پرش به محتوا

الأصيلي في أنساب الطالبين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'يك' به 'یک'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا ==' به '==گزارش محتوا==')
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
خط ۳۸: خط ۳۸:
«هاشم بن عبدمناف بن قُصَى»، جدّ دوم پيامبر(ص) كه فرزندانش در نسب به وى «بنى‌هاشم» و «هاشمى» ناميده مى‌شوند، عمرى كوتاه و تنها دو پسر داشت و تبار منسوب به او، فرزندان پسرش عبدالمطّلب جدّ اوّل و نخستين سرپرست پيامبر(ص) مى‌باشد كه سيزده پسر داشت، به نام‌هاى: عبدالكعبه، ضرار، مقوّم، مغيره، ابولهب، عباس، عبدالله، ابوطالب، حمزه، زبير، نوفل، حارث و قُثَم كه از ميان آنان، برخى فرزند ذكورى از خود برجاى نگذاشته‌اند؛ از جمله حمزه نسل عبدالله، تنها از طريق پيامبر اكرم(ص) حفظ شد و پس از آن حضرت نيز از طريق ازدواج فاطمه(س) و على(ع) به آل‌ابوطالب، گره خورد. بدين ترتيب، در آل ابوطالب، شاخه‌اى پديد آمد، (علويان) كه منزلتى مضاعف داشت، تا جايى كه گاهى در تاريخ، طالبيين (آل ابوطالب) را علوى ناميده‌اند. با آنكه نسل برادران على(ع) (عقيل و جعفر طيّار) نيز برجاى و بسى گسترده بود و تنها «طالب بن ابى‌طالب» بود كه فرزندى نداشت. اصل اين اثر مشتمل بر انساب بنى‌هاشم (آل ابى‌طالب و آل عباس) و بنى‌اميّه (از فرزند اميّه بن عبدالشمس بن عبدمناف بن قصى) تا روزگار مؤلف بوده است؛ اما محقق آن [[رجایی، مهدی |سيد‌‎مهدى رجايى]]، بخش‌هاى مربوط به آل‌عباس و آل‌اميّه را از آن استخراج و منتشر ننموده است و فقط طالبيين كه منظور علويين مى‌باشند، آمده است.
«هاشم بن عبدمناف بن قُصَى»، جدّ دوم پيامبر(ص) كه فرزندانش در نسب به وى «بنى‌هاشم» و «هاشمى» ناميده مى‌شوند، عمرى كوتاه و تنها دو پسر داشت و تبار منسوب به او، فرزندان پسرش عبدالمطّلب جدّ اوّل و نخستين سرپرست پيامبر(ص) مى‌باشد كه سيزده پسر داشت، به نام‌هاى: عبدالكعبه، ضرار، مقوّم، مغيره، ابولهب، عباس، عبدالله، ابوطالب، حمزه، زبير، نوفل، حارث و قُثَم كه از ميان آنان، برخى فرزند ذكورى از خود برجاى نگذاشته‌اند؛ از جمله حمزه نسل عبدالله، تنها از طريق پيامبر اكرم(ص) حفظ شد و پس از آن حضرت نيز از طريق ازدواج فاطمه(س) و على(ع) به آل‌ابوطالب، گره خورد. بدين ترتيب، در آل ابوطالب، شاخه‌اى پديد آمد، (علويان) كه منزلتى مضاعف داشت، تا جايى كه گاهى در تاريخ، طالبيين (آل ابوطالب) را علوى ناميده‌اند. با آنكه نسل برادران على(ع) (عقيل و جعفر طيّار) نيز برجاى و بسى گسترده بود و تنها «طالب بن ابى‌طالب» بود كه فرزندى نداشت. اصل اين اثر مشتمل بر انساب بنى‌هاشم (آل ابى‌طالب و آل عباس) و بنى‌اميّه (از فرزند اميّه بن عبدالشمس بن عبدمناف بن قصى) تا روزگار مؤلف بوده است؛ اما محقق آن [[رجایی، مهدی |سيد‌‎مهدى رجايى]]، بخش‌هاى مربوط به آل‌عباس و آل‌اميّه را از آن استخراج و منتشر ننموده است و فقط طالبيين كه منظور علويين مى‌باشند، آمده است.


نكته‌اى كه بايد ذكر نمود، اين‌كه گفته شد، هاشم دو پسر به نام‌هاى عبدالمطّلب داشت كه شرح آن گذشت، پسر ديگر «اسد بن هاشم» است كه به جزء يك دختر به نام فاطمه بنت اسد، كه همسر ابوطالب و مادر [[امام على(ع)]] است، فرزند ديگرى به جاى نگذاشت. اثر به درخواست خواجه «اصيل‌الدين حسن (متوفاى 715 ق)» فرزند [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از وزراى «غازان خان»، تألیف يافته و به همين خاطر نام وى را برخود دارد.
نكته‌اى كه بايد ذكر نمود، اين‌كه گفته شد، هاشم دو پسر به نام‌هاى عبدالمطّلب داشت كه شرح آن گذشت، پسر ديگر «اسد بن هاشم» است كه به جزء یک دختر به نام فاطمه بنت اسد، كه همسر ابوطالب و مادر [[امام على(ع)]] است، فرزند ديگرى به جاى نگذاشت. اثر به درخواست خواجه «اصيل‌الدين حسن (متوفاى 715 ق)» فرزند [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از وزراى «غازان خان»، تألیف يافته و به همين خاطر نام وى را برخود دارد.


آغاز تألیف اين اثر 698ق زمانى كه به اعقاب «موسى الجون» اشاره مى‌كند، ذكر شده است.
آغاز تألیف اين اثر 698ق زمانى كه به اعقاب «موسى الجون» اشاره مى‌كند، ذكر شده است.
خط ۴۴: خط ۴۴:
==ساختار ==
==ساختار ==


اثر حاضر از يك مقدّمه كه توسط محقّق آن [[رجایی، مهدی |سيد‌‎مهدى رجايى]] نگارش يافته و متن الاصيلى تشكيل يافته است. در مقدمه، محقّق به شرح حال مؤلف كه شامل نام و نسب، اظهارنظرهاى ديگران درباره مقام علمى و اعتقادى ايشان، زندگى علمى از جمله استادان و مشايخ و افرادى كه از آن‌ها به نقل حديث پرداخته، شاگردان، تأليفات، مسافرت‌ها و در آخر، سال ولادت و وفات ايشان مى‌پردازد و در ادامه به معرّفى اثر، سبب تألیف آن معرّفى غاية الاختصار [[ابن زهره، حمزه بن علی|ابن زهره]] و در پایان از نسخ موجود از اثر و روش تصحيح سخن به ميان مى‌آورد.
اثر حاضر از یک مقدّمه كه توسط محقّق آن [[رجایی، مهدی |سيد‌‎مهدى رجايى]] نگارش يافته و متن الاصيلى تشكيل يافته است. در مقدمه، محقّق به شرح حال مؤلف كه شامل نام و نسب، اظهارنظرهاى ديگران درباره مقام علمى و اعتقادى ايشان، زندگى علمى از جمله استادان و مشايخ و افرادى كه از آن‌ها به نقل حديث پرداخته، شاگردان، تأليفات، مسافرت‌ها و در آخر، سال ولادت و وفات ايشان مى‌پردازد و در ادامه به معرّفى اثر، سبب تألیف آن معرّفى غاية الاختصار [[ابن زهره، حمزه بن علی|ابن زهره]] و در پایان از نسخ موجود از اثر و روش تصحيح سخن به ميان مى‌آورد.


در رابطه با اساتيد و مشايخ مؤلف گفتنى است كه وى با علماى بزرگ روزگار خويش؛ همچون على بن محمد دستجردانى وزير، ظهيرالدين على كازرونى كه روايات زيادى از او در الاصيلى نقل نموده و از او تعبير بالعدل و الثقه مى‌نمايد، يحيى بن سعيد حلّى، فخرالدين على بوقى كه از وى تعبير به اخبرنى شيخنا الامام فخرالدين مى‌نمايد. على بن عيسى اربلى مؤلف كشف الغمّة كه تعبير به حدّثنى بهاءالدين على بن عيسى الاربلى الكاتب مى‌كند، عبدالكريم بن طاووس حلّى، صفى‌الدين عبدالمُومن ارموى، شرف‌الدين على ابن الوزير علقمى، عبدالرزاق بن احمد شيبانى معروف به «[[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]]» مؤلف مجمع الآداب و الحوادث الجامعة كه از او به حدّثنى الفاضل المورخ العلّامه ابوالفضل نموده است، الشريف على بن احمد عبيدلى از او تعبير بالسيد‌‎الفاضل نموده، ابراهيم زركشى كه از وى تعبير به حدّثنى شيخ من شيوخ الحديث يعرف بابراهيم الزركشى و... ارتباط و مراوده داشته كه طبعاً به استفاده از علوم، روايات، نسخه‌ها و كتاب خانه‌هاى آنان راه مى‌برده است، به همين خاطر بايد اذغان كرد كه يكى از از ويژگى‌هاى اين اثر، گستردگى منابع كتبى و شفاهى آن مى‌باشد.
در رابطه با اساتيد و مشايخ مؤلف گفتنى است كه وى با علماى بزرگ روزگار خويش؛ همچون على بن محمد دستجردانى وزير، ظهيرالدين على كازرونى كه روايات زيادى از او در الاصيلى نقل نموده و از او تعبير بالعدل و الثقه مى‌نمايد، يحيى بن سعيد حلّى، فخرالدين على بوقى كه از وى تعبير به اخبرنى شيخنا الامام فخرالدين مى‌نمايد. على بن عيسى اربلى مؤلف كشف الغمّة كه تعبير به حدّثنى بهاءالدين على بن عيسى الاربلى الكاتب مى‌كند، عبدالكريم بن طاووس حلّى، صفى‌الدين عبدالمُومن ارموى، شرف‌الدين على ابن الوزير علقمى، عبدالرزاق بن احمد شيبانى معروف به «[[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]]» مؤلف مجمع الآداب و الحوادث الجامعة كه از او به حدّثنى الفاضل المورخ العلّامه ابوالفضل نموده است، الشريف على بن احمد عبيدلى از او تعبير بالسيد‌‎الفاضل نموده، ابراهيم زركشى كه از وى تعبير به حدّثنى شيخ من شيوخ الحديث يعرف بابراهيم الزركشى و... ارتباط و مراوده داشته كه طبعاً به استفاده از علوم، روايات، نسخه‌ها و كتاب خانه‌هاى آنان راه مى‌برده است، به همين خاطر بايد اذغان كرد كه یکى از از ويژگى‌هاى اين اثر، گستردگى منابع كتبى و شفاهى آن مى‌باشد.


در مورد روايت‌گران از ابن طقطقى مى‌توان از عزيزالدين ابوجعفر جسراوى، عزالدين ابوعبدالله حلّى مقرّى، عزّالدين ابوالفضل زيد موصلى و شرف‌الدين محمد عبيدلى و... نام برد.
در مورد روايت‌گران از ابن طقطقى مى‌توان از عزيزالدين ابوجعفر جسراوى، عزالدين ابوعبدالله حلّى مقرّى، عزّالدين ابوالفضل زيد موصلى و شرف‌الدين محمد عبيدلى و... نام برد.
خط ۶۱: خط ۶۱:
1 - خط نسّابه موثق را بشناسد. 2 بيّنه شرعى يا گواه دو مسلمان عادل آزاده. 3 شناسايى پدر يا پسر و اقرار عاقل بر خويشتن.<ref>همان، فصل دوم ص42</ref>  
1 - خط نسّابه موثق را بشناسد. 2 بيّنه شرعى يا گواه دو مسلمان عادل آزاده. 3 شناسايى پدر يا پسر و اقرار عاقل بر خويشتن.<ref>همان، فصل دوم ص42</ref>  


وى در مورد شروط احراز منصب نسّابه مى‌گويد: 1 نسّاب بايد نقيب باشد. 2 بايد از صفات ناپسند، چون بخل، بى‌وفايى، عياشى، حماقت و... به دور باشد. 3 نسّاب بايد صادق و از دروغ مبرا باشد. 4 بايد داراى نفسى قوى باشد 5 بايد از خط نيكويى در نگارش برخوردار باشد.<ref>همان، فصل سوم ص43</ref>
وى در مورد شروط احراز منصب نسّابه مى‌گويد: 1 نسّاب بايد نقيب باشد. 2 بايد از صفات ناپسند، چون بخل، بى‌وفايى، عياشى، حماقت و... به دور باشد. 3 نسّاب بايد صادق و از دروغ مبرا باشد. 4 بايد داراى نفسى قوى باشد 5 بايد از خط نیکويى در نگارش برخوردار باشد.<ref>همان، فصل سوم ص43</ref>


از مشهورترين تبارشناسان مى‌توان از: ابوبكر و آن عبدالله بن عثمان تيمى مى‌باشد. 2 عقيل بن ابى‌طالب. 3 محمد بن سائب كلبى نام برد.<ref>همان، فصل 4 ص44</ref>  
از مشهورترين تبارشناسان مى‌توان از: ابوبكر و آن عبدالله بن عثمان تيمى مى‌باشد. 2 عقيل بن ابى‌طالب. 3 محمد بن سائب كلبى نام برد.<ref>همان، فصل 4 ص44</ref>  
خط ۷۳: خط ۷۳:
فرزند ديگر حضرت اميرالمؤمنين، امام حسين(ع) هستند كه مؤلف به معرّفى مختصر ايشان طى چند روايت مى‌پردازد. برای ايشان پنج فرزند پسر به نام‌هاى امام زين‌العابدين(ع)، على‌اكبر كه در طفّ شهيد شدند و على اصغر و عبدالله كه هر دو در كربلاء شهيد شدند و فرزند پنجم جعفر مى‌باشد.<ref>همان، فصل 4 ص143</ref>
فرزند ديگر حضرت اميرالمؤمنين، امام حسين(ع) هستند كه مؤلف به معرّفى مختصر ايشان طى چند روايت مى‌پردازد. برای ايشان پنج فرزند پسر به نام‌هاى امام زين‌العابدين(ع)، على‌اكبر كه در طفّ شهيد شدند و على اصغر و عبدالله كه هر دو در كربلاء شهيد شدند و فرزند پنجم جعفر مى‌باشد.<ref>همان، فصل 4 ص143</ref>


حال به معرفی اجمالی [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] پرداخته مى‌شود و از شش فرزند پسر ايشان به نام‌هاى امام باقر(ع)، عبدالله باهر، زيد شهيد، عمر اشرف، حسين اصغر و على اصغر در ادامه به معرفى مختصر امام محمد بن على(ع) طى چند روايت مى‌پردازد. برای ايشان فرزندانى پسر به نام‌هاى: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، ابراهيم، عبيدالله، على طاهر (فقط يك دختر به جاى گذاشت) و عبدالله و دخترانى به نام‌هاى امّ‌سلمه كه با محمد ارقط و دختر ديگر زينب كه با عبدالله بن الحسين بن على بن الحسين بن على بن ابى‌اطالب ازدواج نمودند. عبدالله بن امام باقر(ع) فقط يك پسر به نام حمزه داشت كه باسم به قتل رسيد‌ ‎و اعقابى از او برجاى نمانده است.
حال به معرفی اجمالی [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] پرداخته مى‌شود و از شش فرزند پسر ايشان به نام‌هاى امام باقر(ع)، عبدالله باهر، زيد شهيد، عمر اشرف، حسين اصغر و على اصغر در ادامه به معرفى مختصر امام محمد بن على(ع) طى چند روايت مى‌پردازد. برای ايشان فرزندانى پسر به نام‌هاى: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، ابراهيم، عبيدالله، على طاهر (فقط یک دختر به جاى گذاشت) و عبدالله و دخترانى به نام‌هاى امّ‌سلمه كه با محمد ارقط و دختر ديگر زينب كه با عبدالله بن الحسين بن على بن الحسين بن على بن ابى‌اطالب ازدواج نمودند. عبدالله بن امام باقر(ع) فقط یک پسر به نام حمزه داشت كه باسم به قتل رسيد‌ ‎و اعقابى از او برجاى نمانده است.


در ادامه به معرّفى [[امام جعفر صادق(ع)]] و از ايشان رواياتى نقل مى‌نمايد. ايشان هفت فرزند پسر داشتند كه اعقاب ندارند به نام‌هاى محسن، يحيى، حسن، جعفر، عباس و عبدالله افطح و پنج فرزند ايشان كه اعقاب از آنها باقى مانده به نام‌هاى امام موسى كاظم(ع)، محمد مأمون، اسماعيل اعرج، على عريضى و اسحاق مؤتمن مى‌باشد. ايشان داراى هفت فرزند دختر هم مى‌باشند.
در ادامه به معرّفى [[امام جعفر صادق(ع)]] و از ايشان رواياتى نقل مى‌نمايد. ايشان هفت فرزند پسر داشتند كه اعقاب ندارند به نام‌هاى محسن، يحيى، حسن، جعفر، عباس و عبدالله افطح و پنج فرزند ايشان كه اعقاب از آنها باقى مانده به نام‌هاى امام موسى كاظم(ع)، محمد مأمون، اسماعيل اعرج، على عريضى و اسحاق مؤتمن مى‌باشد. ايشان داراى هفت فرزند دختر هم مى‌باشند.
خط ۸۲: خط ۸۲:




در ادامه به معرفى امام هادى(ع) پرداخته مى‌شود. ايشان داراى پنج فرزند پسر به نام‌هاى [[امام حسن عسکری(ع)]]، جعفر كذّاب، محمد، حسين و موسى داراى عقبه‌اى نيستند كه سپس نام فرزندان و اعقاب آن‌ها در اين صفحات آمده است.(ص 161 159) در اين‌جا مؤلف به معرفى [[امام حسن عسکری(ع)]] بطور مختصر مى‌پردازد و مى‌گويد: برای اين امام(ع) جزء يك فرزند امام زمان(ع)، فرزند ديگرى ذكر نشده است و در ادامه به معرّفى امام مهدى(ع) پرداخته مى‌شود.
در ادامه به معرفى امام هادى(ع) پرداخته مى‌شود. ايشان داراى پنج فرزند پسر به نام‌هاى [[امام حسن عسکری(ع)]]، جعفر كذّاب، محمد، حسين و موسى داراى عقبه‌اى نيستند كه سپس نام فرزندان و اعقاب آن‌ها در اين صفحات آمده است.(ص 161 159) در اين‌جا مؤلف به معرفى [[امام حسن عسکری(ع)]] بطور مختصر مى‌پردازد و مى‌گويد: برای اين امام(ع) جزء یک فرزند امام زمان(ع)، فرزند ديگرى ذكر نشده است و در ادامه به معرّفى امام مهدى(ع) پرداخته مى‌شود.


ادامه كتاب بعد از اين به معرّفى فرزندان ديگر [[امام جعفر صادق(ع)]] كه از اسماعيل اعرج باشد، شروع و بعد محمد مأمون، على عريضى، اسحاق مؤتمن و اعقاب آنها به تفضيل ذكر مى‌شود.<ref>همان، ص222 -196 </ref>  
ادامه كتاب بعد از اين به معرّفى فرزندان ديگر [[امام جعفر صادق(ع)]] كه از اسماعيل اعرج باشد، شروع و بعد محمد مأمون، على عريضى، اسحاق مؤتمن و اعقاب آنها به تفضيل ذكر مى‌شود.<ref>همان، ص222 -196 </ref>  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش