۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''الأعلاق النفيسه و يليه كتاب البلدان'''، دو كتاب در | '''الأعلاق النفيسه و يليه كتاب البلدان'''، دو كتاب در یک مجلد است. اولين كتاب «الأعلاق النفيسه»، نوشته «ابن رسته اصفهانى»، (قرن سوم هجرى) است كه تنها یک جلد از هفت جلد آن باقى مانده است. كتاب دوم، «كتاب البلدان»، نوشته [[یعقوبی، احمد بن اسحاق|احمد بن اسحاق يعقوبى]] است. از آن جا كه كتابشناسى [[البلدان، اليعقوبي|البلدان]] به صورت مجزا صورت گرفته، در اين نوشتار تنها به الأعلاق پرداخته شده است. | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
ابنرسته در تنظيم كتابش از روش «جغرافياى ايرانى» كه مبتنى بر هفت اقليم يا هفت كشور است، عدول كرده و به هنگام بيان اقاليم، ترجيح داده است كه به جاى هفت اقليم ايرانى، اقاليم يونانى را بيان كند. اساساً به نظر مىآيد كه غرض وى از نوشتن اين كتاب فراهم نمودن اطلاعاتى از تمام جهان آن روز بوده است؛ چون علاوه بر توصيف بلاد اسلامى، سرزمينهاى ديگرى را كه در خارج جهان اسلام بوده نيز توصيف كرده است و به صورتى كامل و جامع از جغرافياى نجومى و رياضى با استناد به آيات قرآنى و آثار نجومى و اقوال دانشمندان سخن رانده است. مطالب كتاب در مورد سرزمين صنعا و امپراتورى بيزانس و هند شرقى و سقلابيان و اقوام اورال و آلتايى و اقوام اطراف درياى سياه و نواحى اصفهان در خور توجه بوده و اطلاعات جمعآورى شده، در باب مكه و مدينه و توصيف رودها و مناطق طبرستان از اهميّت خاصى برخوردار است. با توجه به تنوع اطلاعاتى كه در كتاب فراهم آمده، مىتوان آن را دايرةالمعارفى كوچك از علوم، جغرافيا و تاريخ گذشته جهان دانست. | ابنرسته در تنظيم كتابش از روش «جغرافياى ايرانى» كه مبتنى بر هفت اقليم يا هفت كشور است، عدول كرده و به هنگام بيان اقاليم، ترجيح داده است كه به جاى هفت اقليم ايرانى، اقاليم يونانى را بيان كند. اساساً به نظر مىآيد كه غرض وى از نوشتن اين كتاب فراهم نمودن اطلاعاتى از تمام جهان آن روز بوده است؛ چون علاوه بر توصيف بلاد اسلامى، سرزمينهاى ديگرى را كه در خارج جهان اسلام بوده نيز توصيف كرده است و به صورتى كامل و جامع از جغرافياى نجومى و رياضى با استناد به آيات قرآنى و آثار نجومى و اقوال دانشمندان سخن رانده است. مطالب كتاب در مورد سرزمين صنعا و امپراتورى بيزانس و هند شرقى و سقلابيان و اقوام اورال و آلتايى و اقوام اطراف درياى سياه و نواحى اصفهان در خور توجه بوده و اطلاعات جمعآورى شده، در باب مكه و مدينه و توصيف رودها و مناطق طبرستان از اهميّت خاصى برخوردار است. با توجه به تنوع اطلاعاتى كه در كتاب فراهم آمده، مىتوان آن را دايرةالمعارفى كوچك از علوم، جغرافيا و تاريخ گذشته جهان دانست. | ||
مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ايرانى نشان دهنده اين است كه هرچند ايرانيان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در اين زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ايرانى بر چنين نظريهاى اعتقاد داشتهاند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، | مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ايرانى نشان دهنده اين است كه هرچند ايرانيان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در اين زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ايرانى بر چنين نظريهاى اعتقاد داشتهاند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، یکى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنیک» مجموعهاى از نظريههاى دانشمندان ايرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر یک يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بودهاند. | ||
نويسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اوليه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كردهاند. قديمىترين جغرافىنويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نويسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابنخرداذبه را تكرار كرده است. ابنرسته نيز گزارش مفصلترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مىكند كه البته بين گزارش ابنخردادبه و ابنقدامه با ابنرسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مىشود. | نويسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اوليه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كردهاند. قديمىترين جغرافىنويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نويسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابنخرداذبه را تكرار كرده است. ابنرسته نيز گزارش مفصلترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مىكند كه البته بين گزارش ابنخردادبه و ابنقدامه با ابنرسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مىشود. |
ویرایش