پرش به محتوا

المعجم الفلسفي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''المعجم الفلسفي: عربی، إنجليزي، فرنسي، ألماني، لاتيني'''، اثر عبدالمنعم حفنی، دانشنامه‎ای است فلسفی به زبان عربی. نویسنده در این اثر، زبان عربی را معیار قرار داده و در مورد سایر زبان‎ها (انگلیسی، فرانسه، آلمانی و لاتین) به ذکر اصطلاحات معادل در آن زبان، بسنده کرده است. او همان طور که در مقدمه متذکر می‎شود این اثر را در تکمیل کتاب «الموسوعة الفلسفية» نوشته است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص5</ref>.
'''المعجم الفلسفي: عربی، إنجليزي، فرنسي، ألماني، لاتيني'''، اثر عبدالمنعم حفنی، دانشنامه‎ای است فلسفی به زبان عربی. نویسنده در این اثر، زبان عربی را معیار قرار داده و در مورد سایر زبان‎ها (انگلیسی، فرانسه، آلمانی و لاتین) به ذکر اصطلاحات معادل در آن زبان، بسنده کرده است. او همان طور که در مقدمه متذکر می‎شود این اثر را در تکمیل کتاب «الموسوعة الفلسفية» نوشته است.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص5</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، دارای مقدمه نویسنده و محتوای مطالب (به‎ترتیب از حرف الف تا یاء) است. مهم‎ترین منابعی که نویسنده در نگارش این اثر از آنها بهره برده‎، علاوه بر نوشته‎های فیلسوفان اسلامی مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و [[نسفی، عبدالله بن احمد|نسفی]] و ابن سکیت و کندی و محاسبی و [[مسعودی، علی بن حسین|مسعودی]] و [[قفطی، علی بن یوسف|قفطی]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] و [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] و [[رازی، محمد بن زکریا|رازی]] و توحیدی و دیگران، آثار نویسندگان جدیدی مانند عبدالرحمن بدوی و اهوانی و زکی نجیب و محمود و یاسین خلیل و عزمی اسلام و فؤاد زکریا و یوسف کرم و زکریا ابراهیم و ابوالعفا عفیفی و ابوریده و متی و [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]] و... بوده است<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.
کتاب، دارای مقدمه نویسنده و محتوای مطالب (به‎ترتیب از حرف الف تا یاء) است. مهم‎ترین منابعی که نویسنده در نگارش این اثر از آنها بهره برده‎، علاوه بر نوشته‎های فیلسوفان اسلامی مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و [[نسفی، عبدالله بن احمد|نسفی]] و ابن سکیت و کندی و محاسبی و [[مسعودی، علی بن حسین|مسعودی]] و [[قفطی، علی بن یوسف|قفطی]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] و [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] و [[رازی، محمد بن زکریا|رازی]] و توحیدی و دیگران، آثار نویسندگان جدیدی مانند عبدالرحمن بدوی و اهوانی و زکی نجیب و محمود و یاسین خلیل و عزمی اسلام و فؤاد زکریا و یوسف کرم و زکریا ابراهیم و ابوالعفا عفیفی و ابوریده و متی و [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]] و... بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۱: خط ۴۱:
وی دانشنامه‎های دیگری با موضوع فلسفه را هم نام می‎برد که گویا از نظر او در حد دو دانشنامه قبلی نبوده‎اند. او می‎نویسد: از نگارش «مصطلحات فلسفية» که کار دانشکده آداب و علوم انسانی دانشگاه محمد خامس در مغرب بوده اطلاع یافتم. این کتاب، کاری است سست و واضح است که مترجم در آن اهتمامی به میراث فلسفی عربی نداشته و سعیش بیهوده بوده و خواندن اثرش مایه تشتت ذهن است... همچنین از نگارش واژه‎نامه فارسی «واژه‎نامه فلسفی» دکتر سهیل افغان مطلع شدم... عبدالمنعم حفنی اشتباهاتی از این واژه‎نامه فلسفی فارسی را هم به‎عنوان نمونه ذکر می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.
وی دانشنامه‎های دیگری با موضوع فلسفه را هم نام می‎برد که گویا از نظر او در حد دو دانشنامه قبلی نبوده‎اند. او می‎نویسد: از نگارش «مصطلحات فلسفية» که کار دانشکده آداب و علوم انسانی دانشگاه محمد خامس در مغرب بوده اطلاع یافتم. این کتاب، کاری است سست و واضح است که مترجم در آن اهتمامی به میراث فلسفی عربی نداشته و سعیش بیهوده بوده و خواندن اثرش مایه تشتت ذهن است... همچنین از نگارش واژه‎نامه فارسی «واژه‎نامه فلسفی» دکتر سهیل افغان مطلع شدم... عبدالمنعم حفنی اشتباهاتی از این واژه‎نامه فلسفی فارسی را هم به‎عنوان نمونه ذکر می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.


نویسنده کلمات اختصاری E برای معادل انگلیسی، F برای معادل کلمه در زبان فرانسه، G برای معادل آلمانی و L را برای معادل لاتین کلمه مورد نظر برگزیده و هنگام ذکر کلمه، معادل‎های آن در زبان‎های مختلف را ذکر می‎کند و علامت اختصاری زبان مربوطه را داخل پرانتز می‎آورد؛ مثلاًدر کلمه تخصیص چنین نوشته: تخصیص... Specification (E) Spécification (F)، Specificatio (L)، Spezifikation (G). سپس به توضیح آن پرداخته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص52</ref>.
نویسنده کلمات اختصاری E برای معادل انگلیسی، F برای معادل کلمه در زبان فرانسه، G برای معادل آلمانی و L را برای معادل لاتین کلمه مورد نظر برگزیده و هنگام ذکر کلمه، معادل‎های آن در زبان‎های مختلف را ذکر می‎کند و علامت اختصاری زبان مربوطه را داخل پرانتز می‎آورد؛ مثلاًدر کلمه تخصیص چنین نوشته: تخصیص... Specification (E) Spécification (F)، Specificatio (L)، Spezifikation (G). سپس به توضیح آن پرداخته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص52</ref>.


او در توضیح واژه استغراق می‎نویسد: استغراق که معادل انگلیسی و فرانسه و آلمانی آن Distribution و معادل لاتینش Distributio است، یعنی شمول حکم نسبت به تمامی مصادیق حد و انطباقش بر آنها؛ به معنای اینکه حمل به تمامی افرادی که حد بر آنها دلالت می‎کند، تعلق می‎گیرد و معنای عدم استغراق این خواهد شد که حمل بر برخی از افراد حد منطبق است؛ بنابراین قضایای کلیه، موضوعشان را فرامی‎گیرند، ولی قضایای جزئیه، آن را فرانمی‎گیرند. همچنین قضایای موجبه، محمولشان را فرانمی‎گیرند؛ درحالی‎که قضایای سالبه فرامی‎گیرند [ظاهرا مراد آن است که در قضایای کلیه، موضوع فراگیر است و در قضایای جزئیه نیست؛ چنان‎که در دو قضیه «هر انسانی حیوان است» و «برخی از انسان‎ها کاتبند»، «هر انسان»، شامل همه مصادیق انسان است و «برخی از انسان‎ها»، شامل همه آنها نمی‎باشد. همچنین در قضایای موجبه، محمول فراگیر نیست، ولی در سالبه هست؛ چنان‎که در قضیه «انسان حیوان است»، تمام حیوانیت برای انسان ثابت نشده؛ چون مثلاًاسب هم حیوان است، ولی در قضیه «حجر حیوان نیست»، تمام حیوانیت از حجر سلب شده است]<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
او در توضیح واژه استغراق می‎نویسد: استغراق که معادل انگلیسی و فرانسه و آلمانی آن Distribution و معادل لاتینش Distributio است، یعنی شمول حکم نسبت به تمامی مصادیق حد و انطباقش بر آنها؛ به معنای اینکه حمل به تمامی افرادی که حد بر آنها دلالت می‎کند، تعلق می‎گیرد و معنای عدم استغراق این خواهد شد که حمل بر برخی از افراد حد منطبق است؛ بنابراین قضایای کلیه، موضوعشان را فرامی‎گیرند، ولی قضایای جزئیه، آن را فرانمی‎گیرند. همچنین قضایای موجبه، محمولشان را فرانمی‎گیرند؛ درحالی‎که قضایای سالبه فرامی‎گیرند [ظاهرا مراد آن است که در قضایای کلیه، موضوع فراگیر است و در قضایای جزئیه نیست؛ چنان‎که در دو قضیه «هر انسانی حیوان است» و «برخی از انسان‎ها کاتبند»، «هر انسان»، شامل همه مصادیق انسان است و «برخی از انسان‎ها»، شامل همه آنها نمی‎باشد. همچنین در قضایای موجبه، محمول فراگیر نیست، ولی در سالبه هست؛ چنان‎که در قضیه «انسان حیوان است»، تمام حیوانیت برای انسان ثابت نشده؛ چون مثلاًاسب هم حیوان است، ولی در قضیه «حجر حیوان نیست»، تمام حیوانیت از حجر سلب شده است]<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش