۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
وى تحصيلات مقدماتى و قرائت قرآن را در زادگاه خود فراگرفت و یک چند در قصر الكبير نزد فقيه محمد السوسى و سپس در تطوان نزد استادانى چون احمد الرشا، عبدالكريم بن قرّيش و محمد ورزازى به تحصيل فقه، كلام، تفسير و علوم ادبى پرداخت. هنگامى كه شيخ محمد جنوى به تطوان آمد، وى ملازم مجلس درس او شد و فقه و حديث و سپس مباحثى در عرفان را از او فراگرفت. پس از وفات محمد جنوى، ابن عجيبه عازم فاس شد و در آنجا به مجلس درس سيدى محمد التاودى ابن سوده پيوست و از او اجازه تدريس و نقل حديث گرفت. | وى تحصيلات مقدماتى و قرائت قرآن را در زادگاه خود فراگرفت و یک چند در قصر الكبير نزد فقيه محمد السوسى و سپس در تطوان نزد استادانى چون احمد الرشا، عبدالكريم بن قرّيش و محمد ورزازى به تحصيل فقه، كلام، تفسير و علوم ادبى پرداخت. هنگامى كه شيخ محمد جنوى به تطوان آمد، وى ملازم مجلس درس او شد و فقه و حديث و سپس مباحثى در عرفان را از او فراگرفت. پس از وفات محمد جنوى، ابن عجيبه عازم فاس شد و در آنجا به مجلس درس سيدى محمد التاودى ابن سوده پيوست و از او اجازه تدريس و نقل حديث گرفت. | ||
فاس در آن روزگار یکى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجيبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نيز در تفسير، حديث و فقه كسب علم كرد و اجازه روايت گرفت، ولى چندى بعد به تطوان بازگشت و به تعليم و تدريس مشغول شد و در | فاس در آن روزگار یکى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجيبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نيز در تفسير، حديث و فقه كسب علم كرد و اجازه روايت گرفت، ولى چندى بعد به تطوان بازگشت و به تعليم و تدريس مشغول شد و در این سفر با عارف مشهور سيدى محمد بوزيدى آشنا و به طريقه درقاوى وارد شد. وى قبلاً در مجالس درس محمد جنوى به عرفان گرايش يافته و حكم ابن عطاءالله و اصول الطريقه شيخ زرّوق را خوانده بود، ولى ورود به طريقه درقاوى تحولى اساسى در فكر و روح او پديد آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روى آورد، از علايق دنيوى دست شست و در زىّ صوفيه به سياحت در نواحى مختلف و ارشاد طالبان و تأسيس زاویههايى برای اجتماع صوفيه و سير و سلوك روحانى پرداخت. | ||
وى در فهرسه چگونگى تغيير و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئيات بيان مىكند و عوامل مؤثر در | وى در فهرسه چگونگى تغيير و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئيات بيان مىكند و عوامل مؤثر در این دگرگونى را باز مىگوید (ص40- 48) و مجاهدتها و رياضتهاى سخت و مساعى و مصائب خود را به تفصيل بر مىشمارد و از جمله ماجراى گرفتار شدن خود و برادر و يارانش را در تطوان كه به سبب مجاهدت در تبليغ و ترویج طريقه و به تهمتى ناروا به زندان افتاده بودند، حكايت مىكند. با ورود درویشان همراه او به زندان و پيوستن برخى ديگر از صوفيه به آنان، زندان به خانقاهى تبديل و حلقههاى ذكر و تلقين تشكيل شد و زندانيان همگى به آنان پيوستند و در خيرات و خوراكىهايى كه از بيرون مىرسيد، با آنان سهيم شدند. پس از 3 روز ابن عجيبه و يارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد كه از ترویج و تبليغ افكار و روشهاى صوفيانه خوددارى كنند، ولى پس از چندى این خبر به فاس رسيد و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب این عمل مورد ملامت و تقبيح قرار دادند و فقيه اديب سيدى سليمان الحوات در قصيدهاى كه در فهرسه نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت. | ||
اين واقعه كه ابن عجيبه از آن به عنوان «امتحان» ياد مىكند، به هيچ روى او را از راه و روشى كه در پيش گرفته بود، بازنداشت و وى همچنان به دعوت مردم به سوى خدا، تأسيس و تشكيل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحيه و تأليف و تصنيف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و در شوال 1224ق درگذشت. مقبره او در نزدیکى طنجه، بر بلندىهايى كه بر قريه زميج و نيز بر دريا و صخرههاى جبلالطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان، درویشان درقاوى در آنجا گرد مىآيند و با مراسم خاصى ياد او را گرامى مىدارند. | اين واقعه كه ابن عجيبه از آن به عنوان «امتحان» ياد مىكند، به هيچ روى او را از راه و روشى كه در پيش گرفته بود، بازنداشت و وى همچنان به دعوت مردم به سوى خدا، تأسيس و تشكيل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحيه و تأليف و تصنيف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و در شوال 1224ق درگذشت. مقبره او در نزدیکى طنجه، بر بلندىهايى كه بر قريه زميج و نيز بر دريا و صخرههاى جبلالطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان، درویشان درقاوى در آنجا گرد مىآيند و با مراسم خاصى ياد او را گرامى مىدارند. |
ویرایش