيد شريف مرتضى و دُعا برای طول عمر او در جاهاى مختلف کتاب است. | امّا نكتهاى وجود دارد و آن مدح و تمجيد شريف مرتضى و دُعا برای طول عمر او در جاهاى مختلف کتاب است. این مطالب، چه بسا از اضافات شاگردان او باشد كه این عبارات را بر متن اصلى در ابتداى هر بحثى اضافه كردهاند كه نشان دهند چه مطالب و چه مواردى از گفتار سيّد است و چه مواردى از روايتهاى او از ديگران است و بين آن چه او مىگوید و ديگران روايت كردهاند، اشتباه نشود. | ||
نحوه تأليف و نُسخ گوناگون أمالى سيّد | نحوه تأليف و نُسخ گوناگون أمالى سيّد | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
سيّد اعجاز حسین در كشف الحجب از خط سيّد سعيد جونپورى نقل مىكند كه: | سيّد اعجاز حسین در كشف الحجب از خط سيّد سعيد جونپورى نقل مىكند كه: | ||
شريف مرتضى، | شريف مرتضى، این «الغرر و الدرر» را در راه حجاز - هر جا كه در منزلى فرود مىآمد - بر شاگردانش املا مىكرد و آنها نيز به همان ترتيبى كه از او شنيده بودند، آنها را جمعآورى مىكردند. از طرف ديگر نقل شده است كه ظاهر امر بر این است كه وى این مجالس را در خانهاش بر شاگردان و مريدانش در زمانهاى مختلف و پى در پى املا كرده است. علمى به تاريخ شروع و آغاز این مجالس نداريم؛ ولى آن چه معلوم است، این است كه آخرين املاى سيّد در روز پنج شنبه، 28 جمادى الأول سال 413ق، بوده است. این تاريخ را شريف ابویعلى محمد بن حسن بن حمزه جعفرى در آخر نسخهاش ذكر كرده است. | ||
محمد ابوالفضل ابراهيم، شش نسخه از کتاب را ديده و آنها را با توضيحاتى نقل مىكند كه در مقدمه وى بر کتاب معرفى شدهاند. | محمد ابوالفضل ابراهيم، شش نسخه از کتاب را ديده و آنها را با توضيحاتى نقل مىكند كه در مقدمه وى بر کتاب معرفى شدهاند. |
ویرایش