۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[فلور، ویلم]] ( | [[فلور، ویلم]] (نویسنده) | ||
[[سری، ابوالقاسم]] (مترجم) | [[سری، ابوالقاسم]] (مترجم) | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
معلوم نيست در شركت روزنامهاى، چند تن به اين كار ارزنده سرگرم بودهاند؛ اما چندين بار | معلوم نيست در شركت روزنامهاى، چند تن به اين كار ارزنده سرگرم بودهاند؛ اما چندين بار نویسنده از خود با عنوان «روزنامهدار» يا «روزنامهچى» ياد مىكند. فزون بر اين نويسندگان، شركت در نهان، خبرچيانى را از اهالى ايران يا از ميان نخبگان، حاكمان و حاكمچگان آنها به انحاى گونهگون در خدمت خود داشته و از آنها خبرهاى دست اولى را به دست مىآورده است، در نتيجه آگاهىهاى بسيارى از اوضاع نكبتبار و اسفانگيز اين دوره تاریک تاريخ ايران در اسناد شركت مزبور در بايگانى واك در هلند باقى مانده است. | ||
آقاى دكتر ويلم فلور نخستين بار به مطالعه و تحقيقى انتقادى در اين اسناد پرداخته و تأليفاتى ارزنده درباره اين دوره عرضه داشتهاند. در کتاب نخستين ديديم كه چگونه در پى صد سالى آسايش و راحتطلبى، دندانها و چنگالهاى شير پير حكومت صفويان را سستى و فتور فرو گرفته، توان تصميمگيرى و برابرى با دشوارىهاى امور مملكتى از هيأت حاكم رخت بربسته بود و آن جماعت ناهماهنگ هر یک سازى جداگانه مىنواخت. راحتطلبى حاكمان و فساد دستگاه به حدى رسيد كه سردمداران خواه ناخواه آماده پذيرش هر خفتى شدند، به نعل و به ميخ زدند با اهمال و امهال فرصتهاى گرانبهاى بسيار را از دست دادند؛ از كسانى كه بر سرير قدرت بودند، هيچ كس مرد ميدان كار يا مرد مرد نبود يا اگر بود مجال كار نيافت. شورشها و اعتراضهاى پى در پى مردم پايتخت و ساير جاىها عليه سهلانگارىها و خلافكارىها و اجحافها به جايى نرسيد. | آقاى دكتر ويلم فلور نخستين بار به مطالعه و تحقيقى انتقادى در اين اسناد پرداخته و تأليفاتى ارزنده درباره اين دوره عرضه داشتهاند. در کتاب نخستين ديديم كه چگونه در پى صد سالى آسايش و راحتطلبى، دندانها و چنگالهاى شير پير حكومت صفويان را سستى و فتور فرو گرفته، توان تصميمگيرى و برابرى با دشوارىهاى امور مملكتى از هيأت حاكم رخت بربسته بود و آن جماعت ناهماهنگ هر یک سازى جداگانه مىنواخت. راحتطلبى حاكمان و فساد دستگاه به حدى رسيد كه سردمداران خواه ناخواه آماده پذيرش هر خفتى شدند، به نعل و به ميخ زدند با اهمال و امهال فرصتهاى گرانبهاى بسيار را از دست دادند؛ از كسانى كه بر سرير قدرت بودند، هيچ كس مرد ميدان كار يا مرد مرد نبود يا اگر بود مجال كار نيافت. شورشها و اعتراضهاى پى در پى مردم پايتخت و ساير جاىها عليه سهلانگارىها و خلافكارىها و اجحافها به جايى نرسيد. |
ویرایش