۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =نهجالبلاغه موضوعی | | عنوانهای دیگر =نهجالبلاغه موضوعی | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[انصاریان، علی]] ( | [[انصاریان، علی]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 38/07 /الف8 | | کد کنگره =BP 38/07 /الف8 | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
در ابتداى كتاب مقدمه ارزشمندى از [[عمید زنجانی، عباسعلی|استاد عميد زنجانى]] آمده است كه | در ابتداى كتاب مقدمه ارزشمندى از [[عمید زنجانی، عباسعلی|استاد عميد زنجانى]] آمده است كه نویسنده را با كتاب شريف نهجالبلاغه بيشتر آشنا مىكند. جلوه اعجاز در كلام امام(ع)، امتياز به ضبط كلام امام(ع)، نهجالبلاغه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيدرضى]](ره)، مصادر نهجالبلاغه، شروح نهجالبلاغه از جمله عناوين مطالب اين مقدمه است. در بخش پایانى اين مقدمه درباره كتاب حاضر مطالب مفيدى آمده است كه به بخشى از آن اشاره مىشود: | ||
با تمام زحمات ارزنده و تحقيقاتى كه درباره نهجالبلاغه از طرف دانشمندان متفكر شيعه و سنى به عمل آمده، هنوز نهجالبلاغه چون درياى ژرف بىكران ناشناخته و غريب مانده و حقّ آن چنانكه شايسته است، ادا نشده است. | با تمام زحمات ارزنده و تحقيقاتى كه درباره نهجالبلاغه از طرف دانشمندان متفكر شيعه و سنى به عمل آمده، هنوز نهجالبلاغه چون درياى ژرف بىكران ناشناخته و غريب مانده و حقّ آن چنانكه شايسته است، ادا نشده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
تنظيم موضوعى نهجالبلاغه به جز تتبع دقيق و گسترده و طاقتفرسائى كه لازم دارد و اهل فنّ از آن آگاهند، نياز به اطلاع وسيع و احاطه كامل به محتويات يك يك جملات و كلمات دارد كه كار را بر متصدّى آن دشوارتر مىگرداند. با توجه به ضرورى بودن و ناهموار بودن و طاقتفرسا بودن و مشكلات علمى تنظيم موضوعى كتابى همچون نهجالبلاغه، مىتوان به ارزش كارى كه مؤلف فاضل و دانشمند اين كتاب نفيس انجام داده است، پى برد. | تنظيم موضوعى نهجالبلاغه به جز تتبع دقيق و گسترده و طاقتفرسائى كه لازم دارد و اهل فنّ از آن آگاهند، نياز به اطلاع وسيع و احاطه كامل به محتويات يك يك جملات و كلمات دارد كه كار را بر متصدّى آن دشوارتر مىگرداند. با توجه به ضرورى بودن و ناهموار بودن و طاقتفرسا بودن و مشكلات علمى تنظيم موضوعى كتابى همچون نهجالبلاغه، مىتوان به ارزش كارى كه مؤلف فاضل و دانشمند اين كتاب نفيس انجام داده است، پى برد. | ||
نویسنده خود در اينباره مىگويد: «بعد از تفحص جاى نهجالبلاغه موضوعى را در تحقيقات علمى خالى ديديم، لذا دست به تنظيم اين كتاب زده و تكميل آن را از درگاه خداوند متعال مسئلت نموديم». وى اهداف اين كار را اين گونه برمىشمارد: | |||
# شناخت موضوعات مختلف ذكر شده در نهجالبلاغه | # شناخت موضوعات مختلف ذكر شده در نهجالبلاغه | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
او در خصوص روش تنظيم موضوعى نهجالبلاغه مىنويسد: به طرق مختلف مىتوان كتابى را موضوعى نمود، مثلاً از باب ادبى و فصاحت يا از باب فقهى و شرعى يا استخراج آن به طريق فهرست و غيره. | او در خصوص روش تنظيم موضوعى نهجالبلاغه مىنويسد: به طرق مختلف مىتوان كتابى را موضوعى نمود، مثلاً از باب ادبى و فصاحت يا از باب فقهى و شرعى يا استخراج آن به طريق فهرست و غيره. | ||
روش موضوعى كردن علوم يا كتب، تاريخ بسيار قديم و كهنى دارد و روش اغلب دانشمندان بوده است. به اعتقاد | روش موضوعى كردن علوم يا كتب، تاريخ بسيار قديم و كهنى دارد و روش اغلب دانشمندان بوده است. به اعتقاد نویسنده كتاب مستقل حديثى را به دو شيوه مىتوان موضوعبندى نمود: 1- محدود و خام، 2- نامحدود و متنوّع يا اعمال سليقه. | ||
در شيوه اول كه در كتاب حاضر لحاظ شده، استخراج مطالب و موضوعى نمودن به صورت محدود، يعنى تابع لغت، تاريخ، موضوع فقهى، اعتقادات، اخلاق و يا با ذكر افرادى كه در كتاب از آنها به نحوى تعريف يا ذمّ شده است، مىباشد. در اين استخراجها و طبقهبندى موضوعى مطالب، به هيچ سليقه و تفسير و استنباط شخصى مراجعه نشده، بلكه آنچه كه در متن خطبهها يا نامهها يا احاديث مندرج است، جداگانه استخراچ گرديده و در يك موضوع مخصوص گنجانيده شده است؛ مثلاً در مورد تقوى غالباً به لغت تقوى و مشتقات از باب «وقى»؛ مانند متقيّن، تقوى، تقى و غير آن مراجعه شده است. يا در مورد مبحث تاريخى صفّين و جهل نيز هيچ استنباط و سليقهاى اعمال نشده كه علمىتر و قابل استفادهتر باشد. | در شيوه اول كه در كتاب حاضر لحاظ شده، استخراج مطالب و موضوعى نمودن به صورت محدود، يعنى تابع لغت، تاريخ، موضوع فقهى، اعتقادات، اخلاق و يا با ذكر افرادى كه در كتاب از آنها به نحوى تعريف يا ذمّ شده است، مىباشد. در اين استخراجها و طبقهبندى موضوعى مطالب، به هيچ سليقه و تفسير و استنباط شخصى مراجعه نشده، بلكه آنچه كه در متن خطبهها يا نامهها يا احاديث مندرج است، جداگانه استخراچ گرديده و در يك موضوع مخصوص گنجانيده شده است؛ مثلاً در مورد تقوى غالباً به لغت تقوى و مشتقات از باب «وقى»؛ مانند متقيّن، تقوى، تقى و غير آن مراجعه شده است. يا در مورد مبحث تاريخى صفّين و جهل نيز هيچ استنباط و سليقهاى اعمال نشده كه علمىتر و قابل استفادهتر باشد. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
برخى ويژگىهاى لحاظ شده در اين اثر كه بايد مورد توجه قرار گيرد، عبارت است از: | برخى ويژگىهاى لحاظ شده در اين اثر كه بايد مورد توجه قرار گيرد، عبارت است از: | ||
# | # نویسنده تلاش كرده است كه استقراء كاملى در نهجالبلاغه انجام دهد و موضوعات ابواب در جاى خود قرار گيرند؛ اما ممكن است با توجه به دشوارى كار و اينكه اولين كار علمى و فنّى او بوده است، موضوعات و مطالبى از دست رفته باشد. | ||
# چون يك خطبه يا نامه د ر عين موضوع متفاوت يك همبستگى معنوى نيز دارند، تا حد امكان سعى شده كه جملات كامل و مطالب كامل آن جدا شود و اگر احياناً در بعضى موارد مطالب ديگرى در ضمن خود موضوع آمده، از اين قرار خواهد بود. | # چون يك خطبه يا نامه د ر عين موضوع متفاوت يك همبستگى معنوى نيز دارند، تا حد امكان سعى شده كه جملات كامل و مطالب كامل آن جدا شود و اگر احياناً در بعضى موارد مطالب ديگرى در ضمن خود موضوع آمده، از اين قرار خواهد بود. | ||
# در انتخاب هر موضوع سعى شده كه خود مفهوم موضوع و مطالب و عناوين آن را كامل در برداشته باشد و چون موضوعى داراى دو جنبه مثبت و منفى بوده، يعنى حق و باطل، خير و شرّ و غير آن، در اغلب موضوعات، اين مسأله لحاظ شده و منافى با موضوعى كردن دانسته نشده است؛ به عنوان مثال در مفهوم واژه و لغت امام، مفاهيم 1- امامت بر حقّ، 2- امام بر باطل، 3- براى قرآن، 4- شيطان و مفاهيم ديگرى آمده است تا مفهوم واژه امام از نظر لغت و طرز بهكار رفتن آن، امام بر حقّ و امام بر باطل معلوم گردد. | # در انتخاب هر موضوع سعى شده كه خود مفهوم موضوع و مطالب و عناوين آن را كامل در برداشته باشد و چون موضوعى داراى دو جنبه مثبت و منفى بوده، يعنى حق و باطل، خير و شرّ و غير آن، در اغلب موضوعات، اين مسأله لحاظ شده و منافى با موضوعى كردن دانسته نشده است؛ به عنوان مثال در مفهوم واژه و لغت امام، مفاهيم 1- امامت بر حقّ، 2- امام بر باطل، 3- براى قرآن، 4- شيطان و مفاهيم ديگرى آمده است تا مفهوم واژه امام از نظر لغت و طرز بهكار رفتن آن، امام بر حقّ و امام بر باطل معلوم گردد. |
ویرایش