۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در میان انواع شعر، طبع ناصری بیشتر به سرودن قصیده و مسمط گرایش داشته است<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه هفت</ref>. | در میان انواع شعر، طبع ناصری بیشتر به سرودن قصیده و مسمط گرایش داشته است.<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه هفت</ref>. | ||
قصیده از قصد اشتقاق یافته و شاعر در سرودن آن مفاهیم و معانی معینی را قصد میکند<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>. | قصیده از قصد اشتقاق یافته و شاعر در سرودن آن مفاهیم و معانی معینی را قصد میکند<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
«قصیدهسرایان گذشته غالبا قصاید خود را با مقدمهای مشتمل بر وصف معشوق و هجران یار و توصیف بهار و خزان یا مفاخره و شکوائیه آغاز و سپس با مناسبتی لطیف که آن را تخلص، یعنی خلاصی یافتن از مقدمه و پیشدرآمد میگویند، به بیان مقصود میپرداختهاند که مرحوم ناصری دقیقا به اقبال و اقتفای قصیدهسرایان نامدار گذشته الحق قصایدی از خود برجای نهاده که در اوج انسجام و استحکام است»<ref>همان، صفحات نه و ده</ref>. | «قصیدهسرایان گذشته غالبا قصاید خود را با مقدمهای مشتمل بر وصف معشوق و هجران یار و توصیف بهار و خزان یا مفاخره و شکوائیه آغاز و سپس با مناسبتی لطیف که آن را تخلص، یعنی خلاصی یافتن از مقدمه و پیشدرآمد میگویند، به بیان مقصود میپرداختهاند که مرحوم ناصری دقیقا به اقبال و اقتفای قصیدهسرایان نامدار گذشته الحق قصایدی از خود برجای نهاده که در اوج انسجام و استحکام است»<ref>همان، صفحات نه و ده</ref>. | ||
قصاید ناصری از حیث طبیعت و ماهیت و مفاهیم و معانی عالی و صور تخیل و کنایات و مجازات گوناگون بشکوهی و سختگی و استعارات متراکم و عظمت و فخامت یادآور چکامهسرایان سبک ترکستانی یا خراسانی است<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>. | قصاید ناصری از حیث طبیعت و ماهیت و مفاهیم و معانی عالی و صور تخیل و کنایات و مجازات گوناگون بشکوهی و سختگی و استعارات متراکم و عظمت و فخامت یادآور چکامهسرایان سبک ترکستانی یا خراسانی است.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>. | ||
برخی از ویژگیهای قصاید او را چنین میتوان برشمرد: | برخی از ویژگیهای قصاید او را چنین میتوان برشمرد: | ||
# تسلط بر واژهها: «بهکارگیری و استخدام کلمات مهجور و غریبی مانند «چالیش» به معنی ناز و خرام و جنگ و جدال، «بیغارهزن»، یعنی طعنهزن و ملامتگر، «غیث»، به معنی باران، ابری که از آن باران ببارد، «اعتق»، یعنی عاتقتر و «عاتق»، به معنی رها، آزاد، «آقچه»، یعنی سکه زر یا سیم، «آخشیجان»، به معنی عنصر هریک از عناصر چهارگانه، «کسمه»، یعنی مویی چند که زنان از سر زلف خود پیچ و خم داده و بر رخسار گذارند، «مخیم»، خیمهگاه، اردوگاه، معسکر و امثال آن و نیز استفاده از قوافی بسیار مشکل در قصاید مطول نشانگر تسلط او بر ادبیات کهن و شعر کلاسیک است»<ref>همان</ref>. | # تسلط بر واژهها: «بهکارگیری و استخدام کلمات مهجور و غریبی مانند «چالیش» به معنی ناز و خرام و جنگ و جدال، «بیغارهزن»، یعنی طعنهزن و ملامتگر، «غیث»، به معنی باران، ابری که از آن باران ببارد، «اعتق»، یعنی عاتقتر و «عاتق»، به معنی رها، آزاد، «آقچه»، یعنی سکه زر یا سیم، «آخشیجان»، به معنی عنصر هریک از عناصر چهارگانه، «کسمه»، یعنی مویی چند که زنان از سر زلف خود پیچ و خم داده و بر رخسار گذارند، «مخیم»، خیمهگاه، اردوگاه، معسکر و امثال آن و نیز استفاده از قوافی بسیار مشکل در قصاید مطول نشانگر تسلط او بر ادبیات کهن و شعر کلاسیک است»<ref>همان</ref>. | ||
# احاطه بیبدیل وی بر داستانهای شاهنامه: تلمیحات فراوان او در قصایدش بر اشعار و افسانههای فردوسی دلیل بر این مدعاست<ref>ر.ک: همان، صفحه ده و یازده</ref>. | # احاطه بیبدیل وی بر داستانهای شاهنامه: تلمیحات فراوان او در قصایدش بر اشعار و افسانههای فردوسی دلیل بر این مدعاست.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده و یازده</ref>. | ||
# اطلاع دقیق از علوم موسیقی، هیئت و نجوم. | # اطلاع دقیق از علوم موسیقی، هیئت و نجوم. | ||
# صنایع لفظی و معنوی در اشعار وی: استفاده و بهکارگیری انواع آرایهها و صنایع لفظی و معنوی در سرودههای ناصری، بیانگر تسلط کامل او بر صناعات ادبی، بهخصوص تشبیه، استعاره و تلمیح است: | # صنایع لفظی و معنوی در اشعار وی: استفاده و بهکارگیری انواع آرایهها و صنایع لفظی و معنوی در سرودههای ناصری، بیانگر تسلط کامل او بر صناعات ادبی، بهخصوص تشبیه، استعاره و تلمیح است: | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
{{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومیغلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحههای سیزده و چهارده</ref>. | {{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومیغلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحههای سیزده و چهارده</ref>. | ||
ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیدهای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدحسرا مبرا ساخته و گفته است من بهجز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمیگویم و بهتصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است: | ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیدهای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدحسرا مبرا ساخته و گفته است من بهجز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمیگویم و بهتصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''من نه فردوسی که بیند عارفم از هر کرانه''|2=''نیست کالایی به غیر از وصف گرد سیستانم''}} | {{ب|''من نه فردوسی که بیند عارفم از هر کرانه''|2=''نیست کالایی به غیر از وصف گرد سیستانم''}} |
ویرایش