۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
برخى از مطالب كتاب حاضر كه روشنگر روش و محتواى آن است، عبارت است از: | برخى از مطالب كتاب حاضر كه روشنگر روش و محتواى آن است، عبارت است از: | ||
1. نويسنده در مقدمهاش كه زمان و مكان نگارشش مشخص نيست، چنين نوشته است: «چندى قبل در بازار نشر، كتابى ظاهر شد به نام «الشيخ الكليني البغدادي و كتابه الكافي» نوشته ثامر هاشم حبيب العميدى. اين اثر را دفتر تبليغات اسلامى منتشر كرده و عبارت از پاياننامه كارشناسى ارشد در گرايش ادبيات در شريعت و علوم اسلامى و بالغ بر پانصد صفحه بود. نويسندهاش آن را زير نظر استاد شيخ احمد كاظم بهادلى در دانشگاه كوفه - دانشكده فقه - آماده كرده و سپس از طرف رئيس شوراى تحصيلات تكميلى دكتر عبدالامير الاعسم براى دفاع مورد تأييد قرار گرفته بود. بعد از آنكه اعضاى اين شورا (تشكيلشده از: دكتر مهدى جواد حبيب، دكتر | 1. نويسنده در مقدمهاش كه زمان و مكان نگارشش مشخص نيست، چنين نوشته است: «چندى قبل در بازار نشر، كتابى ظاهر شد به نام «الشيخ الكليني البغدادي و كتابه الكافي» نوشته ثامر هاشم حبيب العميدى. اين اثر را دفتر تبليغات اسلامى منتشر كرده و عبارت از پاياننامه كارشناسى ارشد در گرايش ادبيات در شريعت و علوم اسلامى و بالغ بر پانصد صفحه بود. نويسندهاش آن را زير نظر استاد شيخ احمد كاظم بهادلى در دانشگاه كوفه - دانشكده فقه - آماده كرده و سپس از طرف رئيس شوراى تحصيلات تكميلى دكتر عبدالامير الاعسم براى دفاع مورد تأييد قرار گرفته بود. بعد از آنكه اعضاى اين شورا (تشكيلشده از: دكتر مهدى جواد حبيب، دكتر حسین على محفوظ، دكتر حسن عيسى على الحكيم و شيخ احمد كاظم بهادلى)، مطالب اين رساله را نقد و بررسى كردند، گواهى دادند كه اين پاياننامه قابل قبول است؛ همانطوركه در مقدمه كتاب آمده است. | ||
هنگامى كه عنوان كتاب را خواندم، سينهام گشاده شد و احساس شادى و غبطه كردم؛ چون از مدتى نهچندان كوتاه، آرزو داشتم وارد اين مباحث شوم و بهصورت مستقلّ پژوهش كنم تا اسرار اين كتابها روشن شود و بر گنجهاى موجود در آن آگاه شويم؛ چون مردى چونان [[شيخ كلينى]] علىرغم جايگاه بلند علمىاش در بين امت اسلامى و برخلاف جايگاه بلند كتابش - كافى - در نزد شيعه كه يكى از كتابهاى چهارگانه شيعه و مدار حديث پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، بلكه اولين و برترين كتاب است، برخلاف همه اينها درباره اين نويسنده و نوشتهاش بحث مفصلى نوشته نشده كه همه جوانب را شامل شود؛ وليكن وقتى شروع به ورق زدن اين كتاب كردم، شاديم دگرگون شد و در اطمينانم ترديد پيدا شد و گرفتار غمى بزرگ شدم؛ بهخاطر افتادگىهايى كه بر آن آگاه شدم كه نشانگر ضعف در بسيارى از جوانب علم حديث است و كمى ممارست در علم رجال و همين از فايده اين تحقيق بهسختى كاست. پس به همين جهت و جهات ديگر به نظرم رسيد كه لازم است افتادگىها و اشتباهات را يادآور شوم و پنداشتهها را مورد اشاره قرار دهم و تناقضات را مرتفع سازم و...».<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-8</ref> | هنگامى كه عنوان كتاب را خواندم، سينهام گشاده شد و احساس شادى و غبطه كردم؛ چون از مدتى نهچندان كوتاه، آرزو داشتم وارد اين مباحث شوم و بهصورت مستقلّ پژوهش كنم تا اسرار اين كتابها روشن شود و بر گنجهاى موجود در آن آگاه شويم؛ چون مردى چونان [[شيخ كلينى]] علىرغم جايگاه بلند علمىاش در بين امت اسلامى و برخلاف جايگاه بلند كتابش - كافى - در نزد شيعه كه يكى از كتابهاى چهارگانه شيعه و مدار حديث پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، بلكه اولين و برترين كتاب است، برخلاف همه اينها درباره اين نويسنده و نوشتهاش بحث مفصلى نوشته نشده كه همه جوانب را شامل شود؛ وليكن وقتى شروع به ورق زدن اين كتاب كردم، شاديم دگرگون شد و در اطمينانم ترديد پيدا شد و گرفتار غمى بزرگ شدم؛ بهخاطر افتادگىهايى كه بر آن آگاه شدم كه نشانگر ضعف در بسيارى از جوانب علم حديث است و كمى ممارست در علم رجال و همين از فايده اين تحقيق بهسختى كاست. پس به همين جهت و جهات ديگر به نظرم رسيد كه لازم است افتادگىها و اشتباهات را يادآور شوم و پنداشتهها را مورد اشاره قرار دهم و تناقضات را مرتفع سازم و...».<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-8</ref> |
ویرایش