۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هندي' به 'هندی') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[دوبد، کلمنت اوگاستس|بارون دوبد]] در سفر خود از خوزستان نيز ديدن كرده است. در كتاب ترجمه شدهاش، با عنوانِِ "سفرنامه خوزستان و لرستان"، مسير حركت او با نقشهاى نشان داده شده است. بهبهان يكى از مقاصدى بود كه او در سفرش از آن جا ديدار كرد. در فصل هشتم كتاب، آمده است: | [[دوبد، کلمنت اوگاستس|بارون دوبد]] در سفر خود از خوزستان نيز ديدن كرده است. در كتاب ترجمه شدهاش، با عنوانِِ "سفرنامه خوزستان و لرستان"، مسير حركت او با نقشهاى نشان داده شده است. بهبهان يكى از مقاصدى بود كه او در سفرش از آن جا ديدار كرد. در فصل هشتم كتاب، آمده است: | ||
"با ورود به شيراز در صدد بر آمدم تا مسيرهاى منتهى به بهبهان را بشناسم... دريافتم سه جاده مختلف به بهبهان مىرود. نخستين جاده از دره خلار با تاكستانهاى معروفش مىگذشت كه بهترين نوع شراب شيراز را از آنجا مىگيرند. مسافت شيراز تا بهبهان از طريق اين راه بيشتر از پنجاه فرسنگ نيست... جاده دوم با عبور از كازرون به ابوشهر(بوشهر) مىرسد كه از آن جا از طريق دريا به | "با ورود به شيراز در صدد بر آمدم تا مسيرهاى منتهى به بهبهان را بشناسم... دريافتم سه جاده مختلف به بهبهان مىرود. نخستين جاده از دره خلار با تاكستانهاى معروفش مىگذشت كه بهترين نوع شراب شيراز را از آنجا مىگيرند. مسافت شيراز تا بهبهان از طريق اين راه بيشتر از پنجاه فرسنگ نيست... جاده دوم با عبور از كازرون به ابوشهر(بوشهر) مىرسد كه از آن جا از طريق دريا به هندیان و از طريق خشكى به بهبهان سفر مىكنند. | ||
در فصل 12 نيز ادامه مىدهد: | در فصل 12 نيز ادامه مىدهد: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
كشاورزان در دشت وسيع اطراف شهر بهبهان غله كشت مىكنند كه بيست و پنج برابر محصول مىدهد؛ اما حاصل عمده اراضى نزدیک به خليج فارس پنبه و برنج است. در ميان درختان ميوه از همه بيشتر خرما ديده مىشود، ليكن ليمو، پرتقال و انار هم به خوبى ثمر مىدهد. براى نشان دادن ملايمت هوا همين بس كه بگويم در ماه ژانويه/ بهمن ماه مرغزارهاى حومه شهر اين جا و آن جا آراسته با نرگس، از دور همچون شمد سپيدى به محيط چند ميل، هوا را از عطر دلاويز خود آكنده ساخته بود. مادران با كودكان در بغل و سبدهاى پر از سور و سات در دست، تمام روز را در مرغزارها، آن جا كه نرگس مىرويد، سپرى مىكنند و تنها با نزدیک شدن غروب با دستههاى بزرگ گل به خانه باز مىگردند. | كشاورزان در دشت وسيع اطراف شهر بهبهان غله كشت مىكنند كه بيست و پنج برابر محصول مىدهد؛ اما حاصل عمده اراضى نزدیک به خليج فارس پنبه و برنج است. در ميان درختان ميوه از همه بيشتر خرما ديده مىشود، ليكن ليمو، پرتقال و انار هم به خوبى ثمر مىدهد. براى نشان دادن ملايمت هوا همين بس كه بگويم در ماه ژانويه/ بهمن ماه مرغزارهاى حومه شهر اين جا و آن جا آراسته با نرگس، از دور همچون شمد سپيدى به محيط چند ميل، هوا را از عطر دلاويز خود آكنده ساخته بود. مادران با كودكان در بغل و سبدهاى پر از سور و سات در دست، تمام روز را در مرغزارها، آن جا كه نرگس مىرويد، سپرى مىكنند و تنها با نزدیک شدن غروب با دستههاى بزرگ گل به خانه باز مىگردند. | ||
اگر به من درست گفته باشند، در سواحل رودخانه | اگر به من درست گفته باشند، در سواحل رودخانه هندیان درخت زيتون مىرويد و شهر زيتون زيدون فعلى نام خود را از آن مىگيرد؛ اما [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن بطوطه]]، سياح سده چهاردهم عرب، آن را مشتق الزيدان به معناى شهر دو سيد؛ يعنى زيد بن ثابت و زيد بن ارقم، از صحابه پيامبر اكرم مىداند. | ||
نتوانستم يقين حاصل كنم چه كسى بناى بهبهان را گذاشته است. شايد منشا آن به ساسانيان باز مىگردد؛ اما بر حسب ظاهر فقط پس از ويرانى ارجان و قباد است كه نامى از آن به ميان آمده است... در دشت بهبهان و نيز درههاى كوهستانى آن آثار شهرهاى فراوانى ديده مىشود كه گوياى آن است كه اين قسمت از ايران در ازمنه پيشين بسيار شكوفاتر از وضع كنونيش بوده است. | نتوانستم يقين حاصل كنم چه كسى بناى بهبهان را گذاشته است. شايد منشا آن به ساسانيان باز مىگردد؛ اما بر حسب ظاهر فقط پس از ويرانى ارجان و قباد است كه نامى از آن به ميان آمده است... در دشت بهبهان و نيز درههاى كوهستانى آن آثار شهرهاى فراوانى ديده مىشود كه گوياى آن است كه اين قسمت از ايران در ازمنه پيشين بسيار شكوفاتر از وضع كنونيش بوده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
از تفصيل چندين سفرنامه كه نويسندگان عرب در باب جنوب باخترى ايران نوشتهاند و به شهر ارجان رفته يا از آنجا عزيمت كردهاند، چنين بر مىآيد كه ارجان شهر با اهميتى بوده است؛ موقعيت جغرافيايى آن نيز ما را به همين نتيجه مىرساند. چون ميان بهبهان و اصفهان جادهاى هست كه هر چند صعبالعبور و كوهستانى است، مىتواند نمودار آن باشد كه ارجان سوداگر خانهاى ميان خليج فارس و بخشهاى داخلى ايران به شمار مىرفته است. بر اساس گفته جغرافيدان عرب [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] كه سر اوزلى ما را با آن آشنا ساخته است؛ مهروبان بندر ارجان در دهانه تاب واقع بوده و خود اين رودخانه شريان بازرگانى محسوب مىشده است. | از تفصيل چندين سفرنامه كه نويسندگان عرب در باب جنوب باخترى ايران نوشتهاند و به شهر ارجان رفته يا از آنجا عزيمت كردهاند، چنين بر مىآيد كه ارجان شهر با اهميتى بوده است؛ موقعيت جغرافيايى آن نيز ما را به همين نتيجه مىرساند. چون ميان بهبهان و اصفهان جادهاى هست كه هر چند صعبالعبور و كوهستانى است، مىتواند نمودار آن باشد كه ارجان سوداگر خانهاى ميان خليج فارس و بخشهاى داخلى ايران به شمار مىرفته است. بر اساس گفته جغرافيدان عرب [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] كه سر اوزلى ما را با آن آشنا ساخته است؛ مهروبان بندر ارجان در دهانه تاب واقع بوده و خود اين رودخانه شريان بازرگانى محسوب مىشده است. | ||
رود | رود هندیان از دريا تا شهر زيتون قابل كشتيرانى است؛ فاصله اين شهر تا بهبهان يك روزه (يا پنج فرسنگ) راه است. از اين دو مسير تجارتى ممكن است، همزمان استفاده شده باشد، هم چنانكه امروز هم اين وضع ادامه دارد؛ مسير اول به ويژه براى ارتباط با عربستان و راه دوم براى دستيابى به هند مفيد بوده است. به علاوه مىتوان گفت، حمل امتعه ايران از طريق رود تاب به مهروبان و از آنجا به خليج فارس آسان بوده است و در عين حال محصولات هند از راه هندیان و زيتون به داخله ايران مىرسيده و بدين ترتيب هم مسير كوتاهترى در خليج فارس طى مىشده و هم كشتىها بر خلاف جهت جريان پر سرعت و مشكل تاب سير نمىكردهاند. | ||
در شش ميلى بهبهان به سمت خاور و متمايل به شمال، روستایى به نام منصوريه قرار دارد كه به من گفته شد، در موضع خرابههاى شهر كهن قباد و با استفاده از مصالح به جا مانده از آن، بنا شده؛ پيش از اين تمام منطقه را قباد مىگفتهاند كه يكى از كورههاى پنجگانه فارس بوده است. | در شش ميلى بهبهان به سمت خاور و متمايل به شمال، روستایى به نام منصوريه قرار دارد كه به من گفته شد، در موضع خرابههاى شهر كهن قباد و با استفاده از مصالح به جا مانده از آن، بنا شده؛ پيش از اين تمام منطقه را قباد مىگفتهاند كه يكى از كورههاى پنجگانه فارس بوده است. |
ویرایش