۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
#توفيق اين كار شامل حال حجةالاسلام آقاى اكبر خادمى اصفهانى شد كه خودش نيز در درسها شركت داشت و مطالب را با دقت جمعآورى مىكرد. نامبرده به اين نيز بسنده نكرد بلكه مطالب قابل ملاحظهاى زير نظر اينجانب بر آن افزود و بهصورت پربارترى درآورد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/7 ر.ک: مقدمه كتاب، ج1، ص7]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/9 9]</ref> | #توفيق اين كار شامل حال حجةالاسلام آقاى اكبر خادمى اصفهانى شد كه خودش نيز در درسها شركت داشت و مطالب را با دقت جمعآورى مىكرد. نامبرده به اين نيز بسنده نكرد بلكه مطالب قابل ملاحظهاى زير نظر اينجانب بر آن افزود و بهصورت پربارترى درآورد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/7 ر.ک: مقدمه كتاب، ج1، ص7]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/9 9]</ref> | ||
همچنين محقق در مقدمهاش -كه آن را در قم 27 مهر 1369 نوشته- يادآور شده است: آيتالله مكارم در ماه مبارک رمضان 1408 خطبه متقين را برای درس نهجالبلاغه برگزيد و اينجانب نيز در آن شركت كرده و مطالب ايشان را جمعآورى كرده و در آخر هر | همچنين محقق در مقدمهاش -كه آن را در قم 27 مهر 1369 نوشته- يادآور شده است: آيتالله مكارم در ماه مبارک رمضان 1408 خطبه متقين را برای درس نهجالبلاغه برگزيد و اينجانب نيز در آن شركت كرده و مطالب ايشان را جمعآورى كرده و در آخر هر یک يا چند فراز، اشعار عارف بزرگوار آيتالله مهدى الهى قمشهاى را كه در شرح خطبه «همام» سروده آوردهايم.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/11 ر.ک: مقدمه كتاب، ج1، ص11]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/13 13]</ref> | ||
درباره محتواى اين اثر سودمند به جهت رعايت اختصار، به ذكر نمونههايى كوتاه و گویا از مطالب آن اكتفا مىشود: | درباره محتواى اين اثر سودمند به جهت رعايت اختصار، به ذكر نمونههايى كوتاه و گویا از مطالب آن اكتفا مىشود: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
#نویسنده در شرح «و يستثيرون به دواء دائهم: و پرهيزگاران درمان دردهاى خود را از قرآن مىگيرند»، نوشته است: همچنانكه درد حُزن متقيان بهواسطه تلاوت قرآن تشديد مىشود، دواى آن هم از قرآن به دست مىآيد، اگر حزن آنها از عواقب امور و جهل به آن باشد، با خواندن قرآن نور اميد هر چه بيشتر در قلب آنها تجلّى كرده و هر چه بيشتر تلاش مىكنند، و بهره برمىگيرند، و اگر حزن آنها بهواسطه دورى و عدم وصال به محبوب باشد، قرآن به عنوان نامهاى اميدبخش و نوید دهنده در راه رسيدن به اين وصال است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/467 همان، ص467]</ref> | #نویسنده در شرح «و يستثيرون به دواء دائهم: و پرهيزگاران درمان دردهاى خود را از قرآن مىگيرند»، نوشته است: همچنانكه درد حُزن متقيان بهواسطه تلاوت قرآن تشديد مىشود، دواى آن هم از قرآن به دست مىآيد، اگر حزن آنها از عواقب امور و جهل به آن باشد، با خواندن قرآن نور اميد هر چه بيشتر در قلب آنها تجلّى كرده و هر چه بيشتر تلاش مىكنند، و بهره برمىگيرند، و اگر حزن آنها بهواسطه دورى و عدم وصال به محبوب باشد، قرآن به عنوان نامهاى اميدبخش و نوید دهنده در راه رسيدن به اين وصال است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/467 همان، ص467]</ref> | ||
#استاد يادآور شده است: از مسائل مهم كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در قلوب دانست، اخلاص در قرائت است، اگر عملى بدون آن صورت گيرد، بىارزش و از درجه اعتبار خالى است. اخلاص روح عبادت، سرمايه تجارت اخروى و رأسالمال تجارتهاى دنيوى است. اگر قرائت قرآن برای اغراض غير الهى مثل اينكه مردم خوششان آيد، يا به اين وسيله دكّانى باز كرده و قصد پول به جيب زدن داشته باشد، ثواب ندارد بلكه عقاب دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/497 ر.ک: همان، ص497]</ref> | #استاد يادآور شده است: از مسائل مهم كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در قلوب دانست، اخلاص در قرائت است، اگر عملى بدون آن صورت گيرد، بىارزش و از درجه اعتبار خالى است. اخلاص روح عبادت، سرمايه تجارت اخروى و رأسالمال تجارتهاى دنيوى است. اگر قرائت قرآن برای اغراض غير الهى مثل اينكه مردم خوششان آيد، يا به اين وسيله دكّانى باز كرده و قصد پول به جيب زدن داشته باشد، ثواب ندارد بلكه عقاب دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18572/1/497 ر.ک: همان، ص497]</ref> | ||
#نویسنده در شرح اين عبارت «اذا زكى احدهم خاف مما يقال له فيقول أنا أعلم بنفسى من غيرى و ربى اعلم منى بنفسى، اللهم لا تؤاخذنى بما يقولون و اجعلنى أفضل مما يظنون و اغفرلى ما لا يعلمون: هرگاه | #نویسنده در شرح اين عبارت «اذا زكى احدهم خاف مما يقال له فيقول أنا أعلم بنفسى من غيرى و ربى اعلم منى بنفسى، اللهم لا تؤاخذنى بما يقولون و اجعلنى أفضل مما يظنون و اغفرلى ما لا يعلمون: هرگاه یکى از آنها (متقين) ستوده شود، از آنچه بر او گفته مىشود به هراس مىافتد و مىگوید: من از ديگران نسبت به خود آگاهترم و پروردگارم به نفس من از خود من آگاهتر است (مىگوید) خدايا! مرا به آنچه مىگویند مگير و مؤاخذه مكن! و مرا بهتر از آنچه گمان مىكنند قرار ده، و آنچه را از اعمالم نمىدانند بيامرز»، چنين نوشته است: از فراز بالا به دست مىآيد كه: 1- مدح مداحان و ثناء ثناخوانان در متقين تأثير نكرده و عوض نمىشوند، بلكه مدح باعث بيدارى آنها مىشود كه مبادا از جاده خارج شوند. 2- متقين نقّاد خویشتن هستند، وقتى مدح مىشنوند، به انتقاد از خود مىپردازند. 3- متقين در مقام خودشناسى پيشرفته و خود را شناختهاند، اين خودشناسى و معرفت نفس زيربناى دو خصلت قبل است، وقتى خود صفت وجودى خود را شناختند، از مداحى ديگران خشنود نشده، و به نقّادى از خود مىپردازند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/129 ر.ک: همان، ج2، ص129]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/130 130]</ref> | ||
#نویسنده در شرح «يمزج الحلم بالعلم و القول بالعمل: پرهيزگار و متقى، بردبارى و دانش را به هم آميخته و گفتار را با كردار هماهنگ ساخته است»، چنين نوشته است: پرهيزكار اگر در جائى بردبارى به خرج مىدهد، و حوصله مىكند، از روى علم و آگاهى به ثمرات حلم و پاداشهائى است كه خداوند برای فرد حليم قرار داده است، به خاطر فضيلت حلم است كه بردبارى مىكند... و اگر پرهيزگار دانشاندوزى مىكند، يا تعليم مىدهد، با تكيه به پشتىِ حلم چنين مىكند، از طعنه جاهلين از كوره بهدر نمىرود و بر هدف و مسير خود استقامت مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/315 ر.ک: همان، ص315]</ref> | #نویسنده در شرح «يمزج الحلم بالعلم و القول بالعمل: پرهيزگار و متقى، بردبارى و دانش را به هم آميخته و گفتار را با كردار هماهنگ ساخته است»، چنين نوشته است: پرهيزكار اگر در جائى بردبارى به خرج مىدهد، و حوصله مىكند، از روى علم و آگاهى به ثمرات حلم و پاداشهائى است كه خداوند برای فرد حليم قرار داده است، به خاطر فضيلت حلم است كه بردبارى مىكند... و اگر پرهيزگار دانشاندوزى مىكند، يا تعليم مىدهد، با تكيه به پشتىِ حلم چنين مىكند، از طعنه جاهلين از كوره بهدر نمىرود و بر هدف و مسير خود استقامت مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/315 ر.ک: همان، ص315]</ref> | ||
#نویسنده، آفات علم بدون عمل را چنين عنوان مىكند: 1- نابودى علم در اثر عمل نكردن؛ 2- عدم تأثير در نفوس مردم؛ 3- علم بدون عمل نه تنها مفيد نيست، بلكه دور كننده از خداوند و رحمت او نيز هست؛ 4- موجب عقوبت سنگين است كه بدترين آن خارج شدن حلاوت ياد و ذكر خدا از قلب است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/321 ر.ک: همان، ج2، ص321]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/325 325]</ref>همچنين آفات عمل بدون علم را چنين برمىشمارد: 1- گمراهى از جاده مستقيم حق و دورى از آن؛ 2- عدم قبول عمل بدون علم و معرفت؛ 3- همراهى با فساد؛ 4- در جا زدن در مسير تكامل.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/326 ر.ک: همان، ص326]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/328 328]</ref> | #نویسنده، آفات علم بدون عمل را چنين عنوان مىكند: 1- نابودى علم در اثر عمل نكردن؛ 2- عدم تأثير در نفوس مردم؛ 3- علم بدون عمل نه تنها مفيد نيست، بلكه دور كننده از خداوند و رحمت او نيز هست؛ 4- موجب عقوبت سنگين است كه بدترين آن خارج شدن حلاوت ياد و ذكر خدا از قلب است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/321 ر.ک: همان، ج2، ص321]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/325 325]</ref>همچنين آفات عمل بدون علم را چنين برمىشمارد: 1- گمراهى از جاده مستقيم حق و دورى از آن؛ 2- عدم قبول عمل بدون علم و معرفت؛ 3- همراهى با فساد؛ 4- در جا زدن در مسير تكامل.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/326 ر.ک: همان، ص326]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18573/1/328 328]</ref> |
ویرایش