۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در گفتار دوم، به تندخوییهای خلیفه دوم در ماجرای سقیفه پرداخته شده است. پسازآنکه جمعى از انصار در سقیفه بنىساعده اجتماع کردند و پیرامون خلافت به گفتگو پرداختند، خبر به گوش عمر رسید. وى ابوبکر و ابوعبیده جراح را با خود همراه کرد و به سقیفه آمد. در آنجا ابوبکر خطبهاى خواند، سپس میان حُباب بن مُنذر و عمر گفتگوهاى تندى درگرفت و هر یک، دیگرى را تهدید کرد. درنهایت به خاطر رقابت همیشگى اوس و خزرج، اوسیان براى آنکه خلافت به سعد بن عباده و قبیله خزرج نرسد، با عجله با ابوبکر بیعت کردند<ref>همان، ص15</ref> | در گفتار دوم، به تندخوییهای خلیفه دوم در ماجرای سقیفه پرداخته شده است. پسازآنکه جمعى از انصار در سقیفه بنىساعده اجتماع کردند و پیرامون خلافت به گفتگو پرداختند، خبر به گوش عمر رسید. وى ابوبکر و ابوعبیده جراح را با خود همراه کرد و به سقیفه آمد. در آنجا ابوبکر خطبهاى خواند، سپس میان حُباب بن مُنذر و عمر گفتگوهاى تندى درگرفت و هر یک، دیگرى را تهدید کرد. درنهایت به خاطر رقابت همیشگى اوس و خزرج، اوسیان براى آنکه خلافت به سعد بن عباده و قبیله خزرج نرسد، با عجله با ابوبکر بیعت کردند<ref>همان، ص15</ref> | ||
در گفتار سوم، به ذکر نمونههایی از تندخوییهای وی در دوران خلافتش پرداخته شده است که ازجمله آنها، تازیانه زدن به کودکان و زنان است<ref>همان، ص18-35</ref> | در گفتار سوم، به ذکر نمونههایی از تندخوییهای وی در دوران خلافتش پرداخته شده است که ازجمله آنها، تازیانه زدن به کودکان و زنان است.<ref>همان، ص18-35</ref> | ||
در آخرین گفتار، به نمونههایی از تندخوییهای با خانواده و زنانش اشاره شده است ازجمله آنکه از اشعث بن قیس نقل شده است که من شبى مهمان خلیفه دوم بودم که نیمههاى شب عمر برخاست، بهسوی همسرش رفت و شروع به کتک زدن او کرد؛ من برخاستم و رفتم و مانع شدم. وقتى که عمر به بسترش برگشت، به من گفت: اى اشعث، جملهاى از رسول خدا شنیدم، که آن را به خاطر بسپار (آن جمله این است): «از مرد پرسیده نمىشود که در چه رابطهاى زنش را کتک زده است» و بهاینترتیب او را از سؤال درباره علت این کار منصرف کرد<ref>همان، ص39</ref> | در آخرین گفتار، به نمونههایی از تندخوییهای با خانواده و زنانش اشاره شده است ازجمله آنکه از اشعث بن قیس نقل شده است که من شبى مهمان خلیفه دوم بودم که نیمههاى شب عمر برخاست، بهسوی همسرش رفت و شروع به کتک زدن او کرد؛ من برخاستم و رفتم و مانع شدم. وقتى که عمر به بسترش برگشت، به من گفت: اى اشعث، جملهاى از رسول خدا شنیدم، که آن را به خاطر بسپار (آن جمله این است): «از مرد پرسیده نمىشود که در چه رابطهاى زنش را کتک زده است» و بهاینترتیب او را از سؤال درباره علت این کار منصرف کرد<ref>همان، ص39</ref> | ||
در پایان این کتاب گوشههایى از خلقوخوی نبوى(ص) که اسوه کامل انسانیت و سرمشق همه مسلمانان است، بیان شده است<ref>همان، ص41-43</ref> | در پایان این کتاب گوشههایى از خلقوخوی نبوى(ص) که اسوه کامل انسانیت و سرمشق همه مسلمانان است، بیان شده است.<ref>همان، ص41-43</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. | ||
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص22</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref> | در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص22</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش