۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'کتابها' به 'کتابها') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
ديگر آثار ابن ابىاصبع عبارتند از:درر الامثال كه وى در آنجا كه چگونگى گردآورى و تدوین اين کتاب را توضيح مىدهد، از آن به عنوان کتاب كبير ياد مىكند؛ الكافلة بتأویل تلك عشرة كاملة که زركشى (د 794 ق) نسخهاى از اين رساله را در اختيار داشته و در کتاب خود، البرهان، قسمتى از آن را نقل كرده است؛ الشافية في علم القافية؛ الميزان في الترجيح بين كلام قدامة و خصومه، ابن ابىاصبع اين دو کتاب را در اثبات شعر نبودن قرآن مجيد تأليف كرده و کتاب اخير ظاهرا ناتمام مانده است. توصيههاى ابن ابىاصبع به كاتبان و شاعران نيز كه به صورت خاتمۀ «باب التهذيب و التأديب» در کتاب تحرير التحبير آمده است و قسمتى از آن در صبح الاعشى و مختصرى از آن در خزانة الادب و برگزيدهاى از آن در انوار الربيع آمده، شايسته است كه به عنوان یک رسالۀ جداگانه مورد تحقيق و تجزيه و تحليل قرار گيرد.ابن ابىاصبع در اين توصيهها بر اصالت معانى نسبت به الفاظ تكيه مىكند و شاعران و نثر نویسان را از صنايع لفظى تهى از محسنات معنوى برحذر مىدارد و پيروى از شيوۀ سخنورى [[امام على(ع)]] و یکّه تازان ميدانهاى فصاحت و بلاغت مانند ابن مقفّع، سهل بن هارون و [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه پيروان آن حضرت هستند، توصيه مىكند. | ديگر آثار ابن ابىاصبع عبارتند از:درر الامثال كه وى در آنجا كه چگونگى گردآورى و تدوین اين کتاب را توضيح مىدهد، از آن به عنوان کتاب كبير ياد مىكند؛ الكافلة بتأویل تلك عشرة كاملة که زركشى (د 794 ق) نسخهاى از اين رساله را در اختيار داشته و در کتاب خود، البرهان، قسمتى از آن را نقل كرده است؛ الشافية في علم القافية؛ الميزان في الترجيح بين كلام قدامة و خصومه، ابن ابىاصبع اين دو کتاب را در اثبات شعر نبودن قرآن مجيد تأليف كرده و کتاب اخير ظاهرا ناتمام مانده است. توصيههاى ابن ابىاصبع به كاتبان و شاعران نيز كه به صورت خاتمۀ «باب التهذيب و التأديب» در کتاب تحرير التحبير آمده است و قسمتى از آن در صبح الاعشى و مختصرى از آن در خزانة الادب و برگزيدهاى از آن در انوار الربيع آمده، شايسته است كه به عنوان یک رسالۀ جداگانه مورد تحقيق و تجزيه و تحليل قرار گيرد.ابن ابىاصبع در اين توصيهها بر اصالت معانى نسبت به الفاظ تكيه مىكند و شاعران و نثر نویسان را از صنايع لفظى تهى از محسنات معنوى برحذر مىدارد و پيروى از شيوۀ سخنورى [[امام على(ع)]] و یکّه تازان ميدانهاى فصاحت و بلاغت مانند ابن مقفّع، سهل بن هارون و [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه پيروان آن حضرت هستند، توصيه مىكند. | ||
کتابها و رسالههاى ياد شده تنها يادگارهاى بر جاى مانده از ابن ابى اصبح است، و روايت درستى حاكى از اينكه وى شاگرد يا شاگردانى را مشخّصا تربيت كرده باشد در دست نيست، جز آن كه ابن صابونى نوشته كه دستخط اجازۀ كاملى از او داشته است.همچنين، بر اثر یکى بودن لقب ابن أبى اصبع(زكىالدين) با فقيه و محدّث معروف مصرى زكىّالدين عبدالعظيم منذرى (د 656 ق)، [[ذهبى]] در کتاب المشتبه آورده است كه دمياطى از ابن ابىاصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است. نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق)کتاب الكواكب الدّرية في نظم القواعدالدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابىاصبع نسبت دادهاند. حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابىاصبع را «فقيه شافعى» دانستهاند؛ در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت ملاحظه مىشود كه ابن ابىاصبع خود را پيرو هيچ یک از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ویژهاش از على(ع) به عنوان «امام علی عليهالسلام» و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده و مطلبى كه در باب تحویل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص) به [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانهاى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حميرى (د ح 225 ق) در مدح آن حضرت دارد و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه برای از ميان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سختتعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد. | |||
بر اساس شرح حال مختصرى كه بر یکى از نسخههاى کتاب بديع القرآن آمده است، بعضى احتمال دادهاند كه نسب ابن ابىاصبع به شاعر معروف جاهلى،ذو الاصبع عدوانى برسد، اما با توجه به اينكه خود وى شاعر نامبرده را فقط با عنوان معروف ذو الاصبع عدوانى ياد مىكند و اشارهاى به نسبت داشتن با او ندارد، نمىتوان اين احتمال را پذيرفت<ref>لسانی فشارکی، محمدعلی، ج2، ص625-627</ref>. | بر اساس شرح حال مختصرى كه بر یکى از نسخههاى کتاب بديع القرآن آمده است، بعضى احتمال دادهاند كه نسب ابن ابىاصبع به شاعر معروف جاهلى،ذو الاصبع عدوانى برسد، اما با توجه به اينكه خود وى شاعر نامبرده را فقط با عنوان معروف ذو الاصبع عدوانى ياد مىكند و اشارهاى به نسبت داشتن با او ندارد، نمىتوان اين احتمال را پذيرفت<ref>لسانی فشارکی، محمدعلی، ج2، ص625-627</ref>. |
ویرایش