پرش به محتوا

دیوان ناصری کاشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در میان انواع شعر، طبع ناصری بیشتر به سرودن قصیده و مسمط گرایش داشته است<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه هفت</ref>.
در میان انواع شعر، طبع ناصری بیشتر به سرودن قصیده و مسمط گرایش داشته است.<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه هفت</ref>.


قصیده از قصد اشتقاق یافته و شاعر در سرودن آن مفاهیم و معانی معینی را قصد می‎کند<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.
قصیده از قصد اشتقاق یافته و شاعر در سرودن آن مفاهیم و معانی معینی را قصد می‎کند<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۰:
«قصیده‎سرایان گذشته غالبا قصاید خود را با مقدمه‎ای مشتمل بر وصف معشوق و هجران یار و توصیف بهار و خزان یا مفاخره و شکوائیه آغاز و سپس با مناسبتی لطیف که آن را تخلص، یعنی خلاصی یافتن از مقدمه و پیش‎درآمد می‎گویند، به بیان مقصود می‎پرداخته‎اند که مرحوم ناصری دقیقا به اقبال و اقتفای قصیده‎سرایان نامدار گذشته الحق قصایدی از خود برجای نهاده که در اوج انسجام و استحکام است»<ref>همان، صفحات نه و ده</ref>.
«قصیده‎سرایان گذشته غالبا قصاید خود را با مقدمه‎ای مشتمل بر وصف معشوق و هجران یار و توصیف بهار و خزان یا مفاخره و شکوائیه آغاز و سپس با مناسبتی لطیف که آن را تخلص، یعنی خلاصی یافتن از مقدمه و پیش‎درآمد می‎گویند، به بیان مقصود می‎پرداخته‎اند که مرحوم ناصری دقیقا به اقبال و اقتفای قصیده‎سرایان نامدار گذشته الحق قصایدی از خود برجای نهاده که در اوج انسجام و استحکام است»<ref>همان، صفحات نه و ده</ref>.


قصاید ناصری از حیث طبیعت و ماهیت و مفاهیم و معانی عالی و صور تخیل و کنایات و مجازات گوناگون بشکوهی و سختگی و استعارات متراکم و عظمت و فخامت یادآور چکامه‎سرایان سبک ترکستانی یا خراسانی است<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>.
قصاید ناصری از حیث طبیعت و ماهیت و مفاهیم و معانی عالی و صور تخیل و کنایات و مجازات گوناگون بشکوهی و سختگی و استعارات متراکم و عظمت و فخامت یادآور چکامه‎سرایان سبک ترکستانی یا خراسانی است.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>.


برخی از ویژگی‎های قصاید او را چنین می‎توان برشمرد:
برخی از ویژگی‎های قصاید او را چنین می‎توان برشمرد:
# تسلط بر واژه‎ها: «به‎کارگیری و استخدام کلمات مهجور و غریبی مانند «چالیش» به معنی ناز و خرام و جنگ و جدال، «بیغاره‎زن»، یعنی طعنه‎زن و ملامتگر، «غیث»، به معنی باران، ابری که از آن باران ببارد، «اعتق»، یعنی عاتق‎تر و «عاتق»، به معنی رها، آزاد، «آقچه»، یعنی سکه زر یا سیم، «آخشیجان»، به معنی عنصر هریک از عناصر چهارگانه، «کسمه»، یعنی مویی چند که زنان از سر زلف خود پیچ و خم داده و بر رخسار گذارند، «مخیم»، خیمه‎گاه، اردوگاه، معسکر و امثال آن و نیز استفاده از قوافی بسیار مشکل در قصاید مطول نشانگر تسلط او بر ادبیات کهن و شعر کلاسیک است»<ref>همان</ref>.
# تسلط بر واژه‎ها: «به‎کارگیری و استخدام کلمات مهجور و غریبی مانند «چالیش» به معنی ناز و خرام و جنگ و جدال، «بیغاره‎زن»، یعنی طعنه‎زن و ملامتگر، «غیث»، به معنی باران، ابری که از آن باران ببارد، «اعتق»، یعنی عاتق‎تر و «عاتق»، به معنی رها، آزاد، «آقچه»، یعنی سکه زر یا سیم، «آخشیجان»، به معنی عنصر هریک از عناصر چهارگانه، «کسمه»، یعنی مویی چند که زنان از سر زلف خود پیچ و خم داده و بر رخسار گذارند، «مخیم»، خیمه‎گاه، اردوگاه، معسکر و امثال آن و نیز استفاده از قوافی بسیار مشکل در قصاید مطول نشانگر تسلط او بر ادبیات کهن و شعر کلاسیک است»<ref>همان</ref>.
# احاطه بی‎بدیل وی بر داستان‎های شاهنامه: تلمیحات فراوان او در قصایدش بر اشعار و افسانه‎های فردوسی دلیل بر این مدعاست<ref>ر.ک: همان، صفحه ده و یازده</ref>.
# احاطه بی‎بدیل وی بر داستان‎های شاهنامه: تلمیحات فراوان او در قصایدش بر اشعار و افسانه‎های فردوسی دلیل بر این مدعاست.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده و یازده</ref>.
# اطلاع دقیق از علوم موسیقی، هیئت و نجوم.
# اطلاع دقیق از علوم موسیقی، هیئت و نجوم.
# صنایع لفظی و معنوی در اشعار وی: استفاده و به‎کارگیری انواع آرایه‎ها و صنایع لفظی و معنوی در سروده‎های ناصری، بیانگر تسلط کامل او بر صناعات ادبی، به‎خصوص تشبیه، استعاره و تلمیح است:
# صنایع لفظی و معنوی در اشعار وی: استفاده و به‎کارگیری انواع آرایه‎ها و صنایع لفظی و معنوی در سروده‎های ناصری، بیانگر تسلط کامل او بر صناعات ادبی، به‎خصوص تشبیه، استعاره و تلمیح است:
خط ۷۶: خط ۷۶:
{{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومی‎غلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه‎های سیزده و چهارده</ref>.
{{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومی‎غلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه‎های سیزده و چهارده</ref>.


ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیده‎ای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدح‎سرا مبرا ساخته و گفته است من به‎جز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمی‎گویم و به‎تصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است:
ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیده‎ای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدح‎سرا مبرا ساخته و گفته است من به‎جز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمی‎گویم و به‎تصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''من نه فردوسی که بیند عارفم از هر کرانه''|2=''نیست کالایی به غیر از وصف گرد سیستانم''}}
{{ب|''من نه فردوسی که بیند عارفم از هر کرانه''|2=''نیست کالایی به غیر از وصف گرد سیستانم''}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش