پرش به محتوا

الأقطاب القطبية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق اثر به تاریخچه مختصری از فلسفه یونان تا [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] اشاره شده است. [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] نخستین کسی بود که بر پایه فلسفه مشائی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و تصوف عارفان شالوده حکمت اشراق خودش را ریخته و به گفته خود آن را بر روی حکمت ذوقی افلاطون و اندیشه ایرانی کهن نهاده است. [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|عبدالقادر اهری]] یکی از نمایندگان این اندیشه ذوقی است<ref>ر.ک: مقدمه دانش‌پژوه، صفحه شش</ref>. ‌
در مقدمه محقق اثر به تاریخچه مختصری از فلسفه یونان تا [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] اشاره شده است. [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] نخستین کسی بود که بر پایه فلسفه مشائی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و تصوف عارفان شالوده حکمت اشراق خودش را ریخته و به گفته خود آن را بر روی حکمت ذوقی افلاطون و اندیشه ایرانی کهن نهاده است. [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|عبدالقادر اهری]] یکی از نمایندگان این اندیشه ذوقی است.<ref>ر.ک: مقدمه دانش‌پژوه، صفحه شش</ref>. ‌


نام این کتاب «البلغة فی الحکمة» است ولی ابن الفوطی گویا چون دیده است که چند قطب در آن هست و [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] هم لقب قطب‌الدین دارد آن را «الأقطاب القطبية» خوانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. ‌
نام این کتاب «البلغة فی الحکمة» است ولی ابن الفوطی گویا چون دیده است که چند قطب در آن هست و [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] هم لقب قطب‌الدین دارد آن را «الأقطاب القطبية» خوانده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. ‌


البلغة فی الحکمة اثری است‌ در‌ حکمت الهی که حال و هوای دینی و کلامی بر آن غلبه دارد. مؤلف در جای‌‌جای این اثر‌ از‌ آیات قرآن کریم و احادیث استفاده می‌کند. استفاده از تعالیم صوفیه نیز تقریباً به‌اندازه‌ دیگر‌ متون حکمی این دوره است. البته اهری معرفت شهودی را بالاترین درجه معرفت معرفی‌ می‌کند‌ و از‌ اهل عرفان با عظمت یاد می‌کند و اصحاب عرفان و شهود را برتر از ارباب فلسفه و برهان‌ می‌داند. اهری البلغة را با تعریف لغوی و اصطلاحی فلسفه آغاز می‌کند. بعدازآن‌ مباحث و چارچوب کتاب را در پنج بخش تنظیم می‌کند؛ با این توضیح که [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] پس‌ از‌ تعریف‌ حکمت و فلسفه می‌گوید: ازآنجایی‌که انسان معجونی از «نفس لطیف» و «بدن‌ کثیف‌» است، حکمت نیز به دو قسم تقسیم می‌شود: 1- حکمت نفسانی نظری؛ 2- حکمت جسمانی عملی. اهری حکمت‌ نفسانی‌ نظری را نقش بستن صورت «وجود» به‌تمامی، بر نفس بشری تعریف‌ می‌کند‌ و آن را نشان دو معرفت می‌داند: 1- معرفت‌ به‌ ماهیت عالم و علم به اعراض و اجسام؛ 2- معرفت‌ به «علت» وجود عالم.
البلغة فی الحکمة اثری است‌ در‌ حکمت الهی که حال و هوای دینی و کلامی بر آن غلبه دارد. مؤلف در جای‌‌جای این اثر‌ از‌ آیات قرآن کریم و احادیث استفاده می‌کند. استفاده از تعالیم صوفیه نیز تقریباً به‌اندازه‌ دیگر‌ متون حکمی این دوره است. البته اهری معرفت شهودی را بالاترین درجه معرفت معرفی‌ می‌کند‌ و از‌ اهل عرفان با عظمت یاد می‌کند و اصحاب عرفان و شهود را برتر از ارباب فلسفه و برهان‌ می‌داند. اهری البلغة را با تعریف لغوی و اصطلاحی فلسفه آغاز می‌کند. بعدازآن‌ مباحث و چارچوب کتاب را در پنج بخش تنظیم می‌کند؛ با این توضیح که [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] پس‌ از‌ تعریف‌ حکمت و فلسفه می‌گوید: ازآنجایی‌که انسان معجونی از «نفس لطیف» و «بدن‌ کثیف‌» است، حکمت نیز به دو قسم تقسیم می‌شود: 1- حکمت نفسانی نظری؛ 2- حکمت جسمانی عملی. اهری حکمت‌ نفسانی‌ نظری را نقش بستن صورت «وجود» به‌تمامی، بر نفس بشری تعریف‌ می‌کند‌ و آن را نشان دو معرفت می‌داند: 1- معرفت‌ به‌ ماهیت عالم و علم به اعراض و اجسام؛ 2- معرفت‌ به «علت» وجود عالم.
خط ۵۶: خط ۵۶:
پیش از‌ [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]]، تنها [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را می‌شناسیم که به حدوث نفس توأم با حدوث بدن معتقد است. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در پرتو نامه، الواح عمادی و یزدان‌شناخت به‌ این‌ مطلب اشاره کرده و بر آن دلیل اقامه کرده است؛ به‌عنوان نمونه سهروردی در پرتونامه چنین دلیل می‌آورد: «و بدان که نفس پیش از بدن موجود نباشد که اگر پیش‌ازاین‌ موجود بودی نشایستی که یکی بودی و نه بسیار و این محال است؛ اما آنکه نشاید که نفوس پیش از بدن بسیار باشند، از برای آن است که همه در حقیقت آنکه نفس‌ مردمی‌اند‌ مشارک‌ و از یک نوع‌اند و چون بسیار‌ شوند‌ ممیز‌ یابد؛ و پیش از بدن افعال و ادراکات و اختلاف هیئت بدنی نیست تا فرق کند در میان ایشان و آنچه حقیقت نفس اقتضا کند‌ در‌ همه‌ یکی باشد، پس بسیار نتواند بودن؛ و اما آنکه‌ نشاید‌ که همه نفس‌ها پیش از بدن یکی باشد که اگر پاره شود و قسمت پذیر گردد جسم باشد و ما گفتیم محال‌ است‌ و اگر‌ همچنان یک‌نفس بماند و در جمله ابدان مردم تصرف کند، پس‌ هرچه یکی داند باید که همه دانند، زیرا که همه را یک‌نفس باشد و نه چنین است، پس ظاهر‌ شد‌ که‌ نفس پیش از بدن نتواند بود که هر دو به هم حاصل‌ شود‌ و میان ایشان علاقه‌ای است عشقی و شوقی، نه چون علاقه اجسام و اعراض»<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. ‌
پیش از‌ [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]]، تنها [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را می‌شناسیم که به حدوث نفس توأم با حدوث بدن معتقد است. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در پرتو نامه، الواح عمادی و یزدان‌شناخت به‌ این‌ مطلب اشاره کرده و بر آن دلیل اقامه کرده است؛ به‌عنوان نمونه سهروردی در پرتونامه چنین دلیل می‌آورد: «و بدان که نفس پیش از بدن موجود نباشد که اگر پیش‌ازاین‌ موجود بودی نشایستی که یکی بودی و نه بسیار و این محال است؛ اما آنکه نشاید که نفوس پیش از بدن بسیار باشند، از برای آن است که همه در حقیقت آنکه نفس‌ مردمی‌اند‌ مشارک‌ و از یک نوع‌اند و چون بسیار‌ شوند‌ ممیز‌ یابد؛ و پیش از بدن افعال و ادراکات و اختلاف هیئت بدنی نیست تا فرق کند در میان ایشان و آنچه حقیقت نفس اقتضا کند‌ در‌ همه‌ یکی باشد، پس بسیار نتواند بودن؛ و اما آنکه‌ نشاید‌ که همه نفس‌ها پیش از بدن یکی باشد که اگر پاره شود و قسمت پذیر گردد جسم باشد و ما گفتیم محال‌ است‌ و اگر‌ همچنان یک‌نفس بماند و در جمله ابدان مردم تصرف کند، پس‌ هرچه یکی داند باید که همه دانند، زیرا که همه را یک‌نفس باشد و نه چنین است، پس ظاهر‌ شد‌ که‌ نفس پیش از بدن نتواند بود که هر دو به هم حاصل‌ شود‌ و میان ایشان علاقه‌ای است عشقی و شوقی، نه چون علاقه اجسام و اعراض»<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. ‌


مقایسه استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] با استدلال‌ [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی‌]] نشان‌ می‌دهد که اهری در این مسئله نیز از شیخ تأثیر پذیرفته، اگرچه‌ استدلال‌ شیخ‌ محکم‌تر و متقن‌تر از استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] است. استدلال اهری ناقص است. صورت درست استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]] چنین‌ است‌: اگر نفس قبل از بدن موجود باشد از دو حال خارج نیست یا قسمت پذیر‌ است‌ یا قسمت ناپذیر. اگر قسمت پذیر شود پس جسم می‌شود که محال است و نیز نیاز‌ به‌ ‌ ‌ممیز‌ پیدا می‌شود برای اینکه نفسی از نفس دیگر متمایز شود درحالی‌که ممیزی‌ در‌ میان نیست؛ و یا این‌که قسمت ناپذیر است که در این حال لازم می‌آید همه‌ یک‌ نفس‌ داشته باشند که این هم محال است<ref>ر.ک: همان، ص59-58</ref>. ‌
مقایسه استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] با استدلال‌ [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی‌]] نشان‌ می‌دهد که اهری در این مسئله نیز از شیخ تأثیر پذیرفته، اگرچه‌ استدلال‌ شیخ‌ محکم‌تر و متقن‌تر از استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] است. استدلال اهری ناقص است. صورت درست استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]] چنین‌ است‌: اگر نفس قبل از بدن موجود باشد از دو حال خارج نیست یا قسمت پذیر‌ است‌ یا قسمت ناپذیر. اگر قسمت پذیر شود پس جسم می‌شود که محال است و نیز نیاز‌ به‌ ‌ ‌ممیز‌ پیدا می‌شود برای اینکه نفسی از نفس دیگر متمایز شود درحالی‌که ممیزی‌ در‌ میان نیست؛ و یا این‌که قسمت ناپذیر است که در این حال لازم می‌آید همه‌ یک‌ نفس‌ داشته باشند که این هم محال است.<ref>ر.ک: همان، ص59-58</ref>. ‌


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش