۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
برای حفظ، محافظت، نشر و پیگیری عقاید اسلامی صدها هزار حافظ، محدث و عالم مخلص از همه اقوام در طول پانزده قرن از تاریخ اسلام پیدرپی تلاش کردهاند، تااینکه اسلام صحیح و سالم همان گونه که جبرئیل نازل کرده و رسولالله(ص) به زبان آورده، به دست ما رسیده است. بدون اینکه تبدیل یا تحریفی در آن راه یافته باشد یا مفهومی از مفاهیم بشری در آن داخل شده باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | برای حفظ، محافظت، نشر و پیگیری عقاید اسلامی صدها هزار حافظ، محدث و عالم مخلص از همه اقوام در طول پانزده قرن از تاریخ اسلام پیدرپی تلاش کردهاند، تااینکه اسلام صحیح و سالم همان گونه که جبرئیل نازل کرده و رسولالله(ص) به زبان آورده، به دست ما رسیده است. بدون اینکه تبدیل یا تحریفی در آن راه یافته باشد یا مفهومی از مفاهیم بشری در آن داخل شده باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
محقق سپس بسیاری از متکلمین را متأثر از فلسفه دانسته است؛ لذا مسائل کلامیاشان مختلف و متضاد شده است؛ بهگونهای که هر مذهب کلامی تصورات و توهماتی برخلاف دیگر مذاهب دارد. لذا کتب کلامی پر از گفتههایی است که عاقل دانا در فهم آن به حیرت میافتد. او سپس شیوه سلفیه را در ارائه عقاید اسلامی روش برتری میداند که شایسته قدسیت و جلال اسلام است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | محقق سپس بسیاری از متکلمین را متأثر از فلسفه دانسته است؛ لذا مسائل کلامیاشان مختلف و متضاد شده است؛ بهگونهای که هر مذهب کلامی تصورات و توهماتی برخلاف دیگر مذاهب دارد. لذا کتب کلامی پر از گفتههایی است که عاقل دانا در فهم آن به حیرت میافتد. او سپس شیوه سلفیه را در ارائه عقاید اسلامی روش برتری میداند که شایسته قدسیت و جلال اسلام است.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
به عقیده وی شیوه سلفیه بهاختصار عبارت است از: تقدیم نصوص قرآن کریم و سنت نبوی بر عقل؛ طرد تأویلات کلامی برای آیات صفات؛ استدلال به آیات قرآن و احادیث نبوی ثابت و تبعیت از صحابه و تابعین و ائمه مجاهدین<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>. | به عقیده وی شیوه سلفیه بهاختصار عبارت است از: تقدیم نصوص قرآن کریم و سنت نبوی بر عقل؛ طرد تأویلات کلامی برای آیات صفات؛ استدلال به آیات قرآن و احادیث نبوی ثابت و تبعیت از صحابه و تابعین و ائمه مجاهدین<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>. | ||
نویسنده تلاش کرده که اسلوبش را در نوشتار از اسلوب گذشتگان و بلکه معاصرینش - که با سجع متکلف سبب تکرار یک فکر در عبارات متشابه شده و به ضعف در اسلوب منجر میشدند - متفاوت کند، ولذا جز در موارد نادری از پیروی از روش گذشتگان پرهیز کرده است<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. | نویسنده تلاش کرده که اسلوبش را در نوشتار از اسلوب گذشتگان و بلکه معاصرینش - که با سجع متکلف سبب تکرار یک فکر در عبارات متشابه شده و به ضعف در اسلوب منجر میشدند - متفاوت کند، ولذا جز در موارد نادری از پیروی از روش گذشتگان پرهیز کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. | ||
مباحث اعتقادی متعددی در کتاب مطرح شده که به جهت رعایت اختصار به تعدادی از آنها اشاره میشود: | مباحث اعتقادی متعددی در کتاب مطرح شده که به جهت رعایت اختصار به تعدادی از آنها اشاره میشود: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
نویسنده پس از تبیین تمهیدات در ذکر ادله بر وجود خداوند متعال، اینگونه وارد بحث میشود که براهین بر این موضوع در شمار نمیآید؛ همان گونه که گفته شده راههای رسیدن به خدا و استدلال بر او به عدد نفوس خلائق است. به تعبیر شاعر در هر مخلوقی برای او نشانهای است که دلالت بر وحدانیت او میکند. سپس 25 استدلال را که از منابع جدید گرد آورده، ارائه میکند. برهان فطرت اولین دلیل بر وجود خداوند است. فطرت اگرچه بدیهی است، اما بهعنوان برهان ذکر شده است؛ چراکه منظور از برهان در اینجا هر دلیل قانعکنندهای است که به آن احتجاج میشود و امور بدیهی اگرچه نیاز به برهان ندارد اما میتوان به آنها استدلال کرد<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>. | نویسنده پس از تبیین تمهیدات در ذکر ادله بر وجود خداوند متعال، اینگونه وارد بحث میشود که براهین بر این موضوع در شمار نمیآید؛ همان گونه که گفته شده راههای رسیدن به خدا و استدلال بر او به عدد نفوس خلائق است. به تعبیر شاعر در هر مخلوقی برای او نشانهای است که دلالت بر وحدانیت او میکند. سپس 25 استدلال را که از منابع جدید گرد آورده، ارائه میکند. برهان فطرت اولین دلیل بر وجود خداوند است. فطرت اگرچه بدیهی است، اما بهعنوان برهان ذکر شده است؛ چراکه منظور از برهان در اینجا هر دلیل قانعکنندهای است که به آن احتجاج میشود و امور بدیهی اگرچه نیاز به برهان ندارد اما میتوان به آنها استدلال کرد<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>. | ||
در سومین مطلب کتاب نیز مباحث متعددی مطرح شده که از آن جمله تبیین مادیگرایی و رد آن است. مادیون در حقیقت هر موجودی غیر از ماده محسوس را نفی میکنند. آنها معتقدند که وصف وجود مختص به چیزهایی است که به حواس پنجگانه درک میشوند و چیزی ورای آن را شامل نمیشود. در ادامه این مطلب شبهه مادیون تبیین و دلائل رد این دیدگاه را مطرح کرده است. در بخشی از عبارات نویسنده چنین میخوانیم: «کلام صاحب رسائل اخوان الصفا (مبنی بر اینکه که مادیون نه فلسفه را میشناسند و نه شریعت را میفهمند. آنها ادعا میکنند که حقایق اشیا را میشناسند و در امور ناشناخته دشوار استدلال و تعمق میکنند؛ درحالیکه نفس خود را که نزدیکترین چیزها به ایشان است، نمیشناسند) بر مادیون صادق است<ref>ر.ک: همان، ص303-297</ref>. | در سومین مطلب کتاب نیز مباحث متعددی مطرح شده که از آن جمله تبیین مادیگرایی و رد آن است. مادیون در حقیقت هر موجودی غیر از ماده محسوس را نفی میکنند. آنها معتقدند که وصف وجود مختص به چیزهایی است که به حواس پنجگانه درک میشوند و چیزی ورای آن را شامل نمیشود. در ادامه این مطلب شبهه مادیون تبیین و دلائل رد این دیدگاه را مطرح کرده است. در بخشی از عبارات نویسنده چنین میخوانیم: «کلام صاحب رسائل اخوان الصفا (مبنی بر اینکه که مادیون نه فلسفه را میشناسند و نه شریعت را میفهمند. آنها ادعا میکنند که حقایق اشیا را میشناسند و در امور ناشناخته دشوار استدلال و تعمق میکنند؛ درحالیکه نفس خود را که نزدیکترین چیزها به ایشان است، نمیشناسند) بر مادیون صادق است.<ref>ر.ک: همان، ص303-297</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش