پرش به محتوا

الأنساب (عوتبی صحاری): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[عوتبی صحاری، سلمه بن مسلم‏]] (نويسنده)
[[عوتبی صحاری، سلمه بن مسلم‏]] (نویسنده)


[[نص، محمد احسان]] (مصحح)
[[نص، محمد احسان]] (مصحح)
خط ۳۰: خط ۳۰:


==ساختار==
==ساختار==
در ابتداى اثر، مقدمه‌اى به قلم محقق آمده است كه درباره علم نسب‌شناسى و جايگاه آن نزد اعراب سخن رفته است. شرح حال نويسنده به قلم سلطان بن مبارک بن حمد الشيبانى مطلب ديگرى است كه در اين چاپ آمده است. در ادامه، مقدمه‌اى به قلم محقق كتاب، محمد احسان النص ذكر شده كه در آن به شرح مطالب و مصادر و مخطوطات اثر پرداخته است. متن اثر از تبويب و فصل‌بندى برخوردار نبوده و مطالب، همانند بسيارى از كتب انساب به‌صورت سلسله‌وار ذكر شده است.
در ابتداى اثر، مقدمه‌اى به قلم محقق آمده است كه درباره علم نسب‌شناسى و جايگاه آن نزد اعراب سخن رفته است. شرح حال نویسنده به قلم سلطان بن مبارک بن حمد الشيبانى مطلب ديگرى است كه در اين چاپ آمده است. در ادامه، مقدمه‌اى به قلم محقق كتاب، محمد احسان النص ذكر شده كه در آن به شرح مطالب و مصادر و مخطوطات اثر پرداخته است. متن اثر از تبويب و فصل‌بندى برخوردار نبوده و مطالب، همانند بسيارى از كتب انساب به‌صورت سلسله‌وار ذكر شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نَسَب‌شناسى و به اصطلاح شجره‌نگارى يا (التشجير) در ميان اعراب، داراى سابقه‌اى ديرين است و به پيش از اسلام بازمى‌گردد. پيامبر اكرم(ص) و اصحاب نيز به تعليم نسب و شناخت انساب عرب تشويق مى‌كرده‌اند و لذا كتب فراوانى در اين زمينه به رشته تحرير درآمده است.
نَسَب‌شناسى و به اصطلاح شجره‌نگارى يا (التشجير) در ميان اعراب، داراى سابقه‌اى ديرين است و به پيش از اسلام بازمى‌گردد. پيامبر اكرم(ص) و اصحاب نيز به تعليم نسب و شناخت انساب عرب تشويق مى‌كرده‌اند و لذا كتب فراوانى در اين زمينه به رشته تحرير درآمده است.


بناى نويسنده، بر اختصار و ايجاز بوده است و به گفته خودش اگر بناى بر استقصاى انساب داشت، مطالب كتاب طولانى مى‌شد.
بناى نویسنده، بر اختصار و ايجاز بوده است و به گفته خودش اگر بناى بر استقصاى انساب داشت، مطالب كتاب طولانى مى‌شد.


نويسنده، معتقد است كه كتب انساب برای طالبان علم و فقه از ديگر كتاب‌ها مفيدتر است، چرا كه طالبان علم و حديث، اگر به علم نسب‌شناسى آگاه باشند، چنانچه نام شخصى، تصحيف شده شده باشد، به‌راحتى از آن نمى‌گذرند، بلكه در پى رد و انكار برمى‌آيند و صورت درست آن را مى‌آورند.
نویسنده، معتقد است كه كتب انساب برای طالبان علم و فقه از ديگر كتاب‌ها مفيدتر است، چرا كه طالبان علم و حديث، اگر به علم نسب‌شناسى آگاه باشند، چنانچه نام شخصى، تصحيف شده شده باشد، به‌راحتى از آن نمى‌گذرند، بلكه در پى رد و انكار برمى‌آيند و صورت درست آن را مى‌آورند.


متن كتاب، با خلقت باد و آب و مكان كعبه و آسمان‌ها و زمين و ملائكه و اجنه آغاز شده است. ناميدن ملائكه به اين نام و خلقت آنها از نور و قدرت آنها بر ظهور به صور مختلف، از مطالبى خواندنى اين بخش است. درباره ابليس نيز مطالب مفيدى درباره چگونگى آزمايش او و نافرمانى‌اش و تحولش به شيطان و نيز زوجه و ذريه او و مهلت دادن به او تا روز قيامت آمده است.
متن كتاب، با خلقت باد و آب و مكان كعبه و آسمان‌ها و زمين و ملائكه و اجنه آغاز شده است. ناميدن ملائكه به اين نام و خلقت آنها از نور و قدرت آنها بر ظهور به صور مختلف، از مطالبى خواندنى اين بخش است. درباره ابليس نيز مطالب مفيدى درباره چگونگى آزمايش او و نافرمانى‌اش و تحولش به شيطان و نيز زوجه و ذريه او و مهلت دادن به او تا روز قيامت آمده است.


در بخش‌هاى بعدى در رابطه با جن و آدم(ع) نيز عناوين «سبب تسميه»، «چگونگى خلقت»، «آزمايش» و... ديده مى‌شود. ذكر هبوط آدم و حوا، از ديگر مطالبى است كه در اخبار مورد توجه بوده است و نويسنده نيز به بخشى از آنها اشاره كرده است.
در بخش‌هاى بعدى در رابطه با جن و آدم(ع) نيز عناوين «سبب تسميه»، «چگونگى خلقت»، «آزمايش» و... ديده مى‌شود. ذكر هبوط آدم و حوا، از ديگر مطالبى است كه در اخبار مورد توجه بوده است و نویسنده نيز به بخشى از آنها اشاره كرده است.


ذكر اولاد آدم و عدد و اسامى آنها، مطالب بعدى كتاب است. شيث بن آدم كسى است كه پس از پدر، خانه كعبه را تجديد بنا نمود و نسل آدم(ع) نيز از وى ادامه يافت.
ذكر اولاد آدم و عدد و اسامى آنها، مطالب بعدى كتاب است. شيث بن آدم كسى است كه پس از پدر، خانه كعبه را تجديد بنا نمود و نسل آدم(ع) نيز از وى ادامه يافت.


از بخش‌هاى مفصل ديگرى كه نويسنده لازم ديده است كه بيشتر به جزئيات آن بپردازد، داستان نوح و طوفان و كشتى و حيواناتى است كه در آن سوار شده‌اند. بخش‌هاى مرتبط با اين بخش كه در ادامه آمده است، ذكر فرزندان نوح(ع) و اقوامى است كه از نسل آنها به جاى مانده است. در اين بين، اعراب، از نسل سام بن نوح مى‌باشند. ذكر انبياى ديگر، مانند هود و قصه قوم عاد و هلاكت آنها، صالح(ع) و نافرمانى و هلاكت قومش نيز در ادامه آمده است.
از بخش‌هاى مفصل ديگرى كه نویسنده لازم ديده است كه بيشتر به جزئيات آن بپردازد، داستان نوح و طوفان و كشتى و حيواناتى است كه در آن سوار شده‌اند. بخش‌هاى مرتبط با اين بخش كه در ادامه آمده است، ذكر فرزندان نوح(ع) و اقوامى است كه از نسل آنها به جاى مانده است. در اين بين، اعراب، از نسل سام بن نوح مى‌باشند. ذكر انبياى ديگر، مانند هود و قصه قوم عاد و هلاكت آنها، صالح(ع) و نافرمانى و هلاكت قومش نيز در ادامه آمده است.


در صفحه 100 كتاب، نويسنده، خطبه آغاز كتاب را ذكر كرده است و اين، بدين معناست كه مطالب پيشين به منزله مقدمه ورود به بحث مى‌باشد. او، پس از حمد و سپاس خداوند و صلوات بر نبى مكرم اسلام و عترت طاهرينش، مى‌گويد: من، اين كتاب را تنظيم نمودم و در آن، انساب عرب و متشعب شدن قبايل آن و افتراق قبايل معدّ و قحطان را جمع كردم.
در صفحه 100 كتاب، نویسنده، خطبه آغاز كتاب را ذكر كرده است و اين، بدين معناست كه مطالب پيشين به منزله مقدمه ورود به بحث مى‌باشد. او، پس از حمد و سپاس خداوند و صلوات بر نبى مكرم اسلام و عترت طاهرينش، مى‌گويد: من، اين كتاب را تنظيم نمودم و در آن، انساب عرب و متشعب شدن قبايل آن و افتراق قبايل معدّ و قحطان را جمع كردم.


وى، سپس از طبقات انساب عرب كه عبارت است از: شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله ياد مى‌كند و به ذكر نمونه‌هايى از هر كدام، همراه با وجه تسميه هر یک از اصطلاحات مزبور مى‌پردازد؛ مثلاً مضر شعب است و شعب، بدين سبب به اين نام خوانده مى‌شود كه قبايل از آن منشعب مى‌گردد.
وى، سپس از طبقات انساب عرب كه عبارت است از: شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله ياد مى‌كند و به ذكر نمونه‌هايى از هر كدام، همراه با وجه تسميه هر یک از اصطلاحات مزبور مى‌پردازد؛ مثلاً مضر شعب است و شعب، بدين سبب به اين نام خوانده مى‌شود كه قبايل از آن منشعب مى‌گردد.


نويسنده، انساب را با ذكر نسب يعرب بن قحطان آغاز كرده است، چرا كه نبى اكرم(ص) از نسل اوست و وى اولين كسى است كه به عربى تكلم كرده است. پس از آن در شناخت شعوب و قبايل عرب، از منابع مختلف مطالب خوبى ارائه شده است و اولاد نوح و ابراهيم(ع) و تشعب آنها مورد بررسى قرار گرفته است.
نویسنده، انساب را با ذكر نسب يعرب بن قحطان آغاز كرده است، چرا كه نبى اكرم(ص) از نسل اوست و وى اولين كسى است كه به عربى تكلم كرده است. پس از آن در شناخت شعوب و قبايل عرب، از منابع مختلف مطالب خوبى ارائه شده است و اولاد نوح و ابراهيم(ع) و تشعب آنها مورد بررسى قرار گرفته است.


نقل اشعار مناسب با وقايع تاريخى، سنتى رايج در تاريخ‌نگارى مسلمانان بوده است. ابومنذر نيز به پيروى از آن، اهتمام ويژه‌اى به جمع اشعار مناسب با وقايع تاريخى از شعرا و بزرگان عهد، داشته است و بخش عمده‌اى از كتاب را اشعار تشكيل مى‌دهد.
نقل اشعار مناسب با وقايع تاريخى، سنتى رايج در تاريخ‌نگارى مسلمانان بوده است. ابومنذر نيز به پيروى از آن، اهتمام ويژه‌اى به جمع اشعار مناسب با وقايع تاريخى از شعرا و بزرگان عهد، داشته است و بخش عمده‌اى از كتاب را اشعار تشكيل مى‌دهد.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش