پرش به محتوا

دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۶: خط ۳۶:
#نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و..<ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>
#نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و..<ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>
#نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفت‌انگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيان‌گذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و..<ref>همان، ص 38 - 40</ref>
#نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفت‌انگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيان‌گذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و..<ref>همان، ص 38 - 40</ref>
#نويسنده درباره نقش شیعیان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است<ref>همان، ص 41 - 43</ref>شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
#نويسنده درباره نقش شیعیان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است.<ref>همان، ص 41 - 43</ref>شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
#نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبه‌هاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است<ref>همان، ص 67 - 90</ref>
#نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبه‌هاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است.<ref>همان، ص 67 - 90</ref>
#نويسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فيزيك و زمين‌شناسى و... نيز فعال بودند؛ همان‌طوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و..<ref>همان، ص 90 - 94</ref>
#نويسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فيزيك و زمين‌شناسى و... نيز فعال بودند؛ همان‌طوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و..<ref>همان، ص 90 - 94</ref>
#نويسنده بيان كرده است كه تشيع، مذهب بزرگى است كه در سراسر جهان حضور دارد و محدود به يك كشور نيست. او يادآور شده است كه شیعیان در كشورهاى ايران، عراق، سوريه، عربستان، تركيه، افغانستان، پاكستان، هند، يمن، مصر، بحرين، كويت، آذربايجان، تاجيكستان، مالزى، اندونزى، سيلان، تايلند، آرژانتين، انگلستان، آلمان، فرانسه، آمريكا و... حاضر و فعال هستند. وى همچنين افزوده است كه تشيع در حجاز زاده شد و رشد كرد... و همان‌طوركه تشيع در عراق و به‌ويژه در كوفه با حكومت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] رشد و نمو كرد و... و نيز همان‌گونه‌كه در همان زمان پيامبر(ص) و با ورود [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به يمن براى تبليغ، تشيع در آنجا شكل گرفت... و شیعیان يمن جانشان را خالصانه براى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در جنگ‌هایش قربانى كردند... همچنين بذر تشيع در شام، حلب، بعلبك و جبل عامل به دست صحابى جليل ابوذر غفارى افشانده شد، در زمانى كه خليفه سوم او را به شام و بعد به ربذه تبعيد كرده بود و... و تشيع در مصر نيز از همان زمانى كه اسلام وارد شد، حضور پيدا كرد؛ زيرا كسانى چون مقداد و ابوذر و ابوايوب انصارى و... در فتح مصر حاضر بودند و انديشه شيعى را ترويج كردند و..<ref>همان، ص 95 - 111</ref>
#نويسنده بيان كرده است كه تشيع، مذهب بزرگى است كه در سراسر جهان حضور دارد و محدود به يك كشور نيست. او يادآور شده است كه شیعیان در كشورهاى ايران، عراق، سوريه، عربستان، تركيه، افغانستان، پاكستان، هند، يمن، مصر، بحرين، كويت، آذربايجان، تاجيكستان، مالزى، اندونزى، سيلان، تايلند، آرژانتين، انگلستان، آلمان، فرانسه، آمريكا و... حاضر و فعال هستند. وى همچنين افزوده است كه تشيع در حجاز زاده شد و رشد كرد... و همان‌طوركه تشيع در عراق و به‌ويژه در كوفه با حكومت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] رشد و نمو كرد و... و نيز همان‌گونه‌كه در همان زمان پيامبر(ص) و با ورود [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به يمن براى تبليغ، تشيع در آنجا شكل گرفت... و شیعیان يمن جانشان را خالصانه براى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در جنگ‌هایش قربانى كردند... همچنين بذر تشيع در شام، حلب، بعلبك و جبل عامل به دست صحابى جليل ابوذر غفارى افشانده شد، در زمانى كه خليفه سوم او را به شام و بعد به ربذه تبعيد كرده بود و... و تشيع در مصر نيز از همان زمانى كه اسلام وارد شد، حضور پيدا كرد؛ زيرا كسانى چون مقداد و ابوذر و ابوايوب انصارى و... در فتح مصر حاضر بودند و انديشه شيعى را ترويج كردند و..<ref>همان، ص 95 - 111</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش