۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#اخلاقيات حاكم. | #اخلاقيات حاكم. | ||
در جلد اول، مؤلف، صفاتى را كه یک فرد مؤمن بايد داشته باشد، بيان نموده و كلمات و جملات على(ع) را پيرامون | در جلد اول، مؤلف، صفاتى را كه یک فرد مؤمن بايد داشته باشد، بيان نموده و كلمات و جملات على(ع) را پيرامون این صفات ذكر كرده و شرح داده است. | ||
اولين موردى كه وى بيان نموده «تقوا و اخلاص» است و در آغاز آن چنين نوشته است: | اولين موردى كه وى بيان نموده «تقوا و اخلاص» است و در آغاز آن چنين نوشته است: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
حيات بيشتر مردم، در اطراف محور سوم مىچرخد... و گروه اندكى، قضيهاى معين مثل آزاد كردن سرزمينهايشان يا محقق نمودن عدالت در آنها يا... را برمىتابند و به خاطر آن مىجنگند و گروه اندكترى، مؤمنان هستند كه حياتشان بر محور ايمان به خدا مىگردد...». | حيات بيشتر مردم، در اطراف محور سوم مىچرخد... و گروه اندكى، قضيهاى معين مثل آزاد كردن سرزمينهايشان يا محقق نمودن عدالت در آنها يا... را برمىتابند و به خاطر آن مىجنگند و گروه اندكترى، مؤمنان هستند كه حياتشان بر محور ايمان به خدا مىگردد...». | ||
برخى از صفات و اخلاقياتى كه مؤلف در | برخى از صفات و اخلاقياتى كه مؤلف در این قسمت ذكر مىكند و در مورد آنها جملات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شاهد مىآورد، عبارت است از: يقين، زهد، تواضع، مبادره، وفا، تضحيه (خود را آماده جانبازى كردن)، عطاء، شجاعت، برآوردن نيازهاى مردم، ايثار، حلم، كار با زور بازوى خویش، توازن بين دنيا و آخرت و دعابه (شوخى و مزاح كردن) | ||
مؤلف، در قسمت دوم، پيرامون اخلاقيات معارض سخن مىگوید و در آغاز چنين مىنویسد: | مؤلف، در قسمت دوم، پيرامون اخلاقيات معارض سخن مىگوید و در آغاز چنين مىنویسد: | ||
«گاهى معارضه، با حكم باطلى است كه هيچ حقى با آن نياميخته و گاهى با حقى است كه باطل با آن درآميخته است. اولى، مانند اينكه بيگانه، جايى را اشغال كند و با زور بر مردم حاكم گردد... در | «گاهى معارضه، با حكم باطلى است كه هيچ حقى با آن نياميخته و گاهى با حقى است كه باطل با آن درآميخته است. اولى، مانند اينكه بيگانه، جايى را اشغال كند و با زور بر مردم حاكم گردد... در این صورت مىبايست معارضه، فراگير و بىحد و مرز باشد، مگر حد و مرزهايى كه به ارزشهاى انسانى مربوط مىشود. دومى، مانند اينكه مردم، خود، حكومتى را انتخاب كنند، ولى آن حكومت از ستم عارى نباشد و حق را به شكل كامل اجرا نكند... در این صورت بايد معارضه، محدود به حدود اخلاقى و موازين شرعى ویژه خود باشد». | ||
در ادامه، مؤلف، | در ادامه، مؤلف، این مطلب را با توجه به زندگى اجتماعى و سياسى و فردى اميرالمؤمنين و جايگاه وى، شرح و توضيح مىدهد و در این زمينه، قضاياى مختلفى را كه در زمان آن حضرت رخ داده و نحوه برخورد او را با مشكلات داخلى و خارجى بيان مىكند. | ||
جلد دوم كتاب، مشتمل است بر قسمت سوم؛ يعنى اخلاقيات حاكم كه بخش اصلى و مفصل كتاب است و مؤلف در ابتداى آن مىنویسد: «جامعه بشرى بهطور عام، داراى دو گروه است: حاكمان و محكومان... و ارتباط ممكن بين اينها از سه حال خارج نيست: استبدادى، هرج و مرجى و شورايى...». | جلد دوم كتاب، مشتمل است بر قسمت سوم؛ يعنى اخلاقيات حاكم كه بخش اصلى و مفصل كتاب است و مؤلف در ابتداى آن مىنویسد: «جامعه بشرى بهطور عام، داراى دو گروه است: حاكمان و محكومان... و ارتباط ممكن بين اينها از سه حال خارج نيست: استبدادى، هرج و مرجى و شورايى...». | ||
وى در ادامه، با استناد به آيات و روايات، حكومت شورايى را تنها حكومت حق و غير آن را باطل مىداند و از حقوق متقابلى كه حاكم و محكوم يا امام و امت بر یکديگر دارند، سخن مىگوید و مقولاتى مانند تأمين آزادىهاى گوناگون (همچون آزادى اظهار نظر، آزادى تشكيل اجتماعات و احزاب و آزادى معارضه و مخالفت) حاكميت مردم، قداست قانون، احترام به حقوق انسانى، اعتراف به حق معارضه، التزام به عدالت در ابعاد مختلف، سختگيرى به خود و به خویشان و به مسئولين و... را مورد بررسى قرار داده و در | وى در ادامه، با استناد به آيات و روايات، حكومت شورايى را تنها حكومت حق و غير آن را باطل مىداند و از حقوق متقابلى كه حاكم و محكوم يا امام و امت بر یکديگر دارند، سخن مىگوید و مقولاتى مانند تأمين آزادىهاى گوناگون (همچون آزادى اظهار نظر، آزادى تشكيل اجتماعات و احزاب و آزادى معارضه و مخالفت) حاكميت مردم، قداست قانون، احترام به حقوق انسانى، اعتراف به حق معارضه، التزام به عدالت در ابعاد مختلف، سختگيرى به خود و به خویشان و به مسئولين و... را مورد بررسى قرار داده و در این باره، از كلمات و سيره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] استفاده نموده است. | ||
مؤلف، در جلد سوم، به ذكر كلمات و جملاتى كه درباره [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] گفته شده، پرداخته است و در | مؤلف، در جلد سوم، به ذكر كلمات و جملاتى كه درباره [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] گفته شده، پرداخته است و در این مورد به آيه ولايت، سخنانان پيامبر اسلام(ص)، سخن خود [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، سخنان معاصرين با آن حضرت، سخنان علماء و متفكرين و متأخرين متمسك شده است، سپس نامه امام به مالك اشتر را تحت عنوان «دستور الامام(ع)لحكام العدل»، در صد و ده بند بيان كرده و در ادامه، دعا و مناجات حضرت، وصاياى حضرت رسول(ص) به آن حضرت و آخرين وصيت حضرت را ذكر نموده است. | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== |
ویرایش