پرش به محتوا

ايضاح المقاصد من حكمة عين القواعد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۴۸: خط ۴۸:
# شناسایی این نسخه و نسخه‎هایی که در تصحیح آن مورد استفاده قرار گرفته است.
# شناسایی این نسخه و نسخه‎هایی که در تصحیح آن مورد استفاده قرار گرفته است.


شارح در مقدمه کتاب، اثرش را چنین معرفی می‎کند: «این کتاب ایضاح المقاصد فی شرح حکمة عین القواعد است که در آن مباحثی که شیخ معظم [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|نجم‎الدین علی بن عمر کاتبی قزوینی]] به‎طور خلاصه گردآورده را شرح کرده‎ام». وی تبیین مسائل، توضیح وجوه دلایل، اشاره کوتاه به ایرادات و اشکالات وارد بر آن را فعالیت خود در این شرح دانسته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. ‎
شارح در مقدمه کتاب، اثرش را چنین معرفی می‎کند: «این کتاب ایضاح المقاصد فی شرح حکمة عین القواعد است که در آن مباحثی که شیخ معظم [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|نجم‎الدین علی بن عمر کاتبی قزوینی]] به‎طور خلاصه گردآورده را شرح کرده‎ام». وی تبیین مسائل، توضیح وجوه دلایل، اشاره کوتاه به ایرادات و اشکالات وارد بر آن را فعالیت خود در این شرح دانسته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. ‎


[[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] در کتاب حاضر به وسعت اطلاع خویش در فلسفه می‎بالد، چنانکه در صفحه 275 گوید: «و هكذا يجب أن يحقق» و به کتب عقلى خود (در ص133) و به کتب کلامى خود (در ص22) حوالت می‎دهد؛ و مکرر به استاد خویش؛ [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] مؤلف اصل حمله کرده است، چنانکه (در ص50) او را از اتباع [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] که «لا یحققون شيئا» شمرده است. همچنین (در ص165) به تناقض‎گویی کاتبى اشارت کرده؛ که در ص55 وحدت را امرى وجودى شمرده و در ص165 به آن اعتراض کرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص15</ref>. ‎
[[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] در کتاب حاضر به وسعت اطلاع خویش در فلسفه می‎بالد، چنانکه در صفحه 275 گوید: «و هكذا يجب أن يحقق» و به کتب عقلى خود (در ص133) و به کتب کلامى خود (در ص22) حوالت می‎دهد؛ و مکرر به استاد خویش؛ [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] مؤلف اصل حمله کرده است، چنانکه (در ص50) او را از اتباع [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] که «لا یحققون شيئا» شمرده است. همچنین (در ص165) به تناقض‎گویی کاتبى اشارت کرده؛ که در ص55 وحدت را امرى وجودى شمرده و در ص165 به آن اعتراض کرده است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص15</ref>. ‎


[[منزوی، علی‌نقی|منزوی]] در بخش دیگری از پیشگفتار کتاب به برخی دیدگاه‎های شارح اشاره کرده است:
[[منزوی، علی‌نقی|منزوی]] در بخش دیگری از پیشگفتار کتاب به برخی دیدگاه‎های شارح اشاره کرده است:
خط ۵۷: خط ۵۷:
# درباره حرکت در اجناس عالیه، حرکت در جوهر را مى‎‎پذیرد و دلیل امتناع حرکت جوهرى را رد می‎کند.
# درباره حرکت در اجناس عالیه، حرکت در جوهر را مى‎‎پذیرد و دلیل امتناع حرکت جوهرى را رد می‎کند.
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] متکلمان را در قول بجزء لا یتجزى رد کرده و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]]، [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] را به طرفدارى از متکلمان رد می‎کند.
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] متکلمان را در قول بجزء لا یتجزى رد کرده و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]]، [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] را به طرفدارى از متکلمان رد می‎کند.
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] را در قول به سکون در میان دو حرکت (رفتن به بالا و بازگشت به پائین) رد می‎کند و علامه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] را تأیید کرده است<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref>. ‎
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] را در قول به سکون در میان دو حرکت (رفتن به بالا و بازگشت به پائین) رد می‎کند و علامه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] را تأیید کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref>. ‎


فهرست مطالب و همچنین فهارس همگانی به ترتیب الفبا، نام‎ها و بخش‎ها در انتهای اثر ذکر شده است.
فهرست مطالب و همچنین فهارس همگانی به ترتیب الفبا، نام‎ها و بخش‎ها در انتهای اثر ذکر شده است.


اختلاف نسخه‎ها و برخی توضیحات و ارجاعات در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است. همچنین به‎خوبی پرده از برخی ابهامات برداشته است؛ به‎عنوان‎مثال در این کتاب همه‎جا کلمه «اوائل» به جاى «فلاسفه» بکار رفته و مؤلف در برابر آن «متکلمین» را به کار برده است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16، پاورقی3</ref>. ‎
اختلاف نسخه‎ها و برخی توضیحات و ارجاعات در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است. همچنین به‎خوبی پرده از برخی ابهامات برداشته است؛ به‎عنوان‎مثال در این کتاب همه‎جا کلمه «اوائل» به جاى «فلاسفه» بکار رفته و مؤلف در برابر آن «متکلمین» را به کار برده است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16، پاورقی3</ref>. ‎


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش