۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
از نظر پستى و بلندى اصفهان و در مركز ايران واقع شده و منطقهاى نسبتا كوهستانى است كه از سمت مغرب، در طول دره وسيعى كه بستر زايندهرود است، به وسيله كوههاى مرتفع محصور است. ارتفاعات نزدیک شهر، دنباله ارتفاعات شاه كوه لنجان در جنوب اصفهان به دو رشته كوه كم ارتفاع صفّه و بابا سعيد متصل مىشود كه جهت آنها از جنوب به مشرق است. در 25 كيلومترى شمال غربى اصفهان، كوههاى سيدمحمد واقع شده است. ارتفاعات شمال اصفهان چاله سياه در 35 كيلومترى شمال غربى اصفهان ختم مىشوند. اندكى دورتر، شمال جلگه اصفهان را كوههاى نطنز و قرود كاشان محدود مىكند و كوه معروف كوكس به ارتفاع 3350 متر در 50 كيلومترى شمال اصفهان واقع شده است. | از نظر پستى و بلندى اصفهان و در مركز ايران واقع شده و منطقهاى نسبتا كوهستانى است كه از سمت مغرب، در طول دره وسيعى كه بستر زايندهرود است، به وسيله كوههاى مرتفع محصور است. ارتفاعات نزدیک شهر، دنباله ارتفاعات شاه كوه لنجان در جنوب اصفهان به دو رشته كوه كم ارتفاع صفّه و بابا سعيد متصل مىشود كه جهت آنها از جنوب به مشرق است. در 25 كيلومترى شمال غربى اصفهان، كوههاى سيدمحمد واقع شده است. ارتفاعات شمال اصفهان چاله سياه در 35 كيلومترى شمال غربى اصفهان ختم مىشوند. اندكى دورتر، شمال جلگه اصفهان را كوههاى نطنز و قرود كاشان محدود مىكند و كوه معروف كوكس به ارتفاع 3350 متر در 50 كيلومترى شمال اصفهان واقع شده است. | ||
از گردنههاى معروف اطراف، مىتوان گردنه گاوميش، گردنه رخ و گردنه مورچه خورت و از تنگ مشهور، مىتوان تنگ بيدكان (راه شوسه اصفهان به شهركرد از اين تنگ مىگذرد)، تنگ لاشتر (راه شوسه اصفهان به شهرضا از اين تنگ مىگذرد) و گردنه آب نيل بين اصفهان و قريه پير بكوان نام برد. از نظر فصل اين شهر چهار فصل است، از نظر آب و هواى اصفهان بيشتر صاف و آفتابى است و پيوسته باد معتدل در آن در حال وزيدن است. طبيعت اصفهان در دو زمان جلوه خاص دارد: | از گردنههاى معروف اطراف، مىتوان گردنه گاوميش، گردنه رخ و گردنه مورچه خورت و از تنگ مشهور، مىتوان تنگ بيدكان (راه شوسه اصفهان به شهركرد از اين تنگ مىگذرد)، تنگ لاشتر (راه شوسه اصفهان به شهرضا از اين تنگ مىگذرد) و گردنه آب نيل بين اصفهان و قريه پير بكوان نام برد. از نظر فصل اين شهر چهار فصل است، از نظر آب و هواى اصفهان بيشتر صاف و آفتابى است و پيوسته باد معتدل در آن در حال وزيدن است. طبيعت اصفهان در دو زمان جلوه خاص دارد:یکى در ماه ارديبهشت و ديگر در اواخر مهرماه، درجه حرارت، ميزان بارندگى، شهر سرمه و زعفران، زايندهرود و تقسيم آب آن طبق طومار معروف [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، پلهاى زايندهرود، محصولات كشاورزى و ميوهها، انواع درختها، پرندگان، حيوانات وحشى و اهلى، مراتع و جنگلها، معادن، و در آخر از ناحيههاى (بلوك) اصفهان با اسامى قديمى و تاريخى آنها؛ مانند ناحيۀ چى، ناحيۀ، قهاب، ناحيۀ كوهپايه، ماربين و لنجان و در پایان از نجفآباد، چهارمحال، شهر منا (قمشۀ سابق) و اردستان و زوّاره صحبت مىشود. | ||
فصل سوم، آثار تاريخى اصفهان كه عبارت از مسجد جمعه اصفهان، ميدان تاريخى، نقش جهان، مسجد شيخ لطفاللّه، مسجد شاه، عمارت علىقاپو، كاخ چهلستون و مدرسه چهار باغ است. مؤلف به توصيف و تاريخ آنها مىپردازد و از سبک هاى مختلف معمارى كه در ساختن آنها به كار رفته و انواع خطوط كوفى، ثلث و نستعليق كه در نوشتن كتيبههاى مورد استفاده قرار گرفته صحبت مىشود. بعد از اين آثار، پلهاى اين شهر كه مجموعهاى جالب در آثار تاريخى اصفهان محسوب مىشود و در دورههاى مختلف ساخته شدهاند وسيله اياب و ذهاب ساكنان شرق و غرب بستر زاينده رود بوده، معرفى از محل و موقعيّت جغرافيايى آنها و تاريخ ساخت آن بحث مىشود. پلها عبارت از پل شهرستان، پل اللّهوردى خان و پل خواجو. | فصل سوم، آثار تاريخى اصفهان كه عبارت از مسجد جمعه اصفهان، ميدان تاريخى، نقش جهان، مسجد شيخ لطفاللّه، مسجد شاه، عمارت علىقاپو، كاخ چهلستون و مدرسه چهار باغ است. مؤلف به توصيف و تاريخ آنها مىپردازد و از سبک هاى مختلف معمارى كه در ساختن آنها به كار رفته و انواع خطوط كوفى، ثلث و نستعليق كه در نوشتن كتيبههاى مورد استفاده قرار گرفته صحبت مىشود. بعد از اين آثار، پلهاى اين شهر كه مجموعهاى جالب در آثار تاريخى اصفهان محسوب مىشود و در دورههاى مختلف ساخته شدهاند وسيله اياب و ذهاب ساكنان شرق و غرب بستر زاينده رود بوده، معرفى از محل و موقعيّت جغرافيايى آنها و تاريخ ساخت آن بحث مىشود. پلها عبارت از پل شهرستان، پل اللّهوردى خان و پل خواجو. | ||
یکى ديگر از آثار و بناهاى تاريخى اين شهر، گردشگاه چهار باغ است. از سال 1006 هجرى كه اصفهان به عنوان پايتخت شاه عباس اوّل انتخاب تا 1025 كه شاه عباس آن طور كه مىخواست، گردشگاه چهار باغ آراسته شد، فعاليّتهاى قابل ملاحظهاى در اين خصوص صورت گرفت. در آن سال دستور داده شد، از محل دروازه دولت(مقابل كاخ فعلى شهردارى) تا دامنه كوه صفّه (دروازه شيراز) خيابان طويل و عريضى مشجّر شود. در حقيقت چهار باغ به جاى اين كه باغ باشد، خيابان شد و از حيث هئيت و تركيب طورى است كه بيشتر برای محل گردش و تفرّج بود تا برای رفت و آمد. «پيتر ودولاواله»، سياح معروف ايتاليايى مىنويسد: «طول اين خيابان سه ميل و پهناى آن دو برابر خيابان رم است. علاوه بر اينها، گوشه به گوشه در فاصلههاى معين» مقابل بناهاى بسيار زيبا در وسط خيابان، حوضهاى بزرگ، آب با تناسب صحيح و اشكال مختلف بدون لبه ديده مىشود.» از آخرين آثارى كه از آن صحبت مىشود، جلفاى اصفهان است. ارامنه مقيم اصفهان در ساحل جنوبى زآيندهرود، از فرزندان ارامنهاى به شمار مىروند كه در دورۀ پادشاهى شاه عباس اوّل به فرمان او از مسكن اصلى خود جلفا در كنار نهر ارس به پايتخت او كوچ داده شدند. از آنجا كه اين ارامنه بر اثر كار و تجارت در اين شهر ثروتمند شدند، به ساختن خانهها و كاروانسراها و كليساهاى بزرگ همّت گماشتند.كليساى معتبر وانك داراى موزهاى است كه جنب كليسا و در شمال آن واقع شده و داراى سالنهاى متعدد رايشاء و آثار تاريخى است، قبرستان ارامنه در جنوب جلفا و در دامنه كوه صفّه قرار دارد. در پایان «منارجنبان» كه یکى از بناهاى تاريخى جالب اصفهان و در فاصله شش كيلومترى مغرب اين شهر واقع شده است، معرّفى و تاريخ آن مورد بررسى قرار مىگيرد. مشخصات آثار تاريخى موجود و مشهور اصفهان به اجمال در جدولى به آخر اين فصل ضميمه شده است. | |||
فصل چهارم، اصفهان دوره معاصر را مورد كنكاش قرار مىدهد. اين شهر كه در اواخر دوره صفويه به اوج وسعت و زيبايى رسيده بود، پس از انقراض سلطنت شاه سلطان حسين و تسلط افغانها در محرم 1135 دوره سقوط و انحطاط اين شهر شروع شد. «پيرلوئى» سياح و نويسنده فرانسوى كه در سال 1321 به اصفهان مسافرت نموده مىنويسد: «اصفهان پس از تحمل بار محنت اين حمله كه سكنه آن هفتصد هزار به شصت هزار تقليل داده، ديگر عظمت خود را از سرنگرفته است.» | فصل چهارم، اصفهان دوره معاصر را مورد كنكاش قرار مىدهد. اين شهر كه در اواخر دوره صفويه به اوج وسعت و زيبايى رسيده بود، پس از انقراض سلطنت شاه سلطان حسين و تسلط افغانها در محرم 1135 دوره سقوط و انحطاط اين شهر شروع شد. «پيرلوئى» سياح و نويسنده فرانسوى كه در سال 1321 به اصفهان مسافرت نموده مىنويسد: «اصفهان پس از تحمل بار محنت اين حمله كه سكنه آن هفتصد هزار به شصت هزار تقليل داده، ديگر عظمت خود را از سرنگرفته است.» |
ویرایش