۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''أصولالدين'''، اثر عالم اشعری قرن پنجم هجری، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقاهر بن طاهر تمیمی بغدادی]]، کتابی است که اصول دین اشاعره را به معرض نمایش گذاشته است. | '''أصولالدين'''، اثر عالم اشعری قرن پنجم هجری، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقاهر بن طاهر تمیمی بغدادی]]، کتابی است که اصول دین اشاعره را به معرض نمایش گذاشته است. | ||
این اثر، با نام «التبصرة البغدادية» نیز شناخته میشده است<ref>ر.ک: جعفری نائینی، علیرضا، ج12، ص363</ref>. | این اثر، با نام «التبصرة البغدادية» نیز شناخته میشده است.<ref>ر.ک: جعفری نائینی، علیرضا، ج12، ص363</ref>. | ||
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] در رساله «اصول دین»، محتوای این کتاب را در قالب اصل، بهعنوان مذهب اهل سنت آورده است<ref>ر.ک: همان، ص366</ref>. | [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] در رساله «اصول دین»، محتوای این کتاب را در قالب اصل، بهعنوان مذهب اهل سنت آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص366</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اصل دوم: عالم همه موجودات جز خدا حادث است و بهجز خدا و صفات ازلی وی همه آفریده و مصنوع خداست. خدا، مخلوق و مصنوع و از سنخ عالم و اجزای عالم نیست. ساختار عالم از جواهر و اعراض ترکیب یافته و جسم از اجزای لایتجزا تشکیل شده است. در این میان کسانی چون ابراهیم بن سیار نَظّام و فلاسفهای که جزء لایتجزا را منکر شدهاند، کافرند<ref>ر.ک: همان</ref>. | اصل دوم: عالم همه موجودات جز خدا حادث است و بهجز خدا و صفات ازلی وی همه آفریده و مصنوع خداست. خدا، مخلوق و مصنوع و از سنخ عالم و اجزای عالم نیست. ساختار عالم از جواهر و اعراض ترکیب یافته و جسم از اجزای لایتجزا تشکیل شده است. در این میان کسانی چون ابراهیم بن سیار نَظّام و فلاسفهای که جزء لایتجزا را منکر شدهاند، کافرند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اصل سوم: برخلاف عقیده دهریه، همه پدیدهها محدثند و صانع دارند. ثمامة بن اشرس و برخی از معتزله که افعال متولد را فاقد فاعل میدانند، کافرند. خدا نهایت، حد، صورت، اعضا و احساس ندارد و مکانی او را محدود نمیکند؛ حرکت و سکون ندارد و واحد است و همیشه باقی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | اصل سوم: برخلاف عقیده دهریه، همه پدیدهها محدثند و صانع دارند. ثمامة بن اشرس و برخی از معتزله که افعال متولد را فاقد فاعل میدانند، کافرند. خدا نهایت، حد، صورت، اعضا و احساس ندارد و مکانی او را محدود نمیکند؛ حرکت و سکون ندارد و واحد است و همیشه باقی است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اصل چهارم: برخلاف آنکه معتزله صفات خدا را نفی میکنند، این صفات همچون قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر و کلام، صفاتی ازلی و نعوتی ابدیاند. خدا بر همه مقدورات تواناست و این مقدورات هرگز پایان نمییابند. خدا به همه حوادث از ازل داناست. مؤمنان در آخرت خدا را رؤیت میکنند. هیچ رویدادی در عالم رخ نمیدهد، مگر آنکه از ازل خدا آن را خواسته باشد. کلام خدا قدیم و غیر مخلوق و حاوی امر، نهی، خبر و وعد وعید الهی است. «وجه» خدا همان ذات خداست. چشم خدا به معنای آن است که او اشیاء را میبیند. دست خدا به معنای قدرت او و تکیه زدن خدا بر عرش به معنای پادشاهی و سلطنت اوست<ref>ر.ک: همان، ص365-366</ref>. | اصل چهارم: برخلاف آنکه معتزله صفات خدا را نفی میکنند، این صفات همچون قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر و کلام، صفاتی ازلی و نعوتی ابدیاند. خدا بر همه مقدورات تواناست و این مقدورات هرگز پایان نمییابند. خدا به همه حوادث از ازل داناست. مؤمنان در آخرت خدا را رؤیت میکنند. هیچ رویدادی در عالم رخ نمیدهد، مگر آنکه از ازل خدا آن را خواسته باشد. کلام خدا قدیم و غیر مخلوق و حاوی امر، نهی، خبر و وعد وعید الهی است. «وجه» خدا همان ذات خداست. چشم خدا به معنای آن است که او اشیاء را میبیند. دست خدا به معنای قدرت او و تکیه زدن خدا بر عرش به معنای پادشاهی و سلطنت اوست<ref>ر.ک: همان، ص365-366</ref>. | ||
اصل پنجم: اسماء خدا توقیفی است و تنها اسمهایی را میتوان در مورد خدا بهکار برد که در قرآن یا سنت صحیح یا اجماع امت برای خدا معین شده است<ref>ر.ک: همان، ص366</ref>. | اصل پنجم: اسماء خدا توقیفی است و تنها اسمهایی را میتوان در مورد خدا بهکار برد که در قرآن یا سنت صحیح یا اجماع امت برای خدا معین شده است.<ref>ر.ک: همان، ص366</ref>. | ||
اصل ششم: خداوند خالق همه پدیدههای عالم، اعم از حوادث خیر یا شر است و «کسبهای» مردم را نیز خدا میآفریند. خداست که مردم را هدایت میکند و گمراه میسازد. اگر کسی بمیرد، یا کشته شود، به اجلی که خدا برایش معین ساخته، از دنیا رفته است. هرکس آنچه میخورد، یا میآشامد - حلال یا حرام - همان روزیای است که خدا برایش مقدر ساخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | اصل ششم: خداوند خالق همه پدیدههای عالم، اعم از حوادث خیر یا شر است و «کسبهای» مردم را نیز خدا میآفریند. خداست که مردم را هدایت میکند و گمراه میسازد. اگر کسی بمیرد، یا کشته شود، به اجلی که خدا برایش معین ساخته، از دنیا رفته است. هرکس آنچه میخورد، یا میآشامد - حلال یا حرام - همان روزیای است که خدا برایش مقدر ساخته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اصل هفتم: نبوت و رسالت، امری مسلم و اثباتشده است. رسول با نبی تفاوت دارد. انبیا بسیارند، ولی شمار رسولان 313 است. همگی انبیا معصومند<ref>ر.ک: همان</ref>. | اصل هفتم: نبوت و رسالت، امری مسلم و اثباتشده است. رسول با نبی تفاوت دارد. انبیا بسیارند، ولی شمار رسولان 313 است. همگی انبیا معصومند<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش