۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# به دلیل ضیق مجال، نام مترجمان در اغلب موارد بدون القاب ذکر شده؛ | # به دلیل ضیق مجال، نام مترجمان در اغلب موارد بدون القاب ذکر شده؛ | ||
# در نقل شواهد از ترجمهها، در اغلب موارد نظر به همان شاهد مثال بوده و چهبسا اشکالات دیگرى نیز در ترجمهها وجود داشته که بدان پرداخته نشده است؛ بنابراین، تأیید یک شاهد به معناى تأیید آن از جنبه مورد بحث است نه همه جوانب؛ | # در نقل شواهد از ترجمهها، در اغلب موارد نظر به همان شاهد مثال بوده و چهبسا اشکالات دیگرى نیز در ترجمهها وجود داشته که بدان پرداخته نشده است؛ بنابراین، تأیید یک شاهد به معناى تأیید آن از جنبه مورد بحث است نه همه جوانب؛ | ||
# از نکات مورد توجه، تداخل نکردن مباحث حوزههاى گوناگون علوم مورد نیاز مترجم در مباحث روشى این کتاب است؛ دانشهایى مانند روششناسى تفسیر، برخى مباحث ادبیات و زبان فارسى و نیز زبانشناسى و مباحث مهم آن در حوزه ایجاد تعادلهاى صرفى، نحوى و بلاغى که به دلیل ضیق مجال و تضییع نشدن آنها در انتقال ناقص، به منابع تخصصى مربوط واگذار شده است<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>. | # از نکات مورد توجه، تداخل نکردن مباحث حوزههاى گوناگون علوم مورد نیاز مترجم در مباحث روشى این کتاب است؛ دانشهایى مانند روششناسى تفسیر، برخى مباحث ادبیات و زبان فارسى و نیز زبانشناسى و مباحث مهم آن در حوزه ایجاد تعادلهاى صرفى، نحوى و بلاغى که به دلیل ضیق مجال و تضییع نشدن آنها در انتقال ناقص، به منابع تخصصى مربوط واگذار شده است.<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>. | ||
نویسنده در فصل اول کتاب، کلیات بحث را مطرح کرده، در فصل دوم، اصول و مبانی ترجمه قرآن را، در فصل سوم مبانی ترجمه را و در فصل چهارم، فرایند ترجمه قرآن را. او در پایان، دو پیوست تحت عنوانهای «قاموسشناسی و مراجعه صحیح به آنها» و «منبعشناسی ترجمه»، به کتاب میافزاید. در بخشی از فصل دوم کتاب درباره اصول و مبانی ترجمه قرآن میخوانیم: «لغتشناسان، در نوشتههاى خود - تا جایى که نگارنده بررسى کرده است - بین «اصل» و «مبنا» فرق صریحى نیاوردهاند و نویسندگان نیز گاه این دو را بهجاى یکدیگر بهکار مىبرند، ولى با استفاده از اشاراتى که در کتب لغت دیده مىشود و کاربرد آن دو در روزگار ما، مىتوان بین آنها فرقى قائل شد، هرچند تأسیسى در اصطلاح باشد؛ به این ترتیب که «اصل» قواعد و قوانینى است که هر علم بر آنها استوار مىشود؛ آنگونه که هیچکس در موجودیت آن قواعد و قوانین اختلاف نکند، مانند فارسىدانى براى مترجم به زبان فارسى و «مبنا» قواعد و پیشفرضهاى پژوهندهاى است که در ابتداى کار بسان یک اصل براى خود قرار مىدهد؛ خواه دیگران آن را بپذیرند و خواه نپذیرند. | نویسنده در فصل اول کتاب، کلیات بحث را مطرح کرده، در فصل دوم، اصول و مبانی ترجمه قرآن را، در فصل سوم مبانی ترجمه را و در فصل چهارم، فرایند ترجمه قرآن را. او در پایان، دو پیوست تحت عنوانهای «قاموسشناسی و مراجعه صحیح به آنها» و «منبعشناسی ترجمه»، به کتاب میافزاید. در بخشی از فصل دوم کتاب درباره اصول و مبانی ترجمه قرآن میخوانیم: «لغتشناسان، در نوشتههاى خود - تا جایى که نگارنده بررسى کرده است - بین «اصل» و «مبنا» فرق صریحى نیاوردهاند و نویسندگان نیز گاه این دو را بهجاى یکدیگر بهکار مىبرند، ولى با استفاده از اشاراتى که در کتب لغت دیده مىشود و کاربرد آن دو در روزگار ما، مىتوان بین آنها فرقى قائل شد، هرچند تأسیسى در اصطلاح باشد؛ به این ترتیب که «اصل» قواعد و قوانینى است که هر علم بر آنها استوار مىشود؛ آنگونه که هیچکس در موجودیت آن قواعد و قوانین اختلاف نکند، مانند فارسىدانى براى مترجم به زبان فارسى و «مبنا» قواعد و پیشفرضهاى پژوهندهاى است که در ابتداى کار بسان یک اصل براى خود قرار مىدهد؛ خواه دیگران آن را بپذیرند و خواه نپذیرند. |
ویرایش