پرش به محتوا

القضاء و القدر و إشکالية تعطيل الفعل الإنساني: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۱: خط ۳۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه، به معنای قضا و قدر و اهمیت پرداختن به آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7-‎12</ref>.
در مقدمه، به معنای قضا و قدر و اهمیت پرداختن به آن، اشاره شده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص7-‎12</ref>.


در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره شد‎ است که قضا و قدر، دارای دو وجه علمی (در دامنه مباحث کلامی و فلسفی) و عملی (در محدوده جامعه، تاریخ، سیاست و...) بوده و وجه علمی، مقدم بوده و به همین دلیل، ابتدا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>.
در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره شد‎ است که قضا و قدر، دارای دو وجه علمی (در دامنه مباحث کلامی و فلسفی) و عملی (در محدوده جامعه، تاریخ، سیاست و...) بوده و وجه علمی، مقدم بوده و به همین دلیل، ابتدا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>.


نویسنده در عنوان نخست، به تببین محل نزاع و تشریح موضوع مورد بحث، پرداخته است. وی بر این باور است که اکثر و بلکه تمامی کسانی که به بحث پیرامون موضوع قضا و قدر پرداخته‎اند، به غموض، پیچیدگی، عمق و درعین‎حال، اهمیت آن و نیاز به دقت و توجه به همه مسائل و جوانب آن، اعتراف داشته‎اند؛ به‎گونه‎ای که برخی، مسئله قضا و قدر را چنین توصیف کرده‎اند: «قضا و قدر، با توجه به آثار موجود، از جمله مسائلی است که مسلمانان صدر اسلام، به آن توجه نموده و سپس مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به‎واسطه گستردگی دیدگاه‎ها و نظریه‎ها، دایره آن بسیار وسیع گردیده است؛ به‎گونه‎ای که امروزه جزو معضلات لاینحل به حساب می‎آید». برخی نیز بر این باورند که تفکر اسلامی، در خلال چهارده قرن، در تعامل با موضوع قضا و قدر، به نتیجه‎ای جز وجود اشکال در یافتن جایگاه حریت و آزادی انسان در این موضوع، دست نیافته است<ref>ر.ک: همان، ص14-‎15</ref>.
نویسنده در عنوان نخست، به تببین محل نزاع و تشریح موضوع مورد بحث، پرداخته است. وی بر این باور است که اکثر و بلکه تمامی کسانی که به بحث پیرامون موضوع قضا و قدر پرداخته‎اند، به غموض، پیچیدگی، عمق و درعین‎حال، اهمیت آن و نیاز به دقت و توجه به همه مسائل و جوانب آن، اعتراف داشته‎اند؛ به‎گونه‎ای که برخی، مسئله قضا و قدر را چنین توصیف کرده‎اند: «قضا و قدر، با توجه به آثار موجود، از جمله مسائلی است که مسلمانان صدر اسلام، به آن توجه نموده و سپس مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به‎واسطه گستردگی دیدگاه‎ها و نظریه‎ها، دایره آن بسیار وسیع گردیده است؛ به‎گونه‎ای که امروزه جزو معضلات لاینحل به حساب می‎آید». برخی نیز بر این باورند که تفکر اسلامی، در خلال چهارده قرن، در تعامل با موضوع قضا و قدر، به نتیجه‎ای جز وجود اشکال در یافتن جایگاه حریت و آزادی انسان در این موضوع، دست نیافته است.<ref>ر.ک: همان، ص14-‎15</ref>.


به اعتقاد نویسنده، اشکال اصلی موجود در این مسئله، مربوط به تصور تعارض بین حریت و آزادی انسان و ایمان به قضا و قدر بوده و متفکران اسلامی، در پی اصلاح این تصور، برآمده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>.
به اعتقاد نویسنده، اشکال اصلی موجود در این مسئله، مربوط به تصور تعارض بین حریت و آزادی انسان و ایمان به قضا و قدر بوده و متفکران اسلامی، در پی اصلاح این تصور، برآمده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۴:
برای استعمالات مذکور، به آیات دیگری نیز به‎عنوان شاهد مثال، استشهاد شده است، از جمله آیه 23 سوره اسراء: '''وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِياهُ وَ بِالْوَالِدَينِ إِحْسَاناً''' (و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید) به معنای امر؛ '''فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ''' (پس هر حکمى می‌خواهى بکن که تنها در این زندگى دنیاست که [ تو] حکم مى‏رانى) به معنای حکم و فیصله دادن؛ آیه 47 سوره آل عمران: '''إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ''' (چون به کارى فرمان دهد، فقط به آن مى‎گوید: باش؛ پس می‌باشد) به معنای اراده تکوینی؛ آیه 44 سوره قصص: '''وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِي إِذْ قَضَينَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَ مَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ''' (و چون امرِ [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم، تو در جانب غربىِ [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى) به معنای عهد؛ آیه 15 سوره قصص: '''فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيهِ''' (پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت) به معنای مرگ و قتل و آیه 12 سوره فصلت: '''فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ''' (پس آنها را [به‎صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت) به معنای خلق<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.
برای استعمالات مذکور، به آیات دیگری نیز به‎عنوان شاهد مثال، استشهاد شده است، از جمله آیه 23 سوره اسراء: '''وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِياهُ وَ بِالْوَالِدَينِ إِحْسَاناً''' (و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید) به معنای امر؛ '''فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ''' (پس هر حکمى می‌خواهى بکن که تنها در این زندگى دنیاست که [ تو] حکم مى‏رانى) به معنای حکم و فیصله دادن؛ آیه 47 سوره آل عمران: '''إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ''' (چون به کارى فرمان دهد، فقط به آن مى‎گوید: باش؛ پس می‌باشد) به معنای اراده تکوینی؛ آیه 44 سوره قصص: '''وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِي إِذْ قَضَينَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَ مَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ''' (و چون امرِ [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم، تو در جانب غربىِ [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى) به معنای عهد؛ آیه 15 سوره قصص: '''فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيهِ''' (پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت) به معنای مرگ و قتل و آیه 12 سوره فصلت: '''فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ''' (پس آنها را [به‎صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت) به معنای خلق<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.


ب)- احادیث: در این بخش، به روایات متعددی که در موضوع قضا و قدر می‎باشد، اشاره شده است، از جمله روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر(ص) که می‎فرمایند: «لا يؤمن عبد حتی يؤمن بأربعة: حتی يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أني رسول الله، بعثني بالحق و حتی يؤمن بالبعث بعد الموث و حتی يؤمن بالقدر» (بنده مؤمن نیست، مگر آنکه به چهار چیز ایمان داشته باشد: شهادت به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و من پیامبر خدا بوده و به‎حق مبعوث شده‎ام و ایمان برانگیختن مردگان و ایمان به قدر). در این روایت، پیامبر(ص) ایمان به قدر را همانند ایمان به اصول سه‎گانه توحید و معاد و نبوت دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.
ب)- احادیث: در این بخش، به روایات متعددی که در موضوع قضا و قدر می‎باشد، اشاره شده است، از جمله روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر(ص) که می‎فرمایند: «لا يؤمن عبد حتی يؤمن بأربعة: حتی يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أني رسول الله، بعثني بالحق و حتی يؤمن بالبعث بعد الموث و حتی يؤمن بالقدر» (بنده مؤمن نیست، مگر آنکه به چهار چیز ایمان داشته باشد: شهادت به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و من پیامبر خدا بوده و به‎حق مبعوث شده‎ام و ایمان برانگیختن مردگان و ایمان به قدر). در این روایت، پیامبر(ص) ایمان به قدر را همانند ایمان به اصول سه‎گانه توحید و معاد و نبوت دانسته است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.


در سومین عنوان، با استفاده از کلام بزرگانی همچون راغب اصفهانی (متوفی 502ق)، ابن منظور (متوفی 711ق)، ابن فارس و با استفاده از آیات و روایات، به بررسی معنای قضا و قدر، در لغت و اصطلاح، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص26-‎43</ref>.
در سومین عنوان، با استفاده از کلام بزرگانی همچون راغب اصفهانی (متوفی 502ق)، ابن منظور (متوفی 711ق)، ابن فارس و با استفاده از آیات و روایات، به بررسی معنای قضا و قدر، در لغت و اصطلاح، پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص26-‎43</ref>.


پس از طرح مباحث گذشته، در عنوان چهارم، به بحث اصلی کتاب و حل مسئله مطرح‎شده پیرامون اشکال ناسازگاری حریت انسان با ایمان به قضا و قدر، پرداخته شده و چنین نتیجه‎گیری شده است که قضا و قدر، چیزی بیش از اینکه جزئی از قانون سببیت است، نمی‎باشد و چیزی ورای سنن الهی جاری در جهان هستی نیست <ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
پس از طرح مباحث گذشته، در عنوان چهارم، به بحث اصلی کتاب و حل مسئله مطرح‎شده پیرامون اشکال ناسازگاری حریت انسان با ایمان به قضا و قدر، پرداخته شده و چنین نتیجه‎گیری شده است که قضا و قدر، چیزی بیش از اینکه جزئی از قانون سببیت است، نمی‎باشد و چیزی ورای سنن الهی جاری در جهان هستی نیست <ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.


در عنوان پنجم، به بررسی نظریات متفکران معاصر، از جمله محمد عبده، عبدالحمید بن بادیس، محمدحسین آل کاشف‎الغطاء، [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنیه]]، [[صدر، محمدباقر|محمدباقر صدر]]، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|محمدحسین طباطبایی]]، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص69-‎133</ref>.
در عنوان پنجم، به بررسی نظریات متفکران معاصر، از جمله محمد عبده، عبدالحمید بن بادیس، محمدحسین آل کاشف‎الغطاء، [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنیه]]، [[صدر، محمدباقر|محمدباقر صدر]]، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|محمدحسین طباطبایی]]، پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص69-‎133</ref>.


ششمین عنوان، به بررسی آثار تربیتی و اجتماعی اعتقاد و ایمان به موضوع قضا و قدر اختصاص یافته<ref>ر.ک: همان، ص144-‎149</ref> و در آخرین عنوان، خلاصه‎ای از تمامی مباحث کتاب، ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص150</ref>.
ششمین عنوان، به بررسی آثار تربیتی و اجتماعی اعتقاد و ایمان به موضوع قضا و قدر اختصاص یافته<ref>ر.ک: همان، ص144-‎149</ref> و در آخرین عنوان، خلاصه‎ای از تمامی مباحث کتاب، ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص150</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش