۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' حسيني' به ' حسینی') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
#نويسنده در مقدمه چنين آورده است: موضوع خلافت، اولين مشكلى است كه مشكلات ديگر بعد از رحلت رسول اكرم(ص) از آن سرچشمه گرفته و باعث شده كه مردم به دو گروه تقسيم شوند: گروهى قائل به نصّ و تعيين الهى و گروهى قائل به شورا و اينكه پيامبر(ص) كسى را براى خلافت تعيين نكرده است.<ref>مقدمه، ص7-13</ref> | #نويسنده در مقدمه چنين آورده است: موضوع خلافت، اولين مشكلى است كه مشكلات ديگر بعد از رحلت رسول اكرم(ص) از آن سرچشمه گرفته و باعث شده كه مردم به دو گروه تقسيم شوند: گروهى قائل به نصّ و تعيين الهى و گروهى قائل به شورا و اينكه پيامبر(ص) كسى را براى خلافت تعيين نكرده است.<ref>مقدمه، ص7-13</ref> | ||
#نويسنده معتقد است كه عراق در گذشته و حال تمدنى بزرگ بوده و كسانى كه تلاش مىكنند با انفجار | #نويسنده معتقد است كه عراق در گذشته و حال تمدنى بزرگ بوده و كسانى كه تلاش مىكنند با انفجار حسینیه شیعیان و يا منفجر كردن مسجدى كه اهل سنت در آن نماز مىخوانند زندگى بىگناهان را از بين ببرند، گرفتار انحطاط فكرى و اعتقادى شدهاند.<ref>همان، ص12</ref> | ||
#نويسنده در آغاز مباحث به تعريف لغوى و اصطلاحى فتنه در قرآن و حديث پرداخته و متذكر شده است كه فتنه در لغت به معناى آزمايش است. همچنانكه مال، اولاد، اختلاف مردم، هرج و مرج، ثروت، و قيام بر ضدّ حاكم نيز فتنه شمرده مىشود. فتنه در قرآن نيز به چند صورت آمده است: به معناى كفر، امتحان و ابتلاء و سوزاندن با آتش. در حديث شريف نبوى(ص) نيز، فتنه به معناى قتل و جنگ ذكر شده است. از زمانى كه اختلافات بين مسلمين صدر اسلام رواج يافت، اصطلاحى كه رايج شد و به تدريج در دوره اموى صدرنشين اصطلاحات گرديد و در دوران عباسى بيشتر استعمال شد، عبارت از اصطلاح «فتنه» بود. پس در اين دورانها قدرت خلافت كوشيد هر حركت مخالف و نيروى معارض را با اتهام فتنه از ميان بردارد و عموم مسلمانان را همراه خلافت قرار دهد؛ همانطور كه به عنوان مثال قيام يزيد بن مهلب بن ابى صفرة والى خراسان در سال 83ق بعد از وفات پدرش بر ضدّ امويان فتنه ناميده شد. نويسنده معتقد است كه در طول تاريخ اسلام موارد متعددى مانند واقعه اجبار كردن مردم به اعتقاد به مخلوق بودن قرآن فتنه ناميده شده است.<ref>متن كتاب، ص15-18</ref>؛ البتة واقعه غمانگيز اختلاف شديد درباره خلق قرآن كه در سال 218ق در اواخر عصر مأمون روى داد، در كتب تاريخى بيشتر به عنوان «أيام المحنة» و «محنة خلق القرآن» شناخته مىشود، نه فتنه خلق قرآن؛ هر چند فتنه بودن اين واقعه چه از نظر لغت و چه از نظر اصطلاح قرآنى و روايى صحيح است و جاى ترديد ندارد. | #نويسنده در آغاز مباحث به تعريف لغوى و اصطلاحى فتنه در قرآن و حديث پرداخته و متذكر شده است كه فتنه در لغت به معناى آزمايش است. همچنانكه مال، اولاد، اختلاف مردم، هرج و مرج، ثروت، و قيام بر ضدّ حاكم نيز فتنه شمرده مىشود. فتنه در قرآن نيز به چند صورت آمده است: به معناى كفر، امتحان و ابتلاء و سوزاندن با آتش. در حديث شريف نبوى(ص) نيز، فتنه به معناى قتل و جنگ ذكر شده است. از زمانى كه اختلافات بين مسلمين صدر اسلام رواج يافت، اصطلاحى كه رايج شد و به تدريج در دوره اموى صدرنشين اصطلاحات گرديد و در دوران عباسى بيشتر استعمال شد، عبارت از اصطلاح «فتنه» بود. پس در اين دورانها قدرت خلافت كوشيد هر حركت مخالف و نيروى معارض را با اتهام فتنه از ميان بردارد و عموم مسلمانان را همراه خلافت قرار دهد؛ همانطور كه به عنوان مثال قيام يزيد بن مهلب بن ابى صفرة والى خراسان در سال 83ق بعد از وفات پدرش بر ضدّ امويان فتنه ناميده شد. نويسنده معتقد است كه در طول تاريخ اسلام موارد متعددى مانند واقعه اجبار كردن مردم به اعتقاد به مخلوق بودن قرآن فتنه ناميده شده است.<ref>متن كتاب، ص15-18</ref>؛ البتة واقعه غمانگيز اختلاف شديد درباره خلق قرآن كه در سال 218ق در اواخر عصر مأمون روى داد، در كتب تاريخى بيشتر به عنوان «أيام المحنة» و «محنة خلق القرآن» شناخته مىشود، نه فتنه خلق قرآن؛ هر چند فتنه بودن اين واقعه چه از نظر لغت و چه از نظر اصطلاح قرآنى و روايى صحيح است و جاى ترديد ندارد. | ||
#نويسنده در بحثى جالب بين «فتنه» و «نكبت» مقايسه كرده و در بيان تفاوت اين دو يادآور شده است كه نكبت به مصيبتهاى فردى و اجتماعى گفته مىشود كه بر مظاهر فرهنگ و تمدن و آبادانى وارد مىشود و به عنوان مثال «نكبت برمكيان» عبارت است از مصيبتى كه در سال 178ق از سوى خليفه عباسى هارون الرشيد بر خاندان برامكه وارد شد و البته معلوم است كه اين نكبت بر برخى از برمكيان نازل گرديد. ولى فتنه ضرورتاً و هميشه و در همهجا، بار منفى و تخريبى ندارد و همراه با خونريزى نيست. منظور از فتنه در كتاب حاضر عبارت از حوادثى است كه بعد از رحلت پيامبر(ص) با اجتماع بزرگانى از صحابه در سقيفه و اينكه هر كسى مىخواست خلافت براى خودش پديد آمد. مىتوان گفت كه آن واقعه (فتنه سقيفه)، اولين فتنه بود و از آن به بعد فتنههاى بسيارى به آن ملحق شده است. و در زمان ما تكفيرىهاى تروريست درصدد آن هستند كه آتش فتنههاى گذشته را با منفجر كردن مرقد امامين عسكريين(ع) بار ديگر برافروزند.<ref>همان، ص18-19</ref> | #نويسنده در بحثى جالب بين «فتنه» و «نكبت» مقايسه كرده و در بيان تفاوت اين دو يادآور شده است كه نكبت به مصيبتهاى فردى و اجتماعى گفته مىشود كه بر مظاهر فرهنگ و تمدن و آبادانى وارد مىشود و به عنوان مثال «نكبت برمكيان» عبارت است از مصيبتى كه در سال 178ق از سوى خليفه عباسى هارون الرشيد بر خاندان برامكه وارد شد و البته معلوم است كه اين نكبت بر برخى از برمكيان نازل گرديد. ولى فتنه ضرورتاً و هميشه و در همهجا، بار منفى و تخريبى ندارد و همراه با خونريزى نيست. منظور از فتنه در كتاب حاضر عبارت از حوادثى است كه بعد از رحلت پيامبر(ص) با اجتماع بزرگانى از صحابه در سقيفه و اينكه هر كسى مىخواست خلافت براى خودش پديد آمد. مىتوان گفت كه آن واقعه (فتنه سقيفه)، اولين فتنه بود و از آن به بعد فتنههاى بسيارى به آن ملحق شده است. و در زمان ما تكفيرىهاى تروريست درصدد آن هستند كه آتش فتنههاى گذشته را با منفجر كردن مرقد امامين عسكريين(ع) بار ديگر برافروزند.<ref>همان، ص18-19</ref> |
ویرایش