پرش به محتوا

الحديث النبوي في النحو العربي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =دراسه مستفیضه لظاهره الاستشهاد بالحدیث فی النحو العربی و دراسه نحویه للاحادیث الوارده فی اکثر شروح الفیه ابن مالک
| عنوان‌های دیگر =دراسه مستفیضه لظاهره الاستشهاد بالحدیث فی النحو العربی و دراسه نحویه للاحادیث الوارده فی اکثر شروح الفیه ابن مالک
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[فجال، محمود]] (نويسنده)
[[فجال، محمود]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۳۱: خط ۳۱:
محمد عبدالخالق عضيمه در مقدمه‌اى كه بر كتاب نوشته درباره پيشينه اين بحث مى‌نويسد: تنها اثرى كه به لحاظ موضوعى، مشابه اين بحث يافتم، كتاب «موقف النحويين من الاستشهاد بالحديث النبوي» نوشته خديجه الحديثى است.<ref>مقدمه، صفحه د</ref>
محمد عبدالخالق عضيمه در مقدمه‌اى كه بر كتاب نوشته درباره پيشينه اين بحث مى‌نويسد: تنها اثرى كه به لحاظ موضوعى، مشابه اين بحث يافتم، كتاب «موقف النحويين من الاستشهاد بالحديث النبوي» نوشته خديجه الحديثى است.<ref>مقدمه، صفحه د</ref>


نويسنده در مقدمه‌اش بر كتاب، ديدگاه نحويون در احتجاج به احاديث شريف نبوى را سه قسم دانسته است:
نویسنده در مقدمه‌اش بر كتاب، ديدگاه نحويون در احتجاج به احاديث شريف نبوى را سه قسم دانسته است:


#گروهى قائل به صحيح بودن احتجاج به حديث نبوى در نحو عربى هستند، مثل [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] (672ق) و ابن هشام (761ق) (نويسنده نيز قائل به همين ديدگاه است).
#گروهى قائل به صحيح بودن احتجاج به حديث نبوى در نحو عربى هستند، مثل [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] (672ق) و ابن هشام (761ق) (نویسنده نيز قائل به همين ديدگاه است).
#گروهى استشهاد و احتجاج صريح به احاديث را ناصواب مى‌دانند، مثل ابوحيان (745ق)، ابوالحسن بن الضائع (680ق).
#گروهى استشهاد و احتجاج صريح به احاديث را ناصواب مى‌دانند، مثل ابوحيان (745ق)، ابوالحسن بن الضائع (680ق).
#ابواسحاق شاطبى (790ق) نيز منع يا جواز را با توجه به احاديث، متفاوت مى‌داند. او احاديث را به دو بخش تقسيم كرده است: احاديثى كه ناقل آن‌ها به معناى آن‌ها توجه داشته نه به لفظ آن‌ها، كه به اين‌گونه احاديث نمى‌توان استشهاد نمود؛ احاديثى كه ناقل به جهت هدفى خاص به لفظ آن‌ها توجه داشته است، مانند احاديثى كه فصاحتش مورد نظر بوده و يا امثال نبوى، كه اين‌گونه احاديث مى‌تواند مورد استشهاد قرار بگيرد.<ref>مقدمه، ص6 - 9</ref>
#ابواسحاق شاطبى (790ق) نيز منع يا جواز را با توجه به احاديث، متفاوت مى‌داند. او احاديث را به دو بخش تقسيم كرده است: احاديثى كه ناقل آن‌ها به معناى آن‌ها توجه داشته نه به لفظ آن‌ها، كه به اين‌گونه احاديث نمى‌توان استشهاد نمود؛ احاديثى كه ناقل به جهت هدفى خاص به لفظ آن‌ها توجه داشته است، مانند احاديثى كه فصاحتش مورد نظر بوده و يا امثال نبوى، كه اين‌گونه احاديث مى‌تواند مورد استشهاد قرار بگيرد.<ref>مقدمه، ص6 - 9</ref>


نويسنده در ادامه مقدمه به شروحى از الفيه كه احاديث را از آنها انتخاب كرده، اشاره نموده كه عبارت است از:
نویسنده در ادامه مقدمه به شروحى از الفيه كه احاديث را از آنها انتخاب كرده، اشاره نموده كه عبارت است از:


#شرح الفيه [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]]، اثر بدرالدين محمد بن محمد بن مالك؛
#شرح الفيه [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]]، اثر بدرالدين محمد بن محمد بن مالك؛
خط ۴۸: خط ۴۸:
آنچه در دو قسم كتاب آمده به‌اختصار بدين شرح است:
آنچه در دو قسم كتاب آمده به‌اختصار بدين شرح است:


#نويسنده، قسم اول كتاب را با يك مدخل درباره علم نحو عربى آغاز كرده است. در فصول سه‌گانه اين مدخل، ابتدا به اهميت شناخت لغت و اعراب در فهم حديت نبوى، فائده فراگيرى نحو و آراى علماى دين در فراگيرى علم نحو بيان شده است.<ref>متن كتاب، ص25 - 48</ref>
#نویسنده، قسم اول كتاب را با يك مدخل درباره علم نحو عربى آغاز كرده است. در فصول سه‌گانه اين مدخل، ابتدا به اهميت شناخت لغت و اعراب در فهم حديت نبوى، فائده فراگيرى نحو و آراى علماى دين در فراگيرى علم نحو بيان شده است.<ref>متن كتاب، ص25 - 48</ref>
#:در باب دوم كتاب، مدخلى بر علم حديث نبوى گشوده است. در فصل اول، تعريف حديث و تفاوت آن با خبر و اثر بيان شده است. در فصل دوم نيز تدوين حديث نبوى مورد مطالعه قرار گرفته است. علم حديث علمى است كه به‌وسيله آن احوال سند و متن شناخته مى‌شود. درباره حديث و خبر، سخنان متفاوتى نقل شده است. بعضى آن دو را مترادف دانسته‌اند و برخى، حديث را روايت پيامبر(ص) و خبر را روايات غير پيامبر دانسته‌اند. درباره تدوين حديث نيز در ابتدا چنين آمده: «احاديث شريف در عهد رسول(ص) تدوين كاملى نشد». سپس تاريخچه‌ى مختصرى از تدوين حديث ارائه شده است.<ref>همان، ص49 - 62</ref>
#:در باب دوم كتاب، مدخلى بر علم حديث نبوى گشوده است. در فصل اول، تعريف حديث و تفاوت آن با خبر و اثر بيان شده است. در فصل دوم نيز تدوين حديث نبوى مورد مطالعه قرار گرفته است. علم حديث علمى است كه به‌وسيله آن احوال سند و متن شناخته مى‌شود. درباره حديث و خبر، سخنان متفاوتى نقل شده است. بعضى آن دو را مترادف دانسته‌اند و برخى، حديث را روايت پيامبر(ص) و خبر را روايات غير پيامبر دانسته‌اند. درباره تدوين حديث نيز در ابتدا چنين آمده: «احاديث شريف در عهد رسول(ص) تدوين كاملى نشد». سپس تاريخچه‌ى مختصرى از تدوين حديث ارائه شده است.<ref>همان، ص49 - 62</ref>
#:در باب سوم كتاب، آراء سه گروه قائلين به استشهاد به احاديث نبوى با ذكر مثال، شرح و تبيين شده كه به جهت رعايت اختصار در مقاله از ذكر شواهد خوددارى مى‌شود.<ref>همان، ص63 - 135</ref>
#:در باب سوم كتاب، آراء سه گروه قائلين به استشهاد به احاديث نبوى با ذكر مثال، شرح و تبيين شده كه به جهت رعايت اختصار در مقاله از ذكر شواهد خوددارى مى‌شود.<ref>همان، ص63 - 135</ref>
#در قسم دوم كتاب، ابتدا احاديث نبوى كه نويسندگان شروح الفيه كتب خود را با آن آغاز كرده‌اند، مورد بررسى قرار گرفته است. پس از آن در مسئله اول احاديثى درباره «كلمه» ذكر شده كه از آن جمله است: «الكلمة الطيبة صدقة». معرب و مبنى، نكره و معرفه، معرف به ادات تعريف، مبتدا و خبر، كان و اخواتش و افعال مقاربه از جمله عناوين اين قسم از كتاب است كه موضوعات مختلف هر مبحث با عنوان «مسئله» مطرح و احاديث نبوى شاهد آورده مى‌شود. نويسنده، مباحث كتاب را به وقف و ابداء ختم كرده است.<ref>همان، 137 - 310</ref>
#در قسم دوم كتاب، ابتدا احاديث نبوى كه نويسندگان شروح الفيه كتب خود را با آن آغاز كرده‌اند، مورد بررسى قرار گرفته است. پس از آن در مسئله اول احاديثى درباره «كلمه» ذكر شده كه از آن جمله است: «الكلمة الطيبة صدقة». معرب و مبنى، نكره و معرفه، معرف به ادات تعريف، مبتدا و خبر، كان و اخواتش و افعال مقاربه از جمله عناوين اين قسم از كتاب است كه موضوعات مختلف هر مبحث با عنوان «مسئله» مطرح و احاديث نبوى شاهد آورده مى‌شود. نویسنده، مباحث كتاب را به وقف و ابداء ختم كرده است.<ref>همان، 137 - 310</ref>


در خاتمه كتاب، خلاصه‌اى از مباحث كتاب ذكر شده است.
در خاتمه كتاب، خلاصه‌اى از مباحث كتاب ذكر شده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش