پرش به محتوا

الشرح الكبير لكتاب النفس لأرسطو: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۲۹: خط ۲۹:
'''الشرح الكبير لكتاب النفس لأرسطو'''، از جمله شروح [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بر کتاب «النفس» [[ارسطو]] می‌باشد که توسط ابراهیم غربی، تحقیق و تصحیح شده است.
'''الشرح الكبير لكتاب النفس لأرسطو'''، از جمله شروح [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بر کتاب «النفس» [[ارسطو]] می‌باشد که توسط ابراهیم غربی، تحقیق و تصحیح شده است.


[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، سه‌ گونه شرح کوتاه، متوسط و بزرگ بر کتاب «النفس» نوشته که اثر حاضر، شرح بزرگ و مفصل آن، محسوب می‌شود. وی نظریات خود درباره عقل و اقسام آن را در چند نوشته گنجانده است که «تلخيص كتاب النفس» و «الشرح الكبير» (اثر حاضر) از جمله آنها می‌باشد. متن عربی تلخیص باقی مانده و به چاپ رسیده است، اما متن عربی «تفسیر بزرگ»، از میان رفته و تنها ترجمه لاتینی آن باقی مانده و از سده 15م، به بعد چندین بار در اروپا به چاپ رسیده و آخرین متن انتقادی و ویراسته آن در 1953م، منتشر شده است<ref>ر.ک: دائرةالمعارف طهور، عقل و شناخت از نظر ابن رشد</ref>.
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، سه‌ گونه شرح کوتاه، متوسط و بزرگ بر کتاب «النفس» نوشته که اثر حاضر، شرح بزرگ و مفصل آن، محسوب می‌شود. وی نظریات خود درباره عقل و اقسام آن را در چند نوشته گنجانده است که «تلخيص كتاب النفس» و «الشرح الكبير» (اثر حاضر) از جمله آنها می‌باشد. متن عربی تلخیص باقی مانده و به چاپ رسیده است، اما متن عربی «تفسیر بزرگ»، از میان رفته و تنها ترجمه لاتینی آن باقی مانده و از سده 15م، به بعد چندین بار در اروپا به چاپ رسیده و آخرین متن انتقادی و ویراسته آن در 1953م، منتشر شده است.<ref>ر.ک: دائرةالمعارف طهور، عقل و شناخت از نظر ابن رشد</ref>.


اساسا شرح‌های [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بر آثار [[ارسطو]]، به سه دسته زیر تقسیم می‌شوند:
اساسا شرح‌های [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بر آثار [[ارسطو]]، به سه دسته زیر تقسیم می‌شوند:
خط ۴۲: خط ۴۲:
در طی سده‌های میانه و رنسانس عقیده بر این بود که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] «جوامع» را در جوانی، «تلخیص‌ها» را در میان‌سالی و «تفسیرها» را در دوران سالخوردگی پدید آورده بوده است. رنان نیز بر این عقیده است که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] تفسیرهای بزرگ را پس از آن دو دسته دیگر نوشته بوده؛ چنان‌که در پایان ترجمه عبری «تفسیر بزرگ طبیعت» [[ارسطو]]، که آن را در 582ق/1186م، نوشته بوده است، می‌گوید: «من در جوانی شرح کوتاه‌تر دیگری از این کتاب داده‌ام». وی همچنین در برخی «تلخیص‌ها» وعده می‌دهد که شروح مفصل‌تری بر آنها بنویسد. از سوی دیگر بسیاری از نوشته‌های [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] مانند اثر حاضر، که اصل عربی آنها گم شده، در پایان دارای زیرنویس‌هایی است که در ترجمه عبری آنها حفظ شده و تا اندازه‌ای به تعیین زمان‌بندی آنها یاری می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
در طی سده‌های میانه و رنسانس عقیده بر این بود که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] «جوامع» را در جوانی، «تلخیص‌ها» را در میان‌سالی و «تفسیرها» را در دوران سالخوردگی پدید آورده بوده است. رنان نیز بر این عقیده است که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] تفسیرهای بزرگ را پس از آن دو دسته دیگر نوشته بوده؛ چنان‌که در پایان ترجمه عبری «تفسیر بزرگ طبیعت» [[ارسطو]]، که آن را در 582ق/1186م، نوشته بوده است، می‌گوید: «من در جوانی شرح کوتاه‌تر دیگری از این کتاب داده‌ام». وی همچنین در برخی «تلخیص‌ها» وعده می‌دهد که شروح مفصل‌تری بر آنها بنویسد. از سوی دیگر بسیاری از نوشته‌های [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] مانند اثر حاضر، که اصل عربی آنها گم شده، در پایان دارای زیرنویس‌هایی است که در ترجمه عبری آنها حفظ شده و تا اندازه‌ای به تعیین زمان‌بندی آنها یاری می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.


در میان نوشته‌های ابن رشد در تفسیر «كتاب النفس» و سایر نوشته‌های وی درباره نفس آدمی، که با فاصله‌های زمانی و در سنین مختلف زندگی وی تألیف شده‌اند، ابن رشد هر بار نظریات مختلفی درباره عقل عرضه کرده و پس از چندی در پی تعمق بیشتر در نوشته‌های [[ارسطو]] و بازاندیشی درباره نظریات وی، به نتایج دیگری رسیده است و سرانجام، آخرین و کامل‌ترین بررسی‌ها و نتیجه‌گیری‌هایش را در اثر حاضر (الشرح الكبير) گنجانده است<ref>ر.ک: همان، عقل و شناخت از نظر ابن رشد</ref>.
در میان نوشته‌های ابن رشد در تفسیر «كتاب النفس» و سایر نوشته‌های وی درباره نفس آدمی، که با فاصله‌های زمانی و در سنین مختلف زندگی وی تألیف شده‌اند، ابن رشد هر بار نظریات مختلفی درباره عقل عرضه کرده و پس از چندی در پی تعمق بیشتر در نوشته‌های [[ارسطو]] و بازاندیشی درباره نظریات وی، به نتایج دیگری رسیده است و سرانجام، آخرین و کامل‌ترین بررسی‌ها و نتیجه‌گیری‌هایش را در اثر حاضر (الشرح الكبير) گنجانده است.<ref>ر.ک: همان، عقل و شناخت از نظر ابن رشد</ref>.


خود وی در این‌باره در «تلخيص كتاب النفس» در پایان گفتارش درباره عقل مادی می‌گوید: «آنچه که درباره عقل هیولانی بیان کردم، چیزی است که پیش از این به نظرم رسیده بود. اما چون پژوهش در گفته‌های [[ارسطو]] را پیگیری کردم، بر من آشکار شد که عقل هیولانی نمی‌تواند آن جوهری باشد پذیرای نیرویی (قوه‌ای) که در آن اصلا چیزی بالفعل یافت نشود، مقصودم صورتی از صورت‌هاست؛ زیرا اگر چنین می‌بود، نمی‌توانست همه صورت‌ها را بپذیرد. اما مفاهیم تخیل (معانی خیالیه) آنهای هستند که نسبتشان با عقل هیولانی همان نسبت محسوس به حس است؛ یعنی دیده‌شده با بینایی، نه نسبت چشم با بینایی؛ یعنی موضوع... کسی که نخستین بار آن مطلب را گفت، [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابوبکر بن الصائغ]] ([[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]) بود و ما را به اشتباه انداخت. من همه این مطالب را در شرح خود بر کتاب [[ارسطو]] «درباره روان» (نفس) توضیح داده‌ام و هرکس که می‌خواهد از حقیقت عقیده من در این مسئله آگاه شود، به آن کتاب رجوع کند». بنابراین، چنان‌که خود [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] می‌گوید، ما باید فشرده پژوهش‌ها و نظریات وی را درباره عقل، در اثر حاضر جستجو کنیم<ref>ر.ک: همان</ref>.
خود وی در این‌باره در «تلخيص كتاب النفس» در پایان گفتارش درباره عقل مادی می‌گوید: «آنچه که درباره عقل هیولانی بیان کردم، چیزی است که پیش از این به نظرم رسیده بود. اما چون پژوهش در گفته‌های [[ارسطو]] را پیگیری کردم، بر من آشکار شد که عقل هیولانی نمی‌تواند آن جوهری باشد پذیرای نیرویی (قوه‌ای) که در آن اصلا چیزی بالفعل یافت نشود، مقصودم صورتی از صورت‌هاست؛ زیرا اگر چنین می‌بود، نمی‌توانست همه صورت‌ها را بپذیرد. اما مفاهیم تخیل (معانی خیالیه) آنهای هستند که نسبتشان با عقل هیولانی همان نسبت محسوس به حس است؛ یعنی دیده‌شده با بینایی، نه نسبت چشم با بینایی؛ یعنی موضوع... کسی که نخستین بار آن مطلب را گفت، [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابوبکر بن الصائغ]] ([[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]) بود و ما را به اشتباه انداخت. من همه این مطالب را در شرح خود بر کتاب [[ارسطو]] «درباره روان» (نفس) توضیح داده‌ام و هرکس که می‌خواهد از حقیقت عقیده من در این مسئله آگاه شود، به آن کتاب رجوع کند». بنابراین، چنان‌که خود [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] می‌گوید، ما باید فشرده پژوهش‌ها و نظریات وی را درباره عقل، در اثر حاضر جستجو کنیم<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش