۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
# هیکل هفتم، در بیان اتصال و پیوند نفس ناطقه انسانی پس از مفارقت بدن به عالم ملکوت<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | # هیکل هفتم، در بیان اتصال و پیوند نفس ناطقه انسانی پس از مفارقت بدن به عالم ملکوت<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | ||
هیکل - به فتح اول و سوم و سکون دوم - اصل لغت عبری است به کسر اول، به معنای «قصر»، «معبد». یهود این کلمه را به معنای «خانه خدا» استعمال میکردند که سلیمان آن را بنا کرده بود و در عربی به معنای «ستبر و درشت از هر چیزی» و «اسب ستبر و بلند» و «گیاه برآمده و بالیده» و «کالبد و پیکر» و «بنای رفیع و بلند» و «ساختمانی بلند و عظیم که درون آن به طلا و جواهرات مزین و آراسته باشد و در آن عبادت خدایان کنند و یا در آن بت نهند» و «خانه ترسایان که در آن صورت مریم(ع) باشد» و یا «کلیسای ایشان» بهکار رفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | هیکل - به فتح اول و سوم و سکون دوم - اصل لغت عبری است به کسر اول، به معنای «قصر»، «معبد». یهود این کلمه را به معنای «خانه خدا» استعمال میکردند که سلیمان آن را بنا کرده بود و در عربی به معنای «ستبر و درشت از هر چیزی» و «اسب ستبر و بلند» و «گیاه برآمده و بالیده» و «کالبد و پیکر» و «بنای رفیع و بلند» و «ساختمانی بلند و عظیم که درون آن به طلا و جواهرات مزین و آراسته باشد و در آن عبادت خدایان کنند و یا در آن بت نهند» و «خانه ترسایان که در آن صورت مریم(ع) باشد» و یا «کلیسای ایشان» بهکار رفته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
علامه دوانی در شرح هیاکل میفرماید: هیکل، در اصل به معنای «صورت» است و حکمای باستان بر این عقیده بودند که ستارگان ظل و نمودی هستند از انوار مجرده و برای هریک از سیارات سبعه، متناسب با حالات و خصوصیات آن از فلزی مناسب با آن سیاره صورتی بساختند و آن را در ساختمانی که به طالع خاص و هیئتی خاص بنا شده بود، بنهادند و در مواقع و زمان خاص آن کوکب، آهنگ آن میکردند و روشنی میافروختند و قربانی میکردند و این بناها را «هياكل النور» مینامیدند و آن را محترم و بزرگ میداشتند... رساله «هياكل النور» به عربی است و مصنّف خود آن را به فارسی ترجمه کرده..<ref>ر.ک: همان، ص8-9</ref>. | علامه دوانی در شرح هیاکل میفرماید: هیکل، در اصل به معنای «صورت» است و حکمای باستان بر این عقیده بودند که ستارگان ظل و نمودی هستند از انوار مجرده و برای هریک از سیارات سبعه، متناسب با حالات و خصوصیات آن از فلزی مناسب با آن سیاره صورتی بساختند و آن را در ساختمانی که به طالع خاص و هیئتی خاص بنا شده بود، بنهادند و در مواقع و زمان خاص آن کوکب، آهنگ آن میکردند و روشنی میافروختند و قربانی میکردند و این بناها را «هياكل النور» مینامیدند و آن را محترم و بزرگ میداشتند... رساله «هياكل النور» به عربی است و مصنّف خود آن را به فارسی ترجمه کرده..<ref>ر.ک: همان، ص8-9</ref>. | ||
سومین کتاب، عبارت است از «رسالة أنموذج العلوم». کلمه «أنموذج»، معرب فارسی نمونه است. شاید رساله عشریه و رسالة العشرة الجلالية نیز که در بعضی از تذکرهها آمده، همه عنوانی باشد برای این رساله. این رساله را مؤلف به نام سلطان محمود کجراتی (از نوادگان تیمور) معنون ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>. | سومین کتاب، عبارت است از «رسالة أنموذج العلوم». کلمه «أنموذج»، معرب فارسی نمونه است. شاید رساله عشریه و رسالة العشرة الجلالية نیز که در بعضی از تذکرهها آمده، همه عنوانی باشد برای این رساله. این رساله را مؤلف به نام سلطان محمود کجراتی (از نوادگان تیمور) معنون ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>. | ||
در این رساله، مطالبی در علوم مختلف، در ذیل مسائلی با این عناوین مطرح گردیده: | در این رساله، مطالبی در علوم مختلف، در ذیل مسائلی با این عناوین مطرح گردیده: | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
در مقابله و تصحیح تفسیر سوره کافرون، از دو نسخه استفاده شده: | در مقابله و تصحیح تفسیر سوره کافرون، از دو نسخه استفاده شده: | ||
# نسخه متعلق به دانشگاه تهران ضمن مجموعهای به شماره 1021 که در فهرست جلد 1/ 56 معرفی شده و در کتاب از آن با حرف «د» یاد میشود؛ | # نسخه متعلق به دانشگاه تهران ضمن مجموعهای به شماره 1021 که در فهرست جلد 1/ 56 معرفی شده و در کتاب از آن با حرف «د» یاد میشود؛ | ||
# نسخه متعلق به کتابخانه مجلسف از مجموعه شماره 1805 به خط نسخ و به قطع رحلی که از آن با نشانه «م» یاد میشود که البته هر دو نسخه دارای اغلاط و تحریفات زیادی است<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>. | # نسخه متعلق به کتابخانه مجلسف از مجموعه شماره 1805 به خط نسخ و به قطع رحلی که از آن با نشانه «م» یاد میشود که البته هر دو نسخه دارای اغلاط و تحریفات زیادی است.<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>. | ||
کتاب «شواكل الحور»، به سال 1373ق، در مدارس هند به همت دکتر محمد عبدالحق با مقدمهای در شرح حال شیخ اشراق و محقق دوانی به طبع رسیده که از آن در تصحیح استفاده شده و با حرف «ط» از آن یاد میگردد<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | کتاب «شواكل الحور»، به سال 1373ق، در مدارس هند به همت دکتر محمد عبدالحق با مقدمهای در شرح حال شیخ اشراق و محقق دوانی به طبع رسیده که از آن در تصحیح استفاده شده و با حرف «ط» از آن یاد میگردد<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
در «مجالس المؤمنين» آمده که امیر غیاثالدین منصور شیرازی، ردی بر «أنموذج العلوم» نوشته است<ref>همان، ص12</ref>. | در «مجالس المؤمنين» آمده که امیر غیاثالدین منصور شیرازی، ردی بر «أنموذج العلوم» نوشته است.<ref>همان، ص12</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش