۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
نويسنده به مذهب اهل سنّت اعتقاد داشته و از ميان ائمه چهارگانه اهل سنّت، بيشتر به شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] گرايش دارد. وى در لابهلاى نوشتههاى خود، گاه به گاه عقايد خود را آشكار كرده و بر مبناى آنها درباره محدثان و راويان شيعه اظهار نظر كرده است؛ مثلاًدر جايى، همعقيده با ابوحاتم بن حبان بستى، مؤلف «الثقات» گفته است: «جعفر بن سليمان ضبعى یکى از ثقات و راويان معتبر است؛ تنها عيب او ميل و ارادتش به اهلبيت(ع) است». وى در ادامه افزوده است: «ائمه حديث ما اجماع دارند اگر راوى صادق و متقنى، اهل بدعت بود، لكن عقايد خود را تبليغ و اظهار نمىكرد، شنيدن و حجّت گرفتن اخبار او جايز است؛ در غير اين صورت و حتى در صورت ثقه بودن، احتجاج به اخبار و احاديثى كه نقل كرده، پايهاى ندارد و درست نيست؛ به همين خاطر ما حديث اهل بدعت را یکسره طرد مىكنيم».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12736/2/378 ج8، ص378]</ref>در جايى ديگر ضمن ذكر ابوعبدالرحمن محمّد بن فضيل بن غزوان بن جرير ضبّى كوفى (متوفى 195ق) با اينكه نوشته [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] از او حديث و روايت نقل كرده است، امّا با كنايه افزوده: «كان يغلو في التّشيّع».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12736/2/382 همان، ص382]</ref>؛ يعنى در تشيع غلوّ مىكرد. | نويسنده به مذهب اهل سنّت اعتقاد داشته و از ميان ائمه چهارگانه اهل سنّت، بيشتر به شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] گرايش دارد. وى در لابهلاى نوشتههاى خود، گاه به گاه عقايد خود را آشكار كرده و بر مبناى آنها درباره محدثان و راويان شيعه اظهار نظر كرده است؛ مثلاًدر جايى، همعقيده با ابوحاتم بن حبان بستى، مؤلف «الثقات» گفته است: «جعفر بن سليمان ضبعى یکى از ثقات و راويان معتبر است؛ تنها عيب او ميل و ارادتش به اهلبيت(ع) است». وى در ادامه افزوده است: «ائمه حديث ما اجماع دارند اگر راوى صادق و متقنى، اهل بدعت بود، لكن عقايد خود را تبليغ و اظهار نمىكرد، شنيدن و حجّت گرفتن اخبار او جايز است؛ در غير اين صورت و حتى در صورت ثقه بودن، احتجاج به اخبار و احاديثى كه نقل كرده، پايهاى ندارد و درست نيست؛ به همين خاطر ما حديث اهل بدعت را یکسره طرد مىكنيم».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12736/2/378 ج8، ص378]</ref>در جايى ديگر ضمن ذكر ابوعبدالرحمن محمّد بن فضيل بن غزوان بن جرير ضبّى كوفى (متوفى 195ق) با اينكه نوشته [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] از او حديث و روايت نقل كرده است، امّا با كنايه افزوده: «كان يغلو في التّشيّع».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12736/2/382 همان، ص382]</ref>؛ يعنى در تشيع غلوّ مىكرد. | ||
نويسنده گاهى به جاى نقد علمى انديشههاى اهل تشيع، یکسره آنها را تكفير كرده و اين روش از هركه باشد - خواه شيعه خواه سنّى - ناپسند و غير علمى است. درباره جاروديه نوشته است: «جاروديه فرقهاى از زيديه (شعبهاى از تشيّع) و منسوب به ابىالجارود هستند. آنها معتقدند پيامبر(ص) از راه توصيف، به امامت على [ع] تصريح كرده؛ با اينكه نام او را نبرده است و مردمى كه پس از پيامبر(ص) اقتدا به على [ع] را ترك گفتند، كافر شدند و معتقدند پس از على [ع] حسن [ع] و | نويسنده گاهى به جاى نقد علمى انديشههاى اهل تشيع، یکسره آنها را تكفير كرده و اين روش از هركه باشد - خواه شيعه خواه سنّى - ناپسند و غير علمى است. درباره جاروديه نوشته است: «جاروديه فرقهاى از زيديه (شعبهاى از تشيّع) و منسوب به ابىالجارود هستند. آنها معتقدند پيامبر(ص) از راه توصيف، به امامت على [ع] تصريح كرده؛ با اينكه نام او را نبرده است و مردمى كه پس از پيامبر(ص) اقتدا به على [ع] را ترك گفتند، كافر شدند و معتقدند پس از على [ع] حسن [ع] و حسین [ع] امام هستند و امامت پس از آنها، در ميان فرزندان آنها شورايى است و بعد از آنها، از ميان مردم كسى كه مردم را به خدا بخواند و عالم فاضل باشد مىتواند امام باشد. امّا ما آنها را تكفير مىكنيم بهخاطر اينكه صحابه را تكفير كردند». | ||
در جاى ديگر نوشته است: «ابوزكريا يحيى بن ابىعمر بن منده در تاريخ اصفهان از عبدالرحمن بن عبدالله بن منده نقل كرده كه داشتم از عبدالله بن محمّد بن عقيل باوردى دو جزء از حديثى را از احمد بن سلمان مىنوشتم كه به من گفت: من لم یکن على مذهب الاعتزال فليس بمسلم». وقتى اين سخن را از او شنيدم، نوشتن جزء دوم حديث را ترك كردم». | در جاى ديگر نوشته است: «ابوزكريا يحيى بن ابىعمر بن منده در تاريخ اصفهان از عبدالرحمن بن عبدالله بن منده نقل كرده كه داشتم از عبدالله بن محمّد بن عقيل باوردى دو جزء از حديثى را از احمد بن سلمان مىنوشتم كه به من گفت: من لم یکن على مذهب الاعتزال فليس بمسلم». وقتى اين سخن را از او شنيدم، نوشتن جزء دوم حديث را ترك كردم». |
ویرایش