۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
از زندگى وى، بهرغم شهرت عظيمى كه از زمان حيات كسب كرده بود، اطلاعات بسيار اندكى در دست است و منابع در اين باب به گفتارى مختصر و گاه ضد و نقيض بسنده كردهاند. در آغاز، سخنى از تاريخ تولد او نيست، اما [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و نویسندگان پس از وى، 213ق را نقل كردهاند، ولى عموم منابع جديدتر كه از روايات گوناگون آگاه بودهاند، رجب 276ق را ترجيح دادهاند. | از زندگى وى، بهرغم شهرت عظيمى كه از زمان حيات كسب كرده بود، اطلاعات بسيار اندكى در دست است و منابع در اين باب به گفتارى مختصر و گاه ضد و نقيض بسنده كردهاند. در آغاز، سخنى از تاريخ تولد او نيست، اما [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و نویسندگان پس از وى، 213ق را نقل كردهاند، ولى عموم منابع جديدتر كه از روايات گوناگون آگاه بودهاند، رجب 276ق را ترجيح دادهاند. | ||
متأسفانه موارد ديگر زندگى او نيز به همين قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]]، قتبى را نسبت جد وى به باهله مىداند، اما از سوى ديگر ابن قتيبه خود صريحاً به اصل ايرانى خود اشاره كرده، مىگوید: «نسب من در عجم مانع از آن نيست كه در مقابل ادعاهاى جاهلان اين قوم، از عرب دفاع كنم». بنابراین چگونگى نسبت نيايش، قتيبه، به باهله روشن نيست و در جايى هم به «ولاى» او اشاره نشده است. در برخى از منابع وى را مروزى خواندهاند، اما بيشتر، اين نسبت را از آن پدرش دانستهاند و اين نظر معقولتر است؛ بنابراین شايد بتوان پنداشت كه نيايش، قتيبه، از مرو شاهجان برخاسته و همان جا با | متأسفانه موارد ديگر زندگى او نيز به همين قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]]، قتبى را نسبت جد وى به باهله مىداند، اما از سوى ديگر ابن قتيبه خود صريحاً به اصل ايرانى خود اشاره كرده، مىگوید: «نسب من در عجم مانع از آن نيست كه در مقابل ادعاهاى جاهلان اين قوم، از عرب دفاع كنم». بنابراین چگونگى نسبت نيايش، قتيبه، به باهله روشن نيست و در جايى هم به «ولاى» او اشاره نشده است. در برخى از منابع وى را مروزى خواندهاند، اما بيشتر، اين نسبت را از آن پدرش دانستهاند و اين نظر معقولتر است؛ بنابراین شايد بتوان پنداشت كه نيايش، قتيبه، از مرو شاهجان برخاسته و همان جا با یکى از زنان عرب باهله ازدواج كرده و بدين سبب به باهله انتساب يافته است. | ||
بنابراین آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دينور است كه اكثر منابع به آن تصريح كردهاند، اما زمان آن مشخص نيست. تنها مىدانيم كه ابن قتيبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبيدالله بن يحيى خاقانى كه در 236ق وزير متوكل شد، بوده و کتاب «ادب الكاتب» خویش را كه | بنابراین آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دينور است كه اكثر منابع به آن تصريح كردهاند، اما زمان آن مشخص نيست. تنها مىدانيم كه ابن قتيبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبيدالله بن يحيى خاقانى كه در 236ق وزير متوكل شد، بوده و کتاب «ادب الكاتب» خویش را كه یکى از نخستين آثار اوست، به اين وزير تقديم داشته است؛ بنابراین، بعيد نيست كه وزير وى را بهرغم جوانى، به منصب قضاى دينور گماشته باشد. اين امر مورد تأييد دو تن از شارحان کتاب «ادب الكاتب»، زجاجى و بطليوسى نيز قرار دارد. | ||
درهرحال، اقامت او در دينور طولانى شد و او در همين دوره بيشتر آثارش را تأليف كرد، زيرا به تأييد اكثر منابع، وى در بغداد بيشتر به تدريس آثار خود اشتغال داشته تا به تأليف، اما تعيين تاريخ انتقال از دينور به بغداد، آسان نيست. | درهرحال، اقامت او در دينور طولانى شد و او در همين دوره بيشتر آثارش را تأليف كرد، زيرا به تأييد اكثر منابع، وى در بغداد بيشتر به تدريس آثار خود اشتغال داشته تا به تأليف، اما تعيين تاريخ انتقال از دينور به بغداد، آسان نيست. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در چگونگى مرگ او نيز دو روايت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند كه «وى هريسه(نوعی حلیم) خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت كشيد و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پيچيد و باز آرام يافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». [[خطيب بغدادى]] در روايتى ديگر كه اندكى با روايت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذكر كرده است. | در چگونگى مرگ او نيز دو روايت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند كه «وى هريسه(نوعی حلیم) خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت كشيد و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پيچيد و باز آرام يافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». [[خطيب بغدادى]] در روايتى ديگر كه اندكى با روايت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذكر كرده است. | ||
از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه | از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه یکى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و کتاب صورت نمىپذيرفت. گویى از كشمكشهاى سياسى، سخت دورى مىگزيد و ترجيح مىداد عمر را به تأليف کتابهاى علمى سنگين كه بهآسانى دستاویز اين و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانكه به شغل قضا در شهر كوچكى چون دينور قناعت كرد و از هر كار ديگرى كه موجب جنجال و هياهو باشد، پرهيز نمود. شايد همين امر سبب شده باشد كه نویسندگان معاصرش درباره او يا ساكت بمانند يا به اشاراتى مختصر بسنده كنند و زمانى هم كه وى به يمن کتابهايش، بيشتر مورد توجه قرار گرفت، ديگر از زندگى او سالها گذشته و جزئيات زندگىاش از خاطرهها رفته بود. | ||
از ابن قتيبه، | از ابن قتيبه، یک پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام عبدالواحد بود كه كار پدر را دنبال كرد. | ||
مهمترين استادان وى اينانند: | مهمترين استادان وى اينانند: | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
#محمد بن يحيى قطعى. | #محمد بن يحيى قطعى. | ||
و چندين نفر از اساتيد ديگر كه به اهميت افراد يادشده نيستند، بهخصوص كه برخى را اصلاً نمىتوان استاد او خواند؛ از آن جمله، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] كه فقط | و چندين نفر از اساتيد ديگر كه به اهميت افراد يادشده نيستند، بهخصوص كه برخى را اصلاً نمىتوان استاد او خواند؛ از آن جمله، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] كه فقط یک بار مورد استناد او قرار گرفته است. | ||
مبارزه ابن قتيبه با معتزله و جهميه و ديگر فرقههايى كه كلام و فلسفه را مايه كار خود قرار مىدادند، موجب گرديد كه وزير متوكل وى را به قضاى دينور برگمارد. در بسيارى از آثار او، خاصه «تأویل مختلف الحديث»، مبارزه تند و آشكارى بر ضد معتقدان به رأى و بهخصوص [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] پديدار است. وى استحسان و قياس را نيز بهشدت رد مىكند و معتقد است كه آنها سرانجام انسان را به بدعت مىكشانند. | مبارزه ابن قتيبه با معتزله و جهميه و ديگر فرقههايى كه كلام و فلسفه را مايه كار خود قرار مىدادند، موجب گرديد كه وزير متوكل وى را به قضاى دينور برگمارد. در بسيارى از آثار او، خاصه «تأویل مختلف الحديث»، مبارزه تند و آشكارى بر ضد معتقدان به رأى و بهخصوص [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] پديدار است. وى استحسان و قياس را نيز بهشدت رد مىكند و معتقد است كه آنها سرانجام انسان را به بدعت مىكشانند. | ||
شهرت ابن قتيبه در درجه نخست به شعر و ادب است. او هرچند كه خود حتى | شهرت ابن قتيبه در درجه نخست به شعر و ادب است. او هرچند كه خود حتى یک بيت نسرود، اما احساس و درك او در شعر، چه از جنبه هنرى، چه از جنبه فنى در تاريخ ادبيات عرب كمنظير است. عمدهترين اثر او در شعر، همانا «الشعر و الشعراء» و مقدمه زيباى آن است. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش