۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
داستان اسكندر نخستين بار در اواخر قرن چهارم هجرى از عربى به فارسی درآمد و به قول صاحب مجمل التواريخ و القصص، به «اخبار ا سكندر» شهرت يافت. اين ترجمه منثور اساس يا خميرمايه اسكندرنامههاى منثور و منظوم متعددى قرار گرفت كه کتاب حاضر از آن جمله است. | داستان اسكندر نخستين بار در اواخر قرن چهارم هجرى از عربى به فارسی درآمد و به قول صاحب مجمل التواريخ و القصص، به «اخبار ا سكندر» شهرت يافت. اين ترجمه منثور اساس يا خميرمايه اسكندرنامههاى منثور و منظوم متعددى قرار گرفت كه کتاب حاضر از آن جمله است. | ||
داستان اسكندر به مرور زمان، در ميان فارسیزبانان رنگ و لعاب ايرانى بيشترى به خود گرفت، شاخ و برگهاى زيادى به آن داده شد و بيش از پيش باب طبع ايرانيان گرديد تا در عهد صفويان، به کتاب مفصلى تبديل شد. نخستين بخش اين اسكندرنامه حجيم، كه به اسكندرنامه هفت جلدى شهرت يافته و نثرى روان و ساده دارد، تا آنجا كه مربوط به تسخير ايران و كشته شدن داراى كيانى است، كم و بيش با روايات شاهنامه فردوسى و اسكندرنامه نظامى همخوانى دارد اما داستان از آن پس | داستان اسكندر به مرور زمان، در ميان فارسیزبانان رنگ و لعاب ايرانى بيشترى به خود گرفت، شاخ و برگهاى زيادى به آن داده شد و بيش از پيش باب طبع ايرانيان گرديد تا در عهد صفويان، به کتاب مفصلى تبديل شد. نخستين بخش اين اسكندرنامه حجيم، كه به اسكندرنامه هفت جلدى شهرت يافته و نثرى روان و ساده دارد، تا آنجا كه مربوط به تسخير ايران و كشته شدن داراى كيانى است، كم و بيش با روايات شاهنامه فردوسى و اسكندرنامه نظامى همخوانى دارد اما داستان از آن پس یکسره راه افسانه در پيش مىگيرد و به شرح عياريها، جادوگريها، كارهاى خارق عادت و معجزات عجيب و غريب در مكانهاى خيالى آميخته مىشود. در اين قصه مفصل، به نامهاى متعددى چون مهتر نسيم عيار، شداد، صيادخان خطايى، كوه عتيق و امثال اينها برمىخوريم كه ممكن نيست در اصل داستان و حتى اسكندرنامه قديم سابقه داشته باشد. | ||
در اسكندرنامه حاضر كه ناقل آن منوچهرخان حكيم معرفى شده است، اسكندر با ذوالقرنين مذكور در قرآن مجيد | در اسكندرنامه حاضر كه ناقل آن منوچهرخان حكيم معرفى شده است، اسكندر با ذوالقرنين مذكور در قرآن مجيد یکى دانسته مىشود. اسكندر ذوالقرنين در اين کتاب پهلوانى بىبديل و مبارزى مردافكن و جوانمردى پاكباز و پيامبرى نیکآيين است كه از جانب پيامبران سلف نظر كرده شده و مأمور زدودن كفر از صحنه گيتى و نشر و اعتلاى كلمه حق و دين اسلام است. اين اثر هم از جهت اشتمال بر بخشى از اخبار اسكندر كه در ميان ايرانيان رايج بوده و هم به لحاظ لغات و تعبيرات و اصطلاحات عصر صفوى و امثال فراوانى كه در آن به كار رفته حائز اهميت است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
قديمترين نسخهاى كه از تحرير نقالى اسكندرنامه موجود است، به تاريخ 1106ق. مىباشد و نسخههاى چاپى و سنگى و خطى كمابيش با هم متفاوت است. يعنى هم در ترتيب حوادث و هم در عبارات، تابع سليقه نقال و حتى كاتب بوده است. | قديمترين نسخهاى كه از تحرير نقالى اسكندرنامه موجود است، به تاريخ 1106ق. مىباشد و نسخههاى چاپى و سنگى و خطى كمابيش با هم متفاوت است. يعنى هم در ترتيب حوادث و هم در عبارات، تابع سليقه نقال و حتى كاتب بوده است. یک نسخه كامل مصور در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى وجود دارد كه تاريخ اصلى آن 1265ق. مىباشد ولى تكمله كسرىهاى آن به خط پسر كاتب اصلى به تاريخ 1323ق. است. به گمان آقاى ذكاوتى قراگزلو، استوارترين نسخه موجود كه هم تاريخ درست و غير مخدوش دارد و هم افتادگى ندارد، نسخه کتابخانه ملك است كه البته شامل بخشى از اسكندرنامه نقالى مىباشد كه عنوان آن چنين است: «هذا کتاب اسكندرنامه جلد خطا (ختا)». | ||
قابل تذكر است كه در نسخههاى چاپى و خطى ديگر اسكندرنامه، داستان ختا بعضاً در جلد دوم و بعضا در جلد سوم است. | قابل تذكر است كه در نسخههاى چاپى و خطى ديگر اسكندرنامه، داستان ختا بعضاً در جلد دوم و بعضا در جلد سوم است. |
ویرایش