۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
نویسنده در بين موضوعات مختلف قرآنى، سهمى از تحقيق و تلاش علمى خود را به بررسى موضوع اخلاق در قرآن كريم اختصاص داده و در اين بخش، نكتهسنجىها، اظهار نظرها و ابتكارات ارزشمندى ارائه نموده است.<ref>مقدمه محقق، ص15</ref> | نویسنده در بين موضوعات مختلف قرآنى، سهمى از تحقيق و تلاش علمى خود را به بررسى موضوع اخلاق در قرآن كريم اختصاص داده و در اين بخش، نكتهسنجىها، اظهار نظرها و ابتكارات ارزشمندى ارائه نموده است.<ref>مقدمه محقق، ص15</ref> | ||
در بحث «اخلاق در قرآن»، افعال اختيارى انسان كه محور اصلى و موضوع اساسى آن است، از | در بحث «اخلاق در قرآن»، افعال اختيارى انسان كه محور اصلى و موضوع اساسى آن است، از یکسو، علل و عوامل گوناگون در ظهور و بروز آن نقش دارد و داراى منشأهاى مختلفى است؛ يعنى بعضى از افعال انسان منشأ غريزى دارد، بعضى ديگر را تأثيرات روحى به وجود مىآورد، در بعضى موارد، تمايلات عالى و گرايشات فطرى منشأ ظهور اعمال انسان مىشود و در پارهاى موارد نيز رفتار او تحت تأثير عوامل احساسى و عاطفى شكل مىگيرد. از سوى ديگر نيز، رفتارهاى اختيارى انسان از اين لحاظ كه به موجودات مختلفى مربوط مىشود، دستهبندى مىگردد.<ref>همان</ref> | ||
در اثر حاضر، نویسنده، دستهبندى دوم را بهعنوان چهارچوب و ترتيب بحث برگزيده و رفتار اختيارى انسان را به تناسب آنكه در چه رابطهاى انجام مىگيرد و به چه تعلق دارد، به سه دسته كلى تقسيم كرده است: كارهايى كه انسان در ارتباط با خدا انجام مىدهد؛ رفتارهايى كه اصالتا به خود انسان مربوط مىشود و كارىهايى كه در ارتباط با ديگران انجام مىدهد و بر اساس اين تقسيمبندى، اخلاق در قرآن را در سه قسمت كلى: 1. اخلاق الهى، 2. اخلاق فردى، 3. اخلاق اجتماعى، مطرح و بررسى كرده است.<ref>همان</ref> | در اثر حاضر، نویسنده، دستهبندى دوم را بهعنوان چهارچوب و ترتيب بحث برگزيده و رفتار اختيارى انسان را به تناسب آنكه در چه رابطهاى انجام مىگيرد و به چه تعلق دارد، به سه دسته كلى تقسيم كرده است: كارهايى كه انسان در ارتباط با خدا انجام مىدهد؛ رفتارهايى كه اصالتا به خود انسان مربوط مىشود و كارىهايى كه در ارتباط با ديگران انجام مىدهد و بر اساس اين تقسيمبندى، اخلاق در قرآن را در سه قسمت كلى: 1. اخلاق الهى، 2. اخلاق فردى، 3. اخلاق اجتماعى، مطرح و بررسى كرده است.<ref>همان</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
جلد اول، بخش اول و دوم را در خود جاى داده است. بخش اول، مربوط به مفاهيم و كليات بوده و در آن با موضوعات زير آشنا خواهيم شد: اصل موضوعه در علم اخلاق، ویژگىها و حيثيتها در مفاهيم اخلاقى، مفاهيم عام اخلاقى در قرآن، تفاوت نظام اخلاقى اسلام با ديگر نظامها، اساس ارزش اخلاقى در اسلام، راه تحصيل ارزشهاى اخلاقى، عوامل كلى سقوط اخلاقى و [[اخلاق در قرآن]].<ref>متن کتاب، ج 1، ص21 - 266</ref> | جلد اول، بخش اول و دوم را در خود جاى داده است. بخش اول، مربوط به مفاهيم و كليات بوده و در آن با موضوعات زير آشنا خواهيم شد: اصل موضوعه در علم اخلاق، ویژگىها و حيثيتها در مفاهيم اخلاقى، مفاهيم عام اخلاقى در قرآن، تفاوت نظام اخلاقى اسلام با ديگر نظامها، اساس ارزش اخلاقى در اسلام، راه تحصيل ارزشهاى اخلاقى، عوامل كلى سقوط اخلاقى و [[اخلاق در قرآن]].<ref>متن کتاب، ج 1، ص21 - 266</ref> | ||
در بخش دوم، رابطه انسان با خدا بررسى شده است. نویسنده، معتقد است نخستين فعل نفسانى انسان كه در ارتباط با خداوند مطرح مىشود، «ايمان» است كه ريشه ارزش ساير افعال و صفات اخلاقى بشمار مىرود و به نظر وى از آنجا كه حقيقت ايمان، | در بخش دوم، رابطه انسان با خدا بررسى شده است. نویسنده، معتقد است نخستين فعل نفسانى انسان كه در ارتباط با خداوند مطرح مىشود، «ايمان» است كه ريشه ارزش ساير افعال و صفات اخلاقى بشمار مىرود و به نظر وى از آنجا كه حقيقت ايمان، یک نوع فعل اختيارى نفسانى است، در حيطه اخلاق و بحثهاى اخلاقى قرار مىگيرد.<ref>همان، ص271</ref> | ||
به اعتقادى وى، برای تحقق ايمان در نفس انسان، شناختن متعلق ايمان، | به اعتقادى وى، برای تحقق ايمان در نفس انسان، شناختن متعلق ايمان، یک شرط لازم است و از آنجا كه علم نيز معمولا از راههاى اختيارى حاصل مىشود، مىتواند در زمره افعال اخلاقى بشمار آيد.<ref>همان</ref> | ||
موانع معرفت از جمله حسگرايى، تقليد و اعتماد به ظن؛ آثار معرفت به خدا و آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى، موضوعاتى هستند كه در اين بخش، مورد بحث و مطالعه قرار گرفتهاند. | موانع معرفت از جمله حسگرايى، تقليد و اعتماد به ظن؛ آثار معرفت به خدا و آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى، موضوعاتى هستند كه در اين بخش، مورد بحث و مطالعه قرار گرفتهاند. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در جلد دوم كه به بخش سوم اختصاص يافته است، رابطه انسان با خودش بررسى شده است. به نظر نویسنده در تعبير رابطه انسان با خود، ابهام وجود دارد و معنى واقعى اينكه كسى با خودش رابطه داشته باشد، مشخص نيست؛ چرا كه معمولا رابطه بين دو موجود جداى از هم در نظر گرفته مىشود.<ref>همان، ج 2، ص21</ref> | در جلد دوم كه به بخش سوم اختصاص يافته است، رابطه انسان با خودش بررسى شده است. به نظر نویسنده در تعبير رابطه انسان با خود، ابهام وجود دارد و معنى واقعى اينكه كسى با خودش رابطه داشته باشد، مشخص نيست؛ چرا كه معمولا رابطه بين دو موجود جداى از هم در نظر گرفته مىشود.<ref>همان، ج 2، ص21</ref> | ||
در پاسخ به اين ابهام، نویسنده پس از مطرح كردن چند پاسخ و رد آنها، به اين نكته اشاره مىكند كه منظور از رابطه با خود، در واقع رابطه شؤون و ابعاد نفس با | در پاسخ به اين ابهام، نویسنده پس از مطرح كردن چند پاسخ و رد آنها، به اين نكته اشاره مىكند كه منظور از رابطه با خود، در واقع رابطه شؤون و ابعاد نفس با یکديگر است؛ يعنى روح انسان گرچه موجودى واحد و بسيط است، بااينحال، داراى ابعاد گوناگونى است كه اين ابعاد با هم ارتباطاتى دارند و ارتباطات ابعاد و شؤون گوناگون نفس، منشأ انتزاع یک سلسله مسائلى در اخلاق مىشود و ما در واقع با عنوان رابطه انسان با خودش، به اينگونه مسائل، اشاره مىكنيم.<ref>همان، ص23</ref> | ||
به اعتقاد نویسنده، نخستين موضوعى كه در بخش اخلاق فردى مطرح مىشود، موضوع توجه، التفات، هوشيارى و بيدارى، در مقابل حالت غفلت و بىتوجهى است؛ ازاينرو علماى اخلاق، «يقظه» را منزل اول سير و سلوك انسان بهسوى تعالى و تكامل قرار دادهاند.<ref>همان، ص87</ref> | به اعتقاد نویسنده، نخستين موضوعى كه در بخش اخلاق فردى مطرح مىشود، موضوع توجه، التفات، هوشيارى و بيدارى، در مقابل حالت غفلت و بىتوجهى است؛ ازاينرو علماى اخلاق، «يقظه» را منزل اول سير و سلوك انسان بهسوى تعالى و تكامل قرار دادهاند.<ref>همان، ص87</ref> | ||
به باور وى، بحث درباره اينكه چه فكرى خوب است و چه فكرى بد، | به باور وى، بحث درباره اينكه چه فكرى خوب است و چه فكرى بد، یک بحث مربوط به علم اخلاق خواهد بود؛ زيرا فكر كردن و انديشيدن، در حوزه افعال اختيارى به مفهوم وسيع آن قرار دارد و بنابراین، جزء افعال ارزشى و اخلاقى شمرده مىشود؛ چنانكه خود اراده كردن نيز مانند انديشيدن، از افعال اختيارى درونى و در نتيجه، ارزشى و اخلاقى خواهد بود و مىتواند مورد مدح و ذم قرار گيرد؛ اعم از اينكه از نظر فقهى منشأ ثواب و عقاب هم باشد يا نباشد.<ref>همان، ص94</ref> | ||
انگيزههاى اصلى نفس شامل: حب بقاء و شعب آن و كمالخواهى در جلوههاى مختلف؛ بقاء و كماليابى در انسان؛ بيدارى از غفلت و توجه به حقيقت؛ پيدايش حقيقت در انسان؛ قدرتطلبى؛ ميل به بقا و جاودانگى؛ لذتطلبى و سعادتخواهى؛ غريزه جنسى و ازدواج؛ گرايش به زينت و جمال؛ گرايش به مال و فرزند و عواطف و احساسات، از جمله مطالبى هستند كه در اين جلد، مورد بحث و بررسى قرار گرفتهاند. | انگيزههاى اصلى نفس شامل: حب بقاء و شعب آن و كمالخواهى در جلوههاى مختلف؛ بقاء و كماليابى در انسان؛ بيدارى از غفلت و توجه به حقيقت؛ پيدايش حقيقت در انسان؛ قدرتطلبى؛ ميل به بقا و جاودانگى؛ لذتطلبى و سعادتخواهى؛ غريزه جنسى و ازدواج؛ گرايش به زينت و جمال؛ گرايش به مال و فرزند و عواطف و احساسات، از جمله مطالبى هستند كه در اين جلد، مورد بحث و بررسى قرار گرفتهاند. |
ویرایش