۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
اين كتاب داراى دو نام مشهور است: | اين كتاب داراى دو نام مشهور است: | ||
الف) تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق كه در اكثر منابع و كتب تراجم، از اثر برجسته اخلاقى مسكويه با اين نام ياد شده است<ref>حاجى خليفه، [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]، ج 1، ص514</ref> | الف) تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق كه در اكثر منابع و كتب تراجم، از اثر برجسته اخلاقى مسكويه با اين نام ياد شده است.<ref>حاجى خليفه، [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]، ج 1، ص514</ref> | ||
ب) طهارة الاعراق، چنانكه خود مصنف در متن كتاب بدان تصريح مىكند. | ب) طهارة الاعراق، چنانكه خود مصنف در متن كتاب بدان تصريح مىكند. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از اين كتاب شديداً اثر پذيرفته و در شأن كتاب و مؤلف آن ابياتى سروده است و كتاب «[[اخلاق ناصری]]» را كه ترجمه شرحگونه اين كتاب مىباشد، نگاشته است. | [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از اين كتاب شديداً اثر پذيرفته و در شأن كتاب و مؤلف آن ابياتى سروده است و كتاب «[[اخلاق ناصری]]» را كه ترجمه شرحگونه اين كتاب مىباشد، نگاشته است. | ||
كتاب، مورد تمجيد و تحسين بزرگانى مانند [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] و [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] نيز واقع شده است<ref>محمدحسين حسينى تهرانى، مهر تابان، ص54</ref> | كتاب، مورد تمجيد و تحسين بزرگانى مانند [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] و [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] نيز واقع شده است.<ref>محمدحسين حسينى تهرانى، مهر تابان، ص54</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
اعتراض [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] بر زاهدان گوشهگير را در الهوامل و الشوامل و الفوز الاصغر نيز مىتوان ديد كه اين گروه را دريغكنندگان از يارى مردم مىخواند و مىگويد كه آنان با پاسخ ندادن به يارىجويى مردمان، به خود و ايشان ظلم مىكنند. | اعتراض [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] بر زاهدان گوشهگير را در الهوامل و الشوامل و الفوز الاصغر نيز مىتوان ديد كه اين گروه را دريغكنندگان از يارى مردم مىخواند و مىگويد كه آنان با پاسخ ندادن به يارىجويى مردمان، به خود و ايشان ظلم مىكنند. | ||
اين دريافت مدنى از فضيلتهاى انسانى نزد نويسنده بدان پايه ارجمند است كه آن را از حوزه اخلاق فراتر مىبرد و به ديانت و شريعت تعميم مىدهد. در نظر نويسنده، همچنان كه فلسفه، يگانه آموزش حقيقى و راه رستگارى و نجات است، «ادب الشريعة» نيز انتقالدهنده حقيقت بهصورت گزارههاى دينى است<ref>تهذيب، 64</ref>و آن را با نقش قوانين يونانى در نواميس افلاطون و با نوع موسيقى مباح در جمهوريت او مىتوان تطبيق داد. | اين دريافت مدنى از فضيلتهاى انسانى نزد نويسنده بدان پايه ارجمند است كه آن را از حوزه اخلاق فراتر مىبرد و به ديانت و شريعت تعميم مىدهد. در نظر نويسنده، همچنان كه فلسفه، يگانه آموزش حقيقى و راه رستگارى و نجات است، «ادب الشريعة» نيز انتقالدهنده حقيقت بهصورت گزارههاى دينى است.<ref>تهذيب، 64</ref>و آن را با نقش قوانين يونانى در نواميس افلاطون و با نوع موسيقى مباح در جمهوريت او مىتوان تطبيق داد. | ||
نويسنده بر آن است كه شريعت، نفوس جوانان را به پذيرش حكمت و طلب فضايل و رسيدن به سعادت انسانى از راه انديشه درست و سنجش صحيح آماده مىسازد. اين نظر بىگمان با آموزههاى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] درباره بايستگى و وجوب آموزش دينى به جوانان و پيششرط بودن تربيت دينى براى مطالعه اخلاق فلسفى مناسبت دارد و ريشههاى نظرى آن را تا «اخلاق نيكُماخس» [[ارسطو]] مىتوان پى گرفت. اين اصرار نويسنده بر هماهنگى دين و فلسفه تا آنجاست كه حتى آموزههاى شريعت را بر اساس مفاهيم يونانى انس طبيعى و جامعهپذيرى طبيعى تفسير مىكند. | نويسنده بر آن است كه شريعت، نفوس جوانان را به پذيرش حكمت و طلب فضايل و رسيدن به سعادت انسانى از راه انديشه درست و سنجش صحيح آماده مىسازد. اين نظر بىگمان با آموزههاى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] درباره بايستگى و وجوب آموزش دينى به جوانان و پيششرط بودن تربيت دينى براى مطالعه اخلاق فلسفى مناسبت دارد و ريشههاى نظرى آن را تا «اخلاق نيكُماخس» [[ارسطو]] مىتوان پى گرفت. اين اصرار نويسنده بر هماهنگى دين و فلسفه تا آنجاست كه حتى آموزههاى شريعت را بر اساس مفاهيم يونانى انس طبيعى و جامعهپذيرى طبيعى تفسير مىكند. |
ویرایش