۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
نويسنده همچنين از سفرهاى خود نيز اطلاعات مفيدى را ارائه مىكند و خواننده را با گذشته و حال سفر حج آشنا مىنمايد: «فاصله جده تا جحفه، حدود 180 كيلومتر است. بنده به ياد دارم در سال 59 كه براى اولين بار به حج مشرف شده بودم، براى احرام بستن و محرم شدن به جحفه آمديم. آن زمان در منطقه رابغ و جحفه امكانات مناسبى وجود نداشت. راننده اتوبوس، ابتدا به رابغ آمد و فردى را بهعنوان راهنما كه به وى «بلد» مىگفتند سوار كرد. جاده رابغ به جحفه نيز خاکى و شنى بود. با چه زحمتى به جحفه رسيديم. چند منبع آب و تعدادى آفتابه آنجا گذاشته بودند و آب را به زائران مىفروختند. معمولا رانندهها، در اين منطقه جاده را گم مىكردند و زائران با دشوارى زياد به جحفه مىآمدند. اما امروز بحمدالله مسير آسفالت شده و امكانات خوبى از قبيل حمام و دستشويى ايجاد كردهاند<ref>همان، ص15-16</ref> | نويسنده همچنين از سفرهاى خود نيز اطلاعات مفيدى را ارائه مىكند و خواننده را با گذشته و حال سفر حج آشنا مىنمايد: «فاصله جده تا جحفه، حدود 180 كيلومتر است. بنده به ياد دارم در سال 59 كه براى اولين بار به حج مشرف شده بودم، براى احرام بستن و محرم شدن به جحفه آمديم. آن زمان در منطقه رابغ و جحفه امكانات مناسبى وجود نداشت. راننده اتوبوس، ابتدا به رابغ آمد و فردى را بهعنوان راهنما كه به وى «بلد» مىگفتند سوار كرد. جاده رابغ به جحفه نيز خاکى و شنى بود. با چه زحمتى به جحفه رسيديم. چند منبع آب و تعدادى آفتابه آنجا گذاشته بودند و آب را به زائران مىفروختند. معمولا رانندهها، در اين منطقه جاده را گم مىكردند و زائران با دشوارى زياد به جحفه مىآمدند. اما امروز بحمدالله مسير آسفالت شده و امكانات خوبى از قبيل حمام و دستشويى ايجاد كردهاند<ref>همان، ص15-16</ref> | ||
فصل دوم كتاب با نگاهى به كنيا آغاز شده است. در ابتدا نام، موقعيت، همسايگان، مساحت، جمعيت، پايتخت، تعداد قبايل، تقسيمات كشورى، مذهب، مسلمانان، دانشگاهها و اطلاعات فراوان ديگرى درباره اين كشور ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص42-49</ref> | فصل دوم كتاب با نگاهى به كنيا آغاز شده است. در ابتدا نام، موقعيت، همسايگان، مساحت، جمعيت، پايتخت، تعداد قبايل، تقسيمات كشورى، مذهب، مسلمانان، دانشگاهها و اطلاعات فراوان ديگرى درباره اين كشور ارائه شده است.<ref>ر.ک: همان، ص42-49</ref> | ||
از جمله اماكنى كه در كنيا از آن بازديد شده، «جعفرىكلوپ»، مجموعه متعلق به شیعیان خوجه بوده است: «حدود هفت هكتار زمين دارد. منطقهاى وسيع داراى يك زمين فوتبال، مراكز تفريحى، سالن بدنسازى، رستوران، پاويون، مسجد و مدرسه است. جعفرىكلوپ را فردى بهنام «نوشاد مهرعلى» كه طبق اظهارات حاضران، هيجدهمين ثروتمند جهان است، ساخته است و جمعيت خوجهها نيز حدود هفتصد و پنجاه نفر است. البته تعداد اينها پيش از اين، 1500 نفر بوده كه به دلايلى، نيمى از آنها به كشورهاى ديگر مهاجرت كردهاند»<ref>همان، ص60</ref> | از جمله اماكنى كه در كنيا از آن بازديد شده، «جعفرىكلوپ»، مجموعه متعلق به شیعیان خوجه بوده است: «حدود هفت هكتار زمين دارد. منطقهاى وسيع داراى يك زمين فوتبال، مراكز تفريحى، سالن بدنسازى، رستوران، پاويون، مسجد و مدرسه است. جعفرىكلوپ را فردى بهنام «نوشاد مهرعلى» كه طبق اظهارات حاضران، هيجدهمين ثروتمند جهان است، ساخته است و جمعيت خوجهها نيز حدود هفتصد و پنجاه نفر است. البته تعداد اينها پيش از اين، 1500 نفر بوده كه به دلايلى، نيمى از آنها به كشورهاى ديگر مهاجرت كردهاند»<ref>همان، ص60</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در جمعبندى سفر به كنيا مىخوانيم: «اين سفر در چهار روز و دو شب انجام شد و ما تقريباً سه روز فرصت داشتيم؛ چون صبح روز اول تا ظهر استراحت كرديم و عصر روز چهارم هم در راه بازگشت بوديم»<ref>همان، ص85</ref> | در جمعبندى سفر به كنيا مىخوانيم: «اين سفر در چهار روز و دو شب انجام شد و ما تقريباً سه روز فرصت داشتيم؛ چون صبح روز اول تا ظهر استراحت كرديم و عصر روز چهارم هم در راه بازگشت بوديم»<ref>همان، ص85</ref> | ||
در فصل سوم، سفر به سودان ذكر شده است. در ابتداى گزارش سفر به اين كشور نيز اطلاعات عمومى درباره اين كشور بيان گرديده است. مساحت، جمعيت، مسلمانان، تقسيمات جغرافيايى، آب و هوا، رسانههاى سودان، نظام سياسى و ساختار حاكميت و دانستنىهاى اقتصادى از جمله اين اطلاعات است<ref>ر.ک: همان، ص93-104</ref> | در فصل سوم، سفر به سودان ذكر شده است. در ابتداى گزارش سفر به اين كشور نيز اطلاعات عمومى درباره اين كشور بيان گرديده است. مساحت، جمعيت، مسلمانان، تقسيمات جغرافيايى، آب و هوا، رسانههاى سودان، نظام سياسى و ساختار حاكميت و دانستنىهاى اقتصادى از جمله اين اطلاعات است.<ref>ر.ک: همان، ص93-104</ref> | ||
وى در بخشى از گزارش خود مىنويسد: «مسلمانان اين كشور اكثراً مالكىمذهب و بخش قابل توجهى از آنان تابع فرقههاى تصوف و مقيد به آداب و رسوم آنان مىباشند. وجود خلاوى قرآن يا همان مكتبخانههاى قرآنى كه به كودكان خردسال، تلاوت و حفظ قرآن را آموزش مىدهند، از ويژگىهاى جامعه سنتى و مذهبى سودان شمرده مىشود»<ref>همان، ص93</ref> | وى در بخشى از گزارش خود مىنويسد: «مسلمانان اين كشور اكثراً مالكىمذهب و بخش قابل توجهى از آنان تابع فرقههاى تصوف و مقيد به آداب و رسوم آنان مىباشند. وجود خلاوى قرآن يا همان مكتبخانههاى قرآنى كه به كودكان خردسال، تلاوت و حفظ قرآن را آموزش مىدهند، از ويژگىهاى جامعه سنتى و مذهبى سودان شمرده مىشود»<ref>همان، ص93</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نويسنده در انتهاى سفر، دوباره به جده بازگشته و اعمال عمره مفرده را بهجاى آورده و سپس به ايران مراجعت مىكند<ref>همان، ص162</ref> | نويسنده در انتهاى سفر، دوباره به جده بازگشته و اعمال عمره مفرده را بهجاى آورده و سپس به ايران مراجعت مىكند<ref>همان، ص162</ref> | ||
در فصل چهارم كتاب، سه مقاله ارائه شده در همايش مهدویت، بدون اينكه محتواى آنها مورد اظهار نظر و تأييد قرار گيرد، درج شده است<ref>ر.ک: همان، پاورقى ص165</ref>اين مقالات توسط ميرزا جان به فارسى ترجمه شده است<ref>همان، پاورقى ص246</ref>در مقاله اول، «ايدئولوژى مهدویت» با تأكيد بر تجربه سودان به قلم الصادق المهدي در هفت محور بحث شده است<ref>ر.ک: همان، ص165-206</ref> | در فصل چهارم كتاب، سه مقاله ارائه شده در همايش مهدویت، بدون اينكه محتواى آنها مورد اظهار نظر و تأييد قرار گيرد، درج شده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقى ص165</ref>اين مقالات توسط ميرزا جان به فارسى ترجمه شده است.<ref>همان، پاورقى ص246</ref>در مقاله اول، «ايدئولوژى مهدویت» با تأكيد بر تجربه سودان به قلم الصادق المهدي در هفت محور بحث شده است.<ref>ر.ک: همان، ص165-206</ref> | ||
مقاله دوم، با عنوان «بعد فلسفى مفهوم رهايىبخش در انديشه انسانى» نوشته دكتر قيصر موسى الزين است. در خاتمه اين مقاله مىخوانيم: «از مجموع بحثهاى گذشته، اين مطلب به دست مىآيد كه مفهوم يا نمونه «منجى» نشاندهنده وجود پديدهاى مشترك بين تمدنها و اديان مختلف است كه در هريك از آنها جزئيات و طبيعتِ نمادين آن، با ديگرى فرق مىكند و اين فرق، ناشى از اختلاف فلسفه هر دين يا تمدن مىباشد»<ref>همان، ص222</ref> | مقاله دوم، با عنوان «بعد فلسفى مفهوم رهايىبخش در انديشه انسانى» نوشته دكتر قيصر موسى الزين است. در خاتمه اين مقاله مىخوانيم: «از مجموع بحثهاى گذشته، اين مطلب به دست مىآيد كه مفهوم يا نمونه «منجى» نشاندهنده وجود پديدهاى مشترك بين تمدنها و اديان مختلف است كه در هريك از آنها جزئيات و طبيعتِ نمادين آن، با ديگرى فرق مىكند و اين فرق، ناشى از اختلاف فلسفه هر دين يا تمدن مىباشد»<ref>همان، ص222</ref> | ||
«نجاتدهنده در انديشه دينى مسيحيت»، نوشته كشيش ساموئل ژوك، مقاله سوم كتاب را تشكيل داده است. آنچه در اين مقاله آمده، ديدگاه يك كشيش مسيحى است كه از زاويه ديد خود به موضوع پرداخته و در بخشى از آن، به مطالبى استناد نموده كه از ديدگاه اسلام پذيرفتنى نيست و نويسنده به دليل آشنا شدن خوانندگان عزيز با نظرات برخى از مسيحيان پيرامون موضوع مهدویت، آن را آورده است<ref>ر.ک: همان، ص224</ref> | «نجاتدهنده در انديشه دينى مسيحيت»، نوشته كشيش ساموئل ژوك، مقاله سوم كتاب را تشكيل داده است. آنچه در اين مقاله آمده، ديدگاه يك كشيش مسيحى است كه از زاويه ديد خود به موضوع پرداخته و در بخشى از آن، به مطالبى استناد نموده كه از ديدگاه اسلام پذيرفتنى نيست و نويسنده به دليل آشنا شدن خوانندگان عزيز با نظرات برخى از مسيحيان پيرامون موضوع مهدویت، آن را آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص224</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش