پرش به محتوا

الأخبار الطوال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۱: خط ۳۱:
}}
}}


'''الأخبار الطوال'''، اثر [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه دینوری]] (متوفای 281ق) با تحقیق عبدالمنعم عامر و تصحیح جمال‌الدین شیال، از مهم‌ترین کتب و مصادر تاریخی است. کتاب، حاوی یک دوره تاریخ فشرده از حضرت آدم(ع) تا مرگ معتصم، هشتمین خلیفه عباسی است<ref>میرشریفی، سید علی، ص158</ref>.
'''الأخبار الطوال'''، اثر [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه دینوری]] (متوفای 281ق) با تحقیق عبدالمنعم عامر و تصحیح جمال‌الدین شیال، از مهم‌ترین کتب و مصادر تاریخی است. کتاب، حاوی یک دوره تاریخ فشرده از حضرت آدم(ع) تا مرگ معتصم، هشتمین خلیفه عباسی است.<ref>میرشریفی، سید علی، ص158</ref>.


گرچه مؤلف تا سال 282ق، در قید حیات بوده، لیکن کتاب وی به سال 227ق، ختم می‌شود<ref>همان، ص158</ref>.
گرچه مؤلف تا سال 282ق، در قید حیات بوده، لیکن کتاب وی به سال 227ق، ختم می‌شود<ref>همان، ص158</ref>.


همه منابع از این کتاب تحت عنوان «الأخبار الطوال» یاد کرده‌اند، جز حاجی خلیفه که از این کتاب تحت عنوان «تاريخ أبي‌حنيفة» یاد نموده است. در میان آثار متنوع ابوحنیفه، این تنها اثری است که در ارتباط با تاریخ بحث کرده است و در همین اثر توانایی و تسلط او بر تاریخ مشهود است<ref>ر.ک: سالاری شادی، علی، ص9</ref>.  
همه منابع از این کتاب تحت عنوان «الأخبار الطوال» یاد کرده‌اند، جز حاجی خلیفه که از این کتاب تحت عنوان «تاريخ أبي‌حنيفة» یاد نموده است. در میان آثار متنوع ابوحنیفه، این تنها اثری است که در ارتباط با تاریخ بحث کرده است و در همین اثر توانایی و تسلط او بر تاریخ مشهود است.<ref>ر.ک: سالاری شادی، علی، ص9</ref>.  
هدف مؤلف، تألیف کتابی در زمینه‌ تاریخ‌‌ عمومی و اسلام، با تأکید برحوادث تاریخ ایران بوده‌ است. در مورد هدف [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]]، دکتر عالم‌زاده و دکتر‌ سجادی‌ می‌نویسند‌: «[[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] می‌خواست نقش‌ ایران و عراق را در تاریخ نشان دهد و دوره ساسانی‌‌ و عباسی‌ را‌ برای این کار برگزید»<ref>عباسی، علی‌اکبر، ص35</ref>.
هدف مؤلف، تألیف کتابی در زمینه‌ تاریخ‌‌ عمومی و اسلام، با تأکید برحوادث تاریخ ایران بوده‌ است. در مورد هدف [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]]، دکتر عالم‌زاده و دکتر‌ سجادی‌ می‌نویسند‌: «[[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] می‌خواست نقش‌ ایران و عراق را در تاریخ نشان دهد و دوره ساسانی‌‌ و عباسی‌ را‌ برای این کار برگزید»<ref>عباسی، علی‌اکبر، ص35</ref>.


خط ۴۹: خط ۴۹:
ابن کیس نمری، ابن شریه جرهمی، ابن کلبی، کسائی، اصمعی، حمید بن مسلم، شعبی، ابن عباس و..<ref>میرشریفی، سید علی، ص159</ref>.  
ابن کیس نمری، ابن شریه جرهمی، ابن کلبی، کسائی، اصمعی، حمید بن مسلم، شعبی، ابن عباس و..<ref>میرشریفی، سید علی، ص159</ref>.  


مؤلف برخلاف شیوه مورخان هم‌عصر خویش غالبا، سلسله اسناد را حذف نموده و از عبارت «قال» و یا «قالوا» استفاده نموده است. در مواردی که راوی را نام می‌برد، فقط نام راوی و یا نام وی و نام پدرش را ذکر می‌کند و از ذکر سلسله سند خودداری می‌کند<ref>عباسی، علی‌اکبر، ص36</ref>. بااینکه این کار تا حد زیادی از ارزش و اعتبار کتاب کاسته، ولی بر سادگی و شیوایی آن افزوده است<ref>میرشریفی، سید علی، ص158</ref>.
مؤلف برخلاف شیوه مورخان هم‌عصر خویش غالبا، سلسله اسناد را حذف نموده و از عبارت «قال» و یا «قالوا» استفاده نموده است. در مواردی که راوی را نام می‌برد، فقط نام راوی و یا نام وی و نام پدرش را ذکر می‌کند و از ذکر سلسله سند خودداری می‌کند<ref>عباسی، علی‌اکبر، ص36</ref>. بااینکه این کار تا حد زیادی از ارزش و اعتبار کتاب کاسته، ولی بر سادگی و شیوایی آن افزوده است.<ref>میرشریفی، سید علی، ص158</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۶: خط ۵۶:
وی به‌طور منظم به ذکر حوادث نپرداخته، از پادشاهان کیانی مانند کیقباد و کیکاوس و پیامبران بنی‌اسرائیل، مانند داود و سلیمان مطالبی را آورده، لیکن مثلاًاز بعثت موسی(ع) ذکری نکرده است؛ از زرتشت و پاشاهی ایرانی قبل و معاصر حمله اسکندر یاد نموده و از اسکندر و فتوحات او به‌تفصیل سخن آورده است، آنگاه به‌طور هم‌زمان و مقارن به پادشاهی ایران و عرب می‌پردازد؛ به این موضوع در بخش پادشاهان یمن و حوادث آن سامان که هم‌زمان با تاریخ ساسانی بوده، توجه چشمگیری کرده است. شاید مهم‌ترین بخش کتاب در ابتدا همان بحث از سلسله ساسانیان است که تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگ‌های اعراب و ایرانیان و فتوحات مسلمین ادامه دارد. اما اینکه مطالب او درباره ساسانیان تا چه اندازه ارزشمند است و در میان منابع متقدم چه جایگاهی دارد، نظر [[نولدکه، تئودور|نولدکه]] را نقل می‌کنیم که می‌نویسد: «البته بررسی دقیق کتاب ابوحنیفه نشان می‌هد که او به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم از مآخذ افسانه‌ای و داستانی اخذ کرده است و مطالب او چندان به صحت نیست؛ درحالی‌که [[طبری، محمد بن جریر|طبری]] اخبار متخالف و متفاوت را به‌طور جداگانه از یکدیگر می‌آورد و [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] آن را به‌صورت شرحی منظم و منسجم می‌آورد»<ref>همان</ref>.  
وی به‌طور منظم به ذکر حوادث نپرداخته، از پادشاهان کیانی مانند کیقباد و کیکاوس و پیامبران بنی‌اسرائیل، مانند داود و سلیمان مطالبی را آورده، لیکن مثلاًاز بعثت موسی(ع) ذکری نکرده است؛ از زرتشت و پاشاهی ایرانی قبل و معاصر حمله اسکندر یاد نموده و از اسکندر و فتوحات او به‌تفصیل سخن آورده است، آنگاه به‌طور هم‌زمان و مقارن به پادشاهی ایران و عرب می‌پردازد؛ به این موضوع در بخش پادشاهان یمن و حوادث آن سامان که هم‌زمان با تاریخ ساسانی بوده، توجه چشمگیری کرده است. شاید مهم‌ترین بخش کتاب در ابتدا همان بحث از سلسله ساسانیان است که تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگ‌های اعراب و ایرانیان و فتوحات مسلمین ادامه دارد. اما اینکه مطالب او درباره ساسانیان تا چه اندازه ارزشمند است و در میان منابع متقدم چه جایگاهی دارد، نظر [[نولدکه، تئودور|نولدکه]] را نقل می‌کنیم که می‌نویسد: «البته بررسی دقیق کتاب ابوحنیفه نشان می‌هد که او به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم از مآخذ افسانه‌ای و داستانی اخذ کرده است و مطالب او چندان به صحت نیست؛ درحالی‌که [[طبری، محمد بن جریر|طبری]] اخبار متخالف و متفاوت را به‌طور جداگانه از یکدیگر می‌آورد و [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] آن را به‌صورت شرحی منظم و منسجم می‌آورد»<ref>همان</ref>.  


یکی از موارد دیگر که ابوحنیفه در آن اشتباه نموده است، داستان فتح حتره (الحضر) می‌باشد که او این حادثه را در عهد شاپور (دوم) آورده؛ درحالی‌که واقعه، مربوط به عهد شاپور اول است... و [[نولدکه، تئودور|نولدکه]] یکی از موارد غلط او را همین موضوع ذکر کرده. بالاخره اینکه [[نولدکه، تئودور|نولدکه]] در موضعی دیگر آورده: [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] که اخبار او درباره ساسانیان چندان صحیح نیست؛ چنان‌که اردشیر سوم را به‌غلط شیرزاد خوانده است<ref>ر.ک: همان</ref>.  
یکی از موارد دیگر که ابوحنیفه در آن اشتباه نموده است، داستان فتح حتره (الحضر) می‌باشد که او این حادثه را در عهد شاپور (دوم) آورده؛ درحالی‌که واقعه، مربوط به عهد شاپور اول است... و [[نولدکه، تئودور|نولدکه]] یکی از موارد غلط او را همین موضوع ذکر کرده. بالاخره اینکه [[نولدکه، تئودور|نولدکه]] در موضعی دیگر آورده: [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] که اخبار او درباره ساسانیان چندان صحیح نیست؛ چنان‌که اردشیر سوم را به‌غلط شیرزاد خوانده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.  


شاید مهم‌ترین بخش کتاب در ابتدا بحث از تاریخ قبل از اسلام ایران و عرب، به‌خصوص عصر ساسانیان است که حوادث را تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگ‌های اعراب و ایرانیان (فتوحات مسلمین) پی می‌گیرد<ref>همان</ref>.  
شاید مهم‌ترین بخش کتاب در ابتدا بحث از تاریخ قبل از اسلام ایران و عرب، به‌خصوص عصر ساسانیان است که حوادث را تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگ‌های اعراب و ایرانیان (فتوحات مسلمین) پی می‌گیرد<ref>همان</ref>.  
خط ۶۲: خط ۶۲:
در حوادث تاریخ اسلام با توجه به تأکید بر تاریخ ایران از برخوردهای پراکنده اعراب و ایرانیان در خلافت خلیفه اول شروع کرده و حوادث دوران خلافت خلیفه دوم را - در جبهه ایران - مفصل توضیح می‌دهد و دوران خلیفه سوم را در یک صفحه و نیم خلاصه نموده، ولی دوران خلافت پنج ساله حضرت علی(ع) را مفصل نگاشته است. در مورد ماجراهایی چون صفین و حکمیت، فرماندهان و اشعار شاعران نسبت به حجم کتاب به‌تفصیل سخن رانده است، خلافت معاویه را در سه موضوع: استلحاق زیاد بن ابیه و رحلت (شهادت) امام حسن(ع) و ماجرای حجر بن عدی خلاصه کرده، حوادث خلافت یزید، به‌ویژه قیام امام حسین(ع) را مفصل توضیح داده و در این مورد مقصر اصلی را ابن زیاد معرفی می‌کند<ref>عباسی، علی‌اکبر، ص36</ref>.
در حوادث تاریخ اسلام با توجه به تأکید بر تاریخ ایران از برخوردهای پراکنده اعراب و ایرانیان در خلافت خلیفه اول شروع کرده و حوادث دوران خلافت خلیفه دوم را - در جبهه ایران - مفصل توضیح می‌دهد و دوران خلیفه سوم را در یک صفحه و نیم خلاصه نموده، ولی دوران خلافت پنج ساله حضرت علی(ع) را مفصل نگاشته است. در مورد ماجراهایی چون صفین و حکمیت، فرماندهان و اشعار شاعران نسبت به حجم کتاب به‌تفصیل سخن رانده است، خلافت معاویه را در سه موضوع: استلحاق زیاد بن ابیه و رحلت (شهادت) امام حسن(ع) و ماجرای حجر بن عدی خلاصه کرده، حوادث خلافت یزید، به‌ویژه قیام امام حسین(ع) را مفصل توضیح داده و در این مورد مقصر اصلی را ابن زیاد معرفی می‌کند<ref>عباسی، علی‌اکبر، ص36</ref>.


نسبت به سایر منابع، از قیام مختار با جانب‌داری بیشتر و نیکی یاد می‌کند. فتنه ابن زبیر و خصوصیاتش را به‌طور ضمنی بیان می‌نماید. جنگ‌های مهلب با خوارج را توضیح می‌دهد و حوادث دوران خلفای اموی را مثل سایر قسمت‌های کتاب، گزینشی توضیح می‌دهد و بقیه را بسیار مختصر ذکر می‌کند. اما در مورد فتنه عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در دوران عبدالملک و تعیین حاکم خراسان در دوران هشام، مطلب از تفصیل زیادی برخوردار است. همچنین تمام دوران سلیمان را به چگونگی تعیین عمر بن عبدالعزیز به‌عنوان جانشین اختصاص داده؛ نیز درگیری اعراب قحطانی و عدنانی در خراسان را مفصل توضیح داده است و بسیاری از حواث را یا بیان نکرده و یا بسیار به‌اجمال از آنها گذشته است<ref>همان</ref>.  
نسبت به سایر منابع، از قیام مختار با جانب‌داری بیشتر و نیکی یاد می‌کند. فتنه ابن زبیر و خصوصیاتش را به‌طور ضمنی بیان می‌نماید. جنگ‌های مهلب با خوارج را توضیح می‌دهد و حوادث دوران خلفای اموی را مثل سایر قسمت‌های کتاب، گزینشی توضیح می‌دهد و بقیه را بسیار مختصر ذکر می‌کند. اما در مورد فتنه عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در دوران عبدالملک و تعیین حاکم خراسان در دوران هشام، مطلب از تفصیل زیادی برخوردار است. همچنین تمام دوران سلیمان را به چگونگی تعیین عمر بن عبدالعزیز به‌عنوان جانشین اختصاص داده؛ نیز درگیری اعراب قحطانی و عدنانی در خراسان را مفصل توضیح داده است و بسیاری از حواث را یا بیان نکرده و یا بسیار به‌اجمال از آنها گذشته است.<ref>همان</ref>.  


در حوادث دوران بنی‌عباس آنچه مفصل نگاشته‌شده، ظهور بنی‌عباس و محاصره ابن هبیره توسط حسن بن قحطبه و منصور، درگیری امین و مأمون، تا اندازه‌ای هم ماجرای ساختن شهر بغداد و شورش بابک و ماجراهای افشین است<ref>همان</ref>.  
در حوادث دوران بنی‌عباس آنچه مفصل نگاشته‌شده، ظهور بنی‌عباس و محاصره ابن هبیره توسط حسن بن قحطبه و منصور، درگیری امین و مأمون، تا اندازه‌ای هم ماجرای ساختن شهر بغداد و شورش بابک و ماجراهای افشین است.<ref>همان</ref>.  


درعین‌حال از بسیاری از وقایع آن دوران هم چشم‌پوشی نموده و یا فقط اشاره نموده است؛ مانند غدر و مکر هارون و مأمورن نسبت به برامکه و آل سهل و همچنین ماجرای ولایت‌عهدی امام رضا(ع)<ref>همان</ref>.  
درعین‌حال از بسیاری از وقایع آن دوران هم چشم‌پوشی نموده و یا فقط اشاره نموده است؛ مانند غدر و مکر هارون و مأمورن نسبت به برامکه و آل سهل و همچنین ماجرای ولایت‌عهدی امام رضا(ع)<ref>همان</ref>.  


در متن عربی الأخبار الطوال، کلمات فارسی نیز یافت می‌شود. از جمله کلمه «مرد مرد» که نخارجان هنگام هماورد طلبیدن آن را به زبان آورده است و کلمات «دیوان آمدند، دیوان آمدند» که اشاره به فریاد مردم مدائن هنگام آمدن اعراب است و یا کلمات «بدبخت، مار مار»، «بگز بگز» که در بحث نجات کرمانی از زندان نصر بن سیار مطرح می‌گردد و یا «کافرکوبات» که پیروان ابو‌مسلم به چوب‌دستی‌های خود می‌گفتند، عین فارسی این کلمات در متن عربی ذکر شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.  
در متن عربی الأخبار الطوال، کلمات فارسی نیز یافت می‌شود. از جمله کلمه «مرد مرد» که نخارجان هنگام هماورد طلبیدن آن را به زبان آورده است و کلمات «دیوان آمدند، دیوان آمدند» که اشاره به فریاد مردم مدائن هنگام آمدن اعراب است و یا کلمات «بدبخت، مار مار»، «بگز بگز» که در بحث نجات کرمانی از زندان نصر بن سیار مطرح می‌گردد و یا «کافرکوبات» که پیروان ابو‌مسلم به چوب‌دستی‌های خود می‌گفتند، عین فارسی این کلمات در متن عربی ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش