۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
خواجه احمد در رساله سوانح، موضوع عشق را الحق به زیباترین وجهی به رشته تحریر و نگارش درآورده و با چنان استادی و پختگی قلمزده که هیچ کتابی در موضوع عشق به پایه آن نرسیده است. | خواجه احمد در رساله سوانح، موضوع عشق را الحق به زیباترین وجهی به رشته تحریر و نگارش درآورده و با چنان استادی و پختگی قلمزده که هیچ کتابی در موضوع عشق به پایه آن نرسیده است. | ||
سوانح، یکی از مهمترین کتابهایی است که ازنظر زیباشناختی و روانشناسی عشق حائز اهمیت فراوان است<ref>صاحباختیاری، بهروز، ص163</ref>. | سوانح، یکی از مهمترین کتابهایی است که ازنظر زیباشناختی و روانشناسی عشق حائز اهمیت فراوان است.<ref>صاحباختیاری، بهروز، ص163</ref>. | ||
احمد غزالی در ادراک معشوق از حسن خویش، معتقد به لزوم وجود عاشق است. او میگوید دیده حسن از ادراک جمال خویش بردوخته است؛ او کمال خویش را در نتواند یافت، الا در آینه عشق عاشق که چون آینهای در برابر معشوق، حسنش را به او منعکس میکند تا آن را بنگرد و اینچنین، عاشق به ادراک معشوق نزدیکتر از اوست؛ چراکه معشوق بهواسطه او جمال خویش را مشاهده میکند. اینگونه است که وجود عاشق برای قوت خوردن معشوق از جمال خویش بایسته است<ref>کهدویی، محمدکاظم؛ آشنا، لاله، ص24</ref>. | احمد غزالی در ادراک معشوق از حسن خویش، معتقد به لزوم وجود عاشق است. او میگوید دیده حسن از ادراک جمال خویش بردوخته است؛ او کمال خویش را در نتواند یافت، الا در آینه عشق عاشق که چون آینهای در برابر معشوق، حسنش را به او منعکس میکند تا آن را بنگرد و اینچنین، عاشق به ادراک معشوق نزدیکتر از اوست؛ چراکه معشوق بهواسطه او جمال خویش را مشاهده میکند. اینگونه است که وجود عاشق برای قوت خوردن معشوق از جمال خویش بایسته است.<ref>کهدویی، محمدکاظم؛ آشنا، لاله، ص24</ref>. | ||
لازم به یادآوری است که عاشق و معشوق هردو از اشتقاقات عشق و دو اعتبار از اویند؛ بنابراین بیان این مطلب، استغنا و بینیازی عشق و وحدانیت آن را با مشکل مواجه نمیسازد؛ اینچنین از اصل عشق که قدیم است نقطه «ب» یحبهم صفت حق در زمین یحبونه افکنده شد؛ بلکه آن نقطه درهم افکنده شد تا یحبونه برآمد؛ چون از این تخم عبهر عشق برآمد، تخم همرنگ ثمره بود و ثمره همرنگ تخم. به این معنا که هردو عشق یک صفت داشت و آن صفت عشق حقتعالی بود، به عشقبازی با خویشتن مشغول<ref>همان، ص25</ref>. | لازم به یادآوری است که عاشق و معشوق هردو از اشتقاقات عشق و دو اعتبار از اویند؛ بنابراین بیان این مطلب، استغنا و بینیازی عشق و وحدانیت آن را با مشکل مواجه نمیسازد؛ اینچنین از اصل عشق که قدیم است نقطه «ب» یحبهم صفت حق در زمین یحبونه افکنده شد؛ بلکه آن نقطه درهم افکنده شد تا یحبونه برآمد؛ چون از این تخم عبهر عشق برآمد، تخم همرنگ ثمره بود و ثمره همرنگ تخم. به این معنا که هردو عشق یک صفت داشت و آن صفت عشق حقتعالی بود، به عشقبازی با خویشتن مشغول<ref>همان، ص25</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
'''مـشکل عشق ترا تفسیر چیست***خواب سودای مرا تعبیر چیست'''<ref>متن کتاب، ص94</ref>. | '''مـشکل عشق ترا تفسیر چیست***خواب سودای مرا تعبیر چیست'''<ref>متن کتاب، ص94</ref>. | ||
او علاوه بر عشق آسمانی به عشق مجازی نیز اهمیت میداده و شاید آن را مقدمهای بر عشق آسمانی قلمداد نموده است؛ لذا بیشترین مطالب کتابش اختصاص به عشق مجازی دارد، او رساله خویش را با حدیث مشهور «من عشق و عف و کتم و مات، مات شهیداً» منسوب به پیامبر اکرم(ص) آغاز کرده<ref>همان، ص93</ref> و در آخر نیز با داستانى از یک عشق مجازی، آن را به پایان آورده است<ref>همان، ص103-105</ref>. | او علاوه بر عشق آسمانی به عشق مجازی نیز اهمیت میداده و شاید آن را مقدمهای بر عشق آسمانی قلمداد نموده است؛ لذا بیشترین مطالب کتابش اختصاص به عشق مجازی دارد، او رساله خویش را با حدیث مشهور «من عشق و عف و کتم و مات، مات شهیداً» منسوب به پیامبر اکرم(ص) آغاز کرده<ref>همان، ص93</ref> و در آخر نیز با داستانى از یک عشق مجازی، آن را به پایان آورده است.<ref>همان، ص103-105</ref>. | ||
===منقولات از أوراد الأحباب=== | ===منقولات از أوراد الأحباب=== | ||
أوراد الأحباب و فصوص الأداب اثر ابوالمخاخر یحیی بن احمد باخرزی(متوفی 736ق) است. شهرت و اهمیت باخرزی به سبب تألیف این اثر است كه آن را در بخارا و گویا بر سر قبر سیفالدین تألیف كرده است. كتاب شامل دو جلد است: جلد اول كه آن را اوراد الاحباب نامیده، مشتمل است بر اوراد، اوقات، عبادات و...كه در 723ق نوشته است. به نظر مىرسد كه ابوالمفاخر، بیش از همه از كتاب آداب المریدین ابونجیب سهروردی استفاده كرده و در تعیین ابواب و فصول و حتى مقامات و احوال، به این اثر نظر داشته و گاه برخى از موضوعات و طالب را - با اندكى تغییر در عبارات - از آن كتاب برگرفته است<ref>ر.ک: شمس، محمدجواد، ج11، ص60</ref>. | أوراد الأحباب و فصوص الأداب اثر ابوالمخاخر یحیی بن احمد باخرزی(متوفی 736ق) است. شهرت و اهمیت باخرزی به سبب تألیف این اثر است كه آن را در بخارا و گویا بر سر قبر سیفالدین تألیف كرده است. كتاب شامل دو جلد است: جلد اول كه آن را اوراد الاحباب نامیده، مشتمل است بر اوراد، اوقات، عبادات و...كه در 723ق نوشته است. به نظر مىرسد كه ابوالمفاخر، بیش از همه از كتاب آداب المریدین ابونجیب سهروردی استفاده كرده و در تعیین ابواب و فصول و حتى مقامات و احوال، به این اثر نظر داشته و گاه برخى از موضوعات و طالب را - با اندكى تغییر در عبارات - از آن كتاب برگرفته است.<ref>ر.ک: شمس، محمدجواد، ج11، ص60</ref>. | ||
در این اثر آداب و احوال، مقامات و کراماتی از سیفالدین باخرزی در اوراد الاحباب ذکر شده، در اینجا گردآوری شده است. | در این اثر آداب و احوال، مقامات و کراماتی از سیفالدین باخرزی در اوراد الاحباب ذکر شده، در اینجا گردآوری شده است. |
ویرایش