۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''بحوث في الملل و النحل'''، نگارش [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانی]]، پیرامون عمدهترین مباحث عقاید و اندیشههای کلامی در دوران اسلامی است. در واقع این کتاب، مهمترین عقاید فرقههای مختلف دوران اسلامی را معرفی و تحلیلی نموده است. | '''بحوث في الملل و النحل'''، نگارش [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانی]]، پیرامون عمدهترین مباحث عقاید و اندیشههای کلامی در دوران اسلامی است. در واقع این کتاب، مهمترین عقاید فرقههای مختلف دوران اسلامی را معرفی و تحلیلی نموده است. | ||
این نوشتار، اثری مناسب برای آشنایی با فرهنگ عقاید در دوران اسلامی است. برخورداری متن از معرفی منابع فراوان پژوهشی نیز از دیگر وجوه حُسن کتاب برای محققان بشمار میآید. همچنین برخی از دیدگاههای ابتکاری و کاربردی مؤلف، نظیر ارائه ملاک در حسن و قبح عقلی و نقادی دیگر ملاکهای ارائهشده، بر غنای اثر افزوده است<ref>محمدینسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>. | این نوشتار، اثری مناسب برای آشنایی با فرهنگ عقاید در دوران اسلامی است. برخورداری متن از معرفی منابع فراوان پژوهشی نیز از دیگر وجوه حُسن کتاب برای محققان بشمار میآید. همچنین برخی از دیدگاههای ابتکاری و کاربردی مؤلف، نظیر ارائه ملاک در حسن و قبح عقلی و نقادی دیگر ملاکهای ارائهشده، بر غنای اثر افزوده است.<ref>محمدینسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
# وهابیت که چهره دیگری از سلفیگری در دوران کنونی است و بهوسیله [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، در قرن هشتم پیریزی و در قرن دوازدهم بهوسیله محمد بن عبدالوهاب مجدداً احیا شد؛ | # وهابیت که چهره دیگری از سلفیگری در دوران کنونی است و بهوسیله [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، در قرن هشتم پیریزی و در قرن دوازدهم بهوسیله محمد بن عبدالوهاب مجدداً احیا شد؛ | ||
# شیعه زیدی و اسماعیلی؛ | # شیعه زیدی و اسماعیلی؛ | ||
# شیعه امامی اثناعشری که اسلام اصیلی است که پیامبر(ص) آن را بیان فرموده است<ref>همان</ref>. | # شیعه امامی اثناعشری که اسلام اصیلی است که پیامبر(ص) آن را بیان فرموده است.<ref>همان</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
جلد اول، از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده بعد از مقدمه تحقیق، از تفرق امت اسلامی به هفتادوسه فرقه سخن به میان آورده است. بر مبنای روایتی از پیامبر(ص)، امت اسلامی به هفتادوسه فرقه متفرق میشوند. [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] این روایت را از حیث سند و متن مورد بررسی قرار داده است، سپس درباره فرقه ناجیه مطالبی را بیان نموده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص23-36</ref>. | جلد اول، از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده بعد از مقدمه تحقیق، از تفرق امت اسلامی به هفتادوسه فرقه سخن به میان آورده است. بر مبنای روایتی از پیامبر(ص)، امت اسلامی به هفتادوسه فرقه متفرق میشوند. [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] این روایت را از حیث سند و متن مورد بررسی قرار داده است، سپس درباره فرقه ناجیه مطالبی را بیان نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص23-36</ref>. | ||
بررسی علل پیدایش اختلافها و پیریزی مذاهب گوناگون از مسائل و مباحث عمده دو فصل بعدی است. در کتابهای تاریخ عقاید، پیرامون علل پیدایش اختلافات کمتر گفتگو شده است. ازآنجاییکه تاریخنگاری در میان مسلمانان بهصورت نقلی بوده، کمتر به تحلیل تاریخ پرداخته شده است. نگارنده به عوامل ششگانه پیدایش اختلافها و پیریزی مذاهب گوناگون، اشاره نموده است: تعصبهای کور قبیلهای و گرایشهای حزبی؛ بدفهمی و کجاندیشی در تفسیر حقایق دینی؛ منع و جلوگیری از تدوین احادیث پیامبر و نشر آن؛ آزادی احبار و رهبان در نشر اساطیر عهدین؛ برخورد مسلمانان با ملتهای متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند و اجتهاد در برابر نص<ref>ر.ک: محمدینسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>. | بررسی علل پیدایش اختلافها و پیریزی مذاهب گوناگون از مسائل و مباحث عمده دو فصل بعدی است. در کتابهای تاریخ عقاید، پیرامون علل پیدایش اختلافات کمتر گفتگو شده است. ازآنجاییکه تاریخنگاری در میان مسلمانان بهصورت نقلی بوده، کمتر به تحلیل تاریخ پرداخته شده است. نگارنده به عوامل ششگانه پیدایش اختلافها و پیریزی مذاهب گوناگون، اشاره نموده است: تعصبهای کور قبیلهای و گرایشهای حزبی؛ بدفهمی و کجاندیشی در تفسیر حقایق دینی؛ منع و جلوگیری از تدوین احادیث پیامبر و نشر آن؛ آزادی احبار و رهبان در نشر اساطیر عهدین؛ برخورد مسلمانان با ملتهای متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند و اجتهاد در برابر نص<ref>ر.ک: محمدینسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مؤلف، ادله ایشان را نقل و نقد نموده است؛ آنگاه از ملاک درک و قضاوت عقل درباره حسن و قبح، پیجویی نموده است<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>. | مؤلف، ادله ایشان را نقل و نقد نموده است؛ آنگاه از ملاک درک و قضاوت عقل درباره حسن و قبح، پیجویی نموده است<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>. | ||
بخشهای پایانی، از پیشوایان و بزرگان اشاعره سخن گفته است. در این موضع، از بارزترین پیشوایان اشاعره نام برده شده و از آرا و آثار آنان سخن گفته شده است. این افراد عبارتند از: [[باقلانی، محمد بن طیب|قاضی ابوبکر باقلانی]]، [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|ابومنصور عبدالقاهر بغدادی]]، امامالحرمین جوینی، [[غزالی، محمد بن محمد|حجتالاسلام غزالی]]، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|محمد بن عبدالکریم شهرستانی]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، سیفالدین آمدی، عضدالدین ایجی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|سعدالدین تفتازانی]]، میر سید شریف جرجانی و [[قوشچی، علی بن محمد|قوشچی]]. آشنایی با افکار این افراد که تأثیرگذاری فراوانی نیز در اندیشه دوره اسلامی داشتند، در وضوح و روشنگری عقاید علمی نیز دارای اهمیت بسزایی است<ref>همان</ref>. | بخشهای پایانی، از پیشوایان و بزرگان اشاعره سخن گفته است. در این موضع، از بارزترین پیشوایان اشاعره نام برده شده و از آرا و آثار آنان سخن گفته شده است. این افراد عبارتند از: [[باقلانی، محمد بن طیب|قاضی ابوبکر باقلانی]]، [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|ابومنصور عبدالقاهر بغدادی]]، امامالحرمین جوینی، [[غزالی، محمد بن محمد|حجتالاسلام غزالی]]، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|محمد بن عبدالکریم شهرستانی]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، سیفالدین آمدی، عضدالدین ایجی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|سعدالدین تفتازانی]]، میر سید شریف جرجانی و [[قوشچی، علی بن محمد|قوشچی]]. آشنایی با افکار این افراد که تأثیرگذاری فراوانی نیز در اندیشه دوره اسلامی داشتند، در وضوح و روشنگری عقاید علمی نیز دارای اهمیت بسزایی است.<ref>همان</ref>. | ||
در جلد سوم، از مکاتب ماتریدی، مرجئه، جهمیه، کرامیه، ظاهریه و معتزله سخن به میان آمده است. مکتب ماتریدی، نوعی عقلگرایی متوسط میان مکتب اشعری و معتزلی است که در عین استناد به نصوص و روایات، از عقل نیز بهره میگیرد. مکتب معتزله نیز، عقلگرایی را شعار خود ساخته است. در این بخش، عمده سخن از مکتب اعتزال است. در باب ماتریدی، گفتاری فشرده، در باب نحوه پیدایش آن، شباهتها و اختلافات مکتب اشعری و ماتریدی و برخی از پیروان این مکتب آورده شده است<ref>ر.ک: محمدینسب، رضا، 1393، ص34</ref>. | در جلد سوم، از مکاتب ماتریدی، مرجئه، جهمیه، کرامیه، ظاهریه و معتزله سخن به میان آمده است. مکتب ماتریدی، نوعی عقلگرایی متوسط میان مکتب اشعری و معتزلی است که در عین استناد به نصوص و روایات، از عقل نیز بهره میگیرد. مکتب معتزله نیز، عقلگرایی را شعار خود ساخته است. در این بخش، عمده سخن از مکتب اعتزال است. در باب ماتریدی، گفتاری فشرده، در باب نحوه پیدایش آن، شباهتها و اختلافات مکتب اشعری و ماتریدی و برخی از پیروان این مکتب آورده شده است.<ref>ر.ک: محمدینسب، رضا، 1393، ص34</ref>. | ||
اما در باب مکتب اعتزال که با القابی همچون: عدلیه، موحده، اهل حق، قدریه، ثنویه، معطله، جهمیه و وعیدیه، نیز نامیده شدهاند، گفتاری گسترده را در این جلد شاهد هستیم. این مکتب، در میان مکاتب دوران اسلامی، برای عقل و خرد سهم بیشتری قائل بود؛ اما تعصب اشاعره و پیشوایان اهل حدیث، سبب شد که بسیاری از آثار معتزله از بین برود و تنها مقدار ناچیزی از آن برجای بماند<ref>ر.ک: همان</ref>. | اما در باب مکتب اعتزال که با القابی همچون: عدلیه، موحده، اهل حق، قدریه، ثنویه، معطله، جهمیه و وعیدیه، نیز نامیده شدهاند، گفتاری گسترده را در این جلد شاهد هستیم. این مکتب، در میان مکاتب دوران اسلامی، برای عقل و خرد سهم بیشتری قائل بود؛ اما تعصب اشاعره و پیشوایان اهل حدیث، سبب شد که بسیاری از آثار معتزله از بین برود و تنها مقدار ناچیزی از آن برجای بماند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اما آنچه مهم است، بحث از اصول پنجگانه مکتب معتزله است. اساس مکتب اعتزال را پنج اصل کلامی تشکیل میدهد. این پنج اصل عبارتند از: توحید؛ عدل؛ وعد و وعید؛ منزلت بین دو منزلت؛ امر به معروف و نهی از منکر. نویسنده هریک از این اصول را بهنحو مبسوطی توضیح داده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | اما آنچه مهم است، بحث از اصول پنجگانه مکتب معتزله است. اساس مکتب اعتزال را پنج اصل کلامی تشکیل میدهد. این پنج اصل عبارتند از: توحید؛ عدل؛ وعد و وعید؛ منزلت بین دو منزلت؛ امر به معروف و نهی از منکر. نویسنده هریک از این اصول را بهنحو مبسوطی توضیح داده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بخش مهم دیگر در باب معتزله، مسئله قضاوت تاریخ درباره آنهاست. مؤلف در این قسمت، از اتهام آلودگی اخلاقی آنان تا بررسی گرایشهای خلفای بنیعباس بدانها سخن گفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | بخش مهم دیگر در باب معتزله، مسئله قضاوت تاریخ درباره آنهاست. مؤلف در این قسمت، از اتهام آلودگی اخلاقی آنان تا بررسی گرایشهای خلفای بنیعباس بدانها سخن گفته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
آخرین بخش، تحقیقی از پیشوایان و دانشمندان معتزله و آثار علمی برجایمانده از ایشان است<ref>ر.ک: همان</ref>. | آخرین بخش، تحقیقی از پیشوایان و دانشمندان معتزله و آثار علمی برجایمانده از ایشان است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
مؤلف، در جلد چهارم، پیرامون وهابیت سخن گفته است. این جلد، در هفت فصل است و بهطور کلی میتوان گفت که در دو بخش طراحی شده است: | مؤلف، در جلد چهارم، پیرامون وهابیت سخن گفته است. این جلد، در هفت فصل است و بهطور کلی میتوان گفت که در دو بخش طراحی شده است: |
ویرایش