پرش به محتوا

رساله نوریه در عالم مثال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۷: خط ۴۷:
مبنى بر قیاسات عقلى و دلایل جعلى که اساس ضعیف البنیان جلّ آن، بل کل آن بر لاف و گزاف است نساخته‌‏اند، چنین دیده و دانسته‌‏اند که روح بى‏جسد نمی‌تواند بود. لهذا چون از بدن اسطقسى و کالبد آخشیجى مفارقت جوید، او را جسدى شبحى و هیکلى مثالى در عالم اشباح باشد که متعلق می‎شود به وى إلى أن يقوم الساعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
مبنى بر قیاسات عقلى و دلایل جعلى که اساس ضعیف البنیان جلّ آن، بل کل آن بر لاف و گزاف است نساخته‌‏اند، چنین دیده و دانسته‌‏اند که روح بى‏جسد نمی‌تواند بود. لهذا چون از بدن اسطقسى و کالبد آخشیجى مفارقت جوید، او را جسدى شبحى و هیکلى مثالى در عالم اشباح باشد که متعلق می‎شود به وى إلى أن يقوم الساعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
   
   
سپس در اشراق اول، عالم برزخ را این‎گونه توصیف می‎کند: «بباید دانست که عرفا از مشاهدات خود چنین دیده‌‏اند که: برزخى که میان غیب و شهادت واقع است، غیر برزخى است که ارواح بعد از مفارقت نشئه دنیا در آن خواهند بود و صور جمیع اعمال و اخلاق حسنه و سیئه که در نشئه دنیا کسب کرده‌‏اند، چنان‎که در آیات و احادیث وارد شده، در آنجا باشد و گفته‌‏اند که: برزخى که روح بعد از مفارقت بدانجا منتقل می‌شود، برزخى است که میان ارواح و اجساد است<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>‏.
سپس در اشراق اول، عالم برزخ را این‎گونه توصیف می‎کند: «بباید دانست که عرفا از مشاهدات خود چنین دیده‌‏اند که: برزخى که میان غیب و شهادت واقع است، غیر برزخى است که ارواح بعد از مفارقت نشئه دنیا در آن خواهند بود و صور جمیع اعمال و اخلاق حسنه و سیئه که در نشئه دنیا کسب کرده‌‏اند، چنان‎که در آیات و احادیث وارد شده، در آنجا باشد و گفته‌‏اند که: برزخى که روح بعد از مفارقت بدانجا منتقل می‌شود، برزخى است که میان ارواح و اجساد است.<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>‏.


وی دلیل انکار عالم مثال توسط فلاسفه مشاء را این‎طور توضیح می‎دهد: فلاسفه مشائین چون انفکاک بین صورت و ماده را محال و از دائره امکان بیرون شمرده‌‏اند، انکار عالم مثال که صورت بدون ماده است نموده‌‏اند و چون حکم مشهدى و موطنى غیر مشهدى دیگر است، چنان‎که حکما افتراق میان هیولى و صورت را در موطن خارج جایز ندانسته، در ذهن این انفکاک را قائل شده‌‏اند و صور جواهر قائم به ذوات را در مشعر ذهن، عرض قائم به غیر می‌‏دانند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>‏.  
وی دلیل انکار عالم مثال توسط فلاسفه مشاء را این‎طور توضیح می‎دهد: فلاسفه مشائین چون انفکاک بین صورت و ماده را محال و از دائره امکان بیرون شمرده‌‏اند، انکار عالم مثال که صورت بدون ماده است نموده‌‏اند و چون حکم مشهدى و موطنى غیر مشهدى دیگر است، چنان‎که حکما افتراق میان هیولى و صورت را در موطن خارج جایز ندانسته، در ذهن این انفکاک را قائل شده‌‏اند و صور جواهر قائم به ذوات را در مشعر ذهن، عرض قائم به غیر می‌‏دانند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>‏.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش